مهدویت و آخرالزمان

مقالاتی در رابطه با مهدویت و آخرالزمان

مهدویت و آخرالزمان

مقالاتی در رابطه با مهدویت و آخرالزمان

مهدویت و آخرالزمان

با عرض سلام و احترام خدمت شما خوانندگان محترم این وبلاگ.

هدف از ایجاد این وبلاگ گردآوری مقالات و مطالبی که در رابطه با مهدویت و آخرالزمان در صفحات مختلف منتشر شده است آنهم با ذکر منبع آن مطلب می باشد .

فارس: در تحقیقات مستندی که به تازگی بیان شده و در اختیار مسئولان قرار گرفته است، لباس های گشاد، رنگی جلف، انگشترهای تیغ‌ دار، دستبندهای عجیب، گردنبندهای اسکلتی با موهای بلند یا سر طاس، به عنوان نشانه‌ های ویژه گروه های همسو با شیطان پرستی بیان شده است.

مقدمه

این روزها شاید اصطلاح مهجور و دور از ذهن «شیطان پرستی» به گوش شما هم رسیده باشد. اصطلاحی که حتی بدون شناخت و آگاهی از ابعاد مختلف غیر انسانی آن، در همان لحظه نخست شنیدن، برایتان ناگوار و ثقیل و گرویدن به آن احمقانه به نظر می‌ رسد؛ چرا که مطابق فطرت پاکی که خداوند در نهاد هر انسانی به ودیعه نهاده، شیطان و اعمال غیر انسانی و غیر اخلاقی وابسته به افکار شیطانی، مورد نفرت و انزجار است.

متأسفانه اخیراً به واسطه کم‌ رنگ شدن ارزش ها و مفاهیم غنی دینی، در برخی جوامع و در پی احساس ناامنی سران یهود از گسترش دامنه تعالیم ناب اسلام محمدی و تلفیق ادیان ابراهیمی و رسیدن جهان به امنیت و آرامش موعود، شیطان پرستی و نمادهای مختلف وابسته به آن، مانند ویروسی جهش یافته و کشنده فراگیر شده است.

ورژن جدیدی که رهبران آن سیرک بازها، رقاصه‌ ها، هنرپیشه‌ ها و شخصیت های رعب‌ آور و مبتذل صحنه‌ های کثیف اجتماعی و تعالیم آن وقیح ترین اعمال انسانی است، نهایتاً به پوچی، خود باختگی و خودکشی پیروانش منتهی می‌ شود. اگرچه به واسطه ارزش های والای دین مبین اسلام، دست شیطان بر مؤمن وارسته، کوتاه و به مدد خداوند نفوذ نشانه‌ های این فرقه پلید در جوامع اسلامی کم‌ رنگ‌ تر است، ولی ارائه مطالب زیر، شما را با زوایای مختلف «شیطان پرستی» آشنا می‌ سازد تا ناخواسته جوانان مسلمان این مرز و بوم، به وادی پوچی کشیده نشوند و با پرهیز از هرگونه رفتار، گفتار، پوشش و سایر مظاهری که برگرفته از جریان های سخیف غرب است، به کمال انسانی برسند.

1) شیطان پرستی در ایران

شیطان پرستی جدید نیز مانند برخی فرقه های دیگر، کم و بیش در جامعه نفوذ کرده و جسته و گریخته رفتارها، چهره ها، کتاب ها و علائمی در این موضوعات مشاهده می کنیم. یک گروه تحقیقاتی، نسبت به گسترش شیطان پرستی در جامعه هشدار داده که اکنون بیش از 70 فرقه شیطان پرستی در کشور فعال هستند. و نیز کارشناسان فرهنگی با اشاره به پوشش و مدل های جدید موی برخی از دختران و پسران، از گسترش شیطان پرستی ابراز نگرانی کرده اند و هشدار داده اند: این جریان ضد فرهنگی که از دهه 70 وارد کشور شد؛

متأسفانه اخیراً به واسطه کم‌ رنگ شدن ارزش ها و مفاهیم غنی دینی، در برخی جوامع و در پی احساس ناامنی سران یهود از گسترش دامنه تعالیم ناب اسلام محمدی و تلفیق ادیان ابراهیمی و رسیدن جهان به امنیت و آرامش موعود، شیطان پرستی و نمادهای مختلف وابسته به آن، مانند ویروسی جهش یافته و کشنده فراگیر شده است.

در سایه غفلت مسئولان، به سرعت در غالب شبکه‌ های زیرزمینی در تهران، برخی شهرستان ها و مراکز استان ها ریشه دوانیده است. در تحقیقات مستندی که به تازگی بیان شده و در اختیار مسئولان قرار گرفته است، لباس های گشاد، رنگی جلف، انگشترهای تیغ‌ دار، دستبندهای عجیب، گردنبندهای اسکلتی با موهای بلند یا سر طاس، به عنوان نشانه‌ های ویژه گروه های همسو با شیطان پرستی بیان شده است.

2) نمادهای شیطان پرستی

در بررسی نمادهای متعلق به شیطان پرستی خط بسیار روشنی از ارتباط صهیونیسم و شیطانیسم به وضوح قابل مشاهده است. در ذیل برخی از نمادها که به عنوان نگین انگشتر، گردنبند، تصاویر بر روی دست بندها، پیراهن، شلوار، کفش، ادکلن، ساعت و ... درج شده و از جمله به ایران اسلامی نیز راه یافته است، ذکر گردیده است.

صلیب وارونه، عدد 666 (عدد مخصوص شیطان که از سال های پیش تاکنون این عدد با اشکال مختلف بر روی دیوار شهرهای بزرگ کشور مشاهده شده)، صلیب شکسته یا چرخ خورشید، چشمی در حال نگاه به همه جا (این علامت در پیشگویی، جادوگری، نفرین گری و کنترل های مخصوص جادوگری استفاده می شود)، ضد عدالت (تبر وارونه)، سربز، هرج و مرج که به معنای از بین بردن تمام قوانین است و دلالت بر این امر دارد که «هرچه تخریب کننده است، تو انجام بده» و هم چنین علامت دست شیطان، از نمادهای اصلی شیطان پرستی هستند.

3) ویژگی ها و اعتقادات شیطان پرستی

جریان شیطان پرستی در غرب، با ابزار موسیقی اعلام موجودیت کرد و گسترش یافت و روابط نامشروع، موسیقی متال، رفتارهای ساحرانه و اعمال و مناسک خاص ماورایی و جادوگری از ویژگی های این جریان است.

خودپرستی به جای خداپرستی، اعتقاد به اصالت ماده، ضد مذهب بودن خصوصاً مذاهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارند، انکار معاد، خون خواری، اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلای آن (زیرا تمام خوشی ها دنیایی است و این خوشی ها خصوصاً لذات جنسی پتانسیل لازم را برای کارهای روزانه آماده می کنند)، از جمله اعتقادات این جریان منحرف است.

4) نحوه تبلیغ و عضوگیری

الف) اینترنت: رشد تعداد مخاطبان شبکه جهانی اینترنت در سالیان اخیر آسیب هایی را متوجه نظام فرهنگی کشور کرده است که از جمله تحرکات منفی آن می توان به فعالیت شیطان گرایانه اشاره کرد. از جمله تحرکات اینترنتی شیطان پرستان در ایران که تاکنون نیز ادامه دارد می توان به تبلیغ آنها در سایت ها و وبلاگ ها، چت روم ها قسمت موسیقی متال، گفتگو در محیط یاهو 360 درجه، سایت کلوپ دات کام، دریافت خبرنامه ها و... اشاره کرد.

ب) ترویج نمادها: مغازه ها و اصناف فروشنده زیور آلات نقره ای، فروشگاه های پوشاک جوانان و بانوان علی الخصوص در شهرهای بزرگ، بعضی مواقع وظیفه عمده ترویج شیطان پرستی در داخل کشور را بر عهده دارند. در پاره ای موارد فروشنگان و مدیران حتی اطلاع اندکی از محتوای عمل خود ندارند.

گروه های موسیقی متالیکا هم چون گروه «رامان» و گروه «OSD». متالیکا در واقع ضد ارزش هایی را ارائه می نماید که شامل «بازگشت به تاریکی» (محور اصلی تفکرات شیطان پرستان، بی رحمی و تجاوزات جنسی، فحاشی، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن) می باشد.

هم چنین برخی از چهره های مطرح موسیقی پاپ و متالیکا در برخی شهرهای بزرگ به کرات و از طرق مختلف این نمادها را حمل و معرفی و به صورت مستقیم و غیر مستقیم به ترویج آن ها می پردازند. سایت ها و وبلاگ های فارسی زبان نیز نقش عمده ای را در گسترش و معرفی این نمادها ایفا می کنند. جوانان هم برای عقب نماندن از قافله به اصطلاح روشنفکران این زیورآلات را خریده و علامت بردگی شیطان را به گردن خود می اندازند.

ج) ترویج متالیکا: گروه های موسیقی متالیکا هم چون گروه «رامان» و گروه «OSD». متالیکا در واقع ضد ارزش هایی را ارائه می نماید که شامل «بازگشت به تاریکی» (محور اصلی تفکرات شیطان پرستان، بی رحمی و تجاوزات جنسی، فحاشی، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن) می باشد. خوانندگان این گروه بر روی صحنه و در کلیپ های خیابانی دست به خوردن و آشامیدن میوه های فاسد، ادرار، مدفوع، خون و مردار نموده و از کثیف ترین گروه های موسیقی جهان به حساب می آیند. روند و روالی که موسیقی متالیکا در گسترش مقوله شیطان پرستی تاکنون طی کرده، بسیار قابل توجه و چشمگیر بوده است.

د) پارتی های شبانه: پارتی های شبانه رپ ها، جشن ها و مهمانی های خاص دوستانه همواره به عنوان کانون فعالیت شیطان پرستان قابل ذکر هستند. در این مراسم و هر بار گروهی از جوانان با انواع و اقسام مختلف از اندیشه ها و ظواهر شیطان گرایی آشنا و یا جذب آنها می شوند و خود مبلغ شیطان پرستی می شوند.

هـ) انتشار سی دی، کاست و پوستر: مخصوصاً مربوط به خوانندگان متالیکا، از شیوه های تبلیغ و جذب این گروه مرید شیطان است.

نتیجه

از آنجا که دامنه فعالیت این گروه های منحرف و مرید شیطان در جامعه رو به گسترش است و بستر آن نیز در شهرهای بزرگ فراهم شده و برخی از جوانان جهت جبران محدودیت ها و عقده های بیمارگونه خود و ارضای نیازها و امیال جنسی، خواسته و یا ناخواسته جذب این گروه ها می شوند، خانواده ها باید نظارت بیشتری بر رفت و آمد نوجوانان و جوانان خود داشته باشند، که خدای ناکرده آنان جذب این گروه ها نشوند و در منجلابی نیفتند که دیگر نمی توانند از آن بیرون آیند.

امید است رسانه ها، صدا و سیما، مطبوعات، مردم و خصوصاً جوانان ما با هوشیاری هرچه بیشتر، با دوری از سیل تبلیغات شیطانی غرب، مسلح شدن به سلاح ایمان و اخلاق و با ابزارهای مناسب به مقابله با دشمنان انسانیت و دین برخیزند. این حکایت تأسف بار، حرکت انحرافی و خرافی است که مبارزه و اصلاح بیش از پیش مسئولان و متولیان امور فرهنگی جامعه را می‌ طلبد.

حامد رستمی نجف آبادی / مدرس گروه فقه و حقوق دانشگاه علوم قران و حدیث
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۶ ، ۱۸:۱۵
Seyed Meisam Jasemi

توهین نشریه فرانسوی به مقدسات اسلامی

یک نشریه هزل نویس فرانسوی که در سال گذشته میلادی با انتشار کاریکاتورهای توهین آمیز نسبت به پیامبر اسلام (ص)، خشم مسلمانان این کشور را برانگیخته بود، مجددا در اقدامی گستاخانه تصاویر توهین‌ آمیز جدیدی علیه پیامبر اسلام (ص) منتشر کرد.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به نقل از شبکه خبری سی‌.بی‌.اس، این اقدام هفته‌ نامه فرانسوی "شارلی هبدو" در حالی که همچنان آتش اعتراضات در جهان اسلام نسبت به پخش فیلم توهین‌ آمیز نسبت به پیامبر اسلام (ص) بر روی اینترنت، شعله‌ور است، می‌ تواند هرچه بیشتر خشم مسلمانان را برنگیزد به ویژه آنکه دفتر این نشریه سال گذشته میلادی نیز پس از انتشار تصاویر توهین‌ آمیز هدف حمله قرار گرفت.

وب‌ سایت متعلق به نشریه "شارلی هبدو" امروز (چهارشنبه) به دنبال این اقدام زشت، با موجی از پیام‌ های مسلمانان در محکومیت و پاسخ به آن رو به رو شد.

ماه نوامبر سال گذشته میلادی نیز این نشریه با انتشار تصاویر توهین‌ آمیز علیه پیامبر اسلام (ص) خشم جامعه مسلمانان فرانسه را برانگیخت و دفتر این نشریه متعاقب آن هدف حمله با بمب‌ های آتش‌ زا قرار گرفت.

ژان مارک آیرو، نخست وزیر فرانسه به دنبال این اقدام اظهار داشت: "هر کس که به سبب این کاریکاتورها به وی توهین شده می‌ تواند برای شکایت به دادگاه‌ مراجعه کند!"

این در حالی است که وی با وجود مخالفت با هرگونه افراط گری، بر سنت آزادی بیان در فرانسه تاکید کرده است.

وی در مصاحبه‌ای به رادیو آر.تی.ال فرانسه گفت: "ما در کشوری زندگی می‌ کنیم که در آن آزادی بیان از جمله آزادی کشیدن کاریکاتور تضمین شده است."

وی با وجود این گفت: "با درخواست تظاهرات در شهر پاریس علیه فیلم توهین‌ آمیز نسبت به پیامبر اسلام (ص) موافقت نخواهد شد."

به دنبال اقدام نشریه "شارلی هبدو"، رهبران سیاسی و مذهبی از رسانه‌ ها خواستند مسئولانه عمل کرده و از شعله‌ ور کردن وضعیت فعلی اجتناب کنند.

در پی این اقدام هفته‌ نامه فرانسوی، دولت این کشور اعلام کرد که سفارتخانه و مدارس خود را روز جمعه در بیست کشور تعطیل می‌ کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۶ ، ۱۹:۰۲
Seyed Meisam Jasemi

«اگر از حلقه‌های قبلی این زنجیره‌ی پلید، یعنی سلمان رشدی و کاریکاتوریست دانمارکی و کشیش‌های امریکایی آتش‌زننده‌ی قرآن حمایت نمی‌کردند و ده‌ها فیلم ضد اسلام را در بنگاه‌های وابسته به سرمایه‌داران صهیونیست سفارش نمی‌دادند، امروز کار به این گناه عظیم و غیر قابل بخشش نمی‌رسید.»


«زنجیره‌ی پلید» عنوان اینفوگرافیکی است که KHAMENEI.IR آن را تهیه و منتشر کرده است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۰۲
Seyed Meisam Jasemi
آیا اصلاً بشر آینده و فرجامی دارد یا خیر؟ آیا فرجام و آیندۀ بشر مثبت است یا منفی؟ سیر فرایند تاریخ بشریت چگونه سپری می‌ شود و چگونه بشر به میعادگاه امن و امان که همان جامعۀ ایده‌آل منجی است می‌ رسد؟

چکیده

نوشتار پیش رو به دو موضوع خاتمیت و مهدویت و نسبت میان آن دو می‌ پردازد. مطلع بحث با مقدمه‌ای آغاز شده و بعد از بیان مقدمه، به مفهوم‌ شناسی خاتمیت مبادرت می‌ شود. از آن‌ جایی که مقولۀ خاتمیت دارای اجزای تحلیلیه نظیر جامعیت، جاودانگی، جهانی و کمال بوده و همیشه تبیین کل، متفرع بر تبیین اجزاء است، از این‌ رو پیش از آن‌ که به رابطۀ میان خاتمیت و مهدویت پرداخته شود، به تبیین اجزای تحلیلیۀ خاتمیت و کیفیت رابطۀ آن‌ ها با مهدویت مبادرت می‌ شود.

در فرایند بحث به بیان تلازم و ترابط میان باور داشت خاتمیت و مهدویت پرداخته شده و جهت تبیین این تلازم و ترابط، گزینه‌ های چهار گانه‌ای مانند «خاتمیت، علّت فاعلی مهدویت»، «مهدویت، علّت غایی خاتمیت»، «خاتمیت، علّت عینی مهدویت» و «مهدویت، علّت علمی خاتمیت» را پیش کشیده و با نگاه تفصیلی به تحلیل هر یک از آن‌ ها می‌ پردازیم.

واژگان کلیدی

خاتمیت، مبانی دین‌ شناختی، جامعیت، جاودانگی، جهانی، کمال دین.

مقدمه

اندیشۀ مهدویت در آغاز تولد خود به عنوان یک باور و اعتقاد بسیط از طرف اسلام مطرح شده و در طول تاریخ بر اساس بحث و گفت‌وگوی بین‌ الادیانی و بین‌ المذاهبی همواره بر گسترۀ مسائل محیطی آن افزوده شده و به مرور زمان با گذر از فراز و فرود تاریخی به صورت یک حوزۀ پرگستره و پردامنه با انبوهی از مسائل درونی و پیرامونی ظهور کرده است و به جایگاه مهم و شایستۀ خود در میان آموزه‌ های دینی دست یازیده است. به بیان دیگر، اندیشۀ مهدویت برای نخستین‌ بار به صورت یک باور اصیل اسلامی از طرف شارع اسلامی با مسائل محدود مطرح شده است و دین اسلام به عنوان خاستگاه و بسترساز مهدویت، عهده‌ دار تکوین، تبیین و تفسیر آن است.

یعنی دین اسلام افزون بر این‌ که در اصل پیدایش مهدویت و تداوم و استمرار آن نقش ایفا می‌ کند، در تکوین اصول و مبانی مهدویت نیز نقش دارد. پس از آن‌ جا که باورداشت مهدویت به عنوان یک اندیشۀ اعتقادی _ دینی خاستگاه و پایگاه اسلامی دارد، انتظار می‌ رود بسترها، مبانی، پیش‌ فرض‌ ها و اصول توجیهی آن نیز از آموزه‌ ها، گزاره‌ ها و گزارشات اسلامی برداشت شود. با این نگاه و رویکرد، فرایند شکل‌ گیری اصول و مبانی کلامی و دین‌ شناختی مهدویت‌ پژوهی توجیه شده و باورداشت مهدویت بر اساس آن‌ ها سامان یافته و استمرار و تدوام آن تضمین می‌ شود. پس عرصۀ مهدویت با نگرش بیرونی و با رویکرد فلسفۀ مضافی دارای مبانی و اصول مختلفی است که با رویکردهای دین‌ شناختی، هستی‌ شناختی، انسان‌ شناختی، جامعه‌ شناختی و... توجیه می‌ شوند.

در این نوشتار، در میان رویکردهای گوناگون فوق، تنها به رویکرد کلامی و دین‌ شناختی توجه می‌ شود و نیز در میان گونه‌ های مختلف کلامی و دین‌ شناختی که متشکل از امامت، خاتمیت، سنت استخلاف، وجود حجت در هر زمان، سنت پیروزی حق بر باطل و... است، تنها به خاتمیت پرداخته می‌ شود و در این‌ باره پرسش‌ های گوناگونی مطرح است که می‌ طلبد در فرایند بحث با پژوهش و تحقیقات مناسب پاسخ‌ های درخور به آن‌ ها داده شود.

مثلاً: 1. رابطۀ مهدویت با خاتمیت چگونه است؟ 2. آیا رابطۀ مهدویت و خاتمیت یک‌ سویه است یا دو سویه؟ 3. چگونه خاتمیت مبنای مهدویت، و مهدویت غایت خاتمیت شناخته می‌ شود؟ به بیان دیگر، چگونه خاتمیت علّت فاعلی مهدویت و مهدویت علت غایی خاتمیت قلمداد می‌ شود؟ 4. شاخصه‌ های خاتمیت نظیر کمال، جامعیت و جاودانگی چگونه توجیه‌گر اندیشه مهدویت هستند؟

ضرورت بحث

به طور کلی همۀ باورها و اندیشه‌ ها دارای یک‌ سری بسترها و زمینه‌ هایی هستند تا وجود و بقای خویش را تضمین نمایند. برخی از این بسترها در تحقق‌ بخشی باورها نقش مهم و خطیری دارند، به طوری که وجود و بقای باورها متفرع بر آن‌ هاست. این نوع بسترها با این شاخصه‌ ها، مبانی و اصول نام دارند که برای تحقق باورها نقش علت فاعلی را بازی می‌ کنند و در دو جایگاه علت محدثه و علت مبقیه ایفای نقش می‌ نمایند.

بی‌ تردید این قاعده و قانون _ که همۀ باورها و اندیشه‌ ها مبانی دارند _ به عنوان یک قاعده و قانون کلی و فراگیر در همۀ باورها از جمله باورداشت مهدویت ساری و جاری است. پس باورداشت مهدویت نیز به‌ سان باورهای دیگر دارای یک‌ سری مبانی و اصول است که توجیه و تثبیت آن‌ ها، موجب توجیه و تثبیت مهدویت، و فقدان و تضعیف آن‌ ها موجب فقدان و تضعیف مهدویت می‌ شود.

پس در بیان ضرورتِ مباحثِ مبانی‌ شناسی برای مهدویت، همین بس که اصل وجود باورداشت مهدویت و بقای آن متفرع بر آن است و همچنین بررسی و تبیین مبانی، زمینه‌ ساز تعمیق و قوت مهدویت در میان باورمندان مهدوی می‌ گردد. در آخر و برآیند بحث گفته می‌ شود: نخست، مبانی‌ شناسی برای مهدویت ضروری است؛ دوم، مهدویت دارای تعدد مبانی است؛ سوم، مبانی مهدویت به گونه‌ های مختلفی تقسیم می‌ شوند. برخی‌ رویکرد کلامی دارند و برخی دیگر رویکرد هستی‌ شناختی دارند و بعضی رویکرد انسان‌ شناختی دارند و برخی دیگر رویکرد جامعه‌ شناختی دارند؛ چهارم، همچنین هر کدام از این رویکردها دارای تنوعات مختلفی هستند.

مثلاً مبانی کلامی مهدویت دارای اقسام مختلفی نظیر «ضرورت وجود حجت در هر زمان»، «سنت استخلاف»، «سنت پیروزی حق بر باطل»، «امامت»، «خاتمیت» و... هستند که در نوشتار حاضر، در میان رویکردهای مختلف، تنها به رویکرد کلامی و نیز در میان تنوعات رویکرد کلامی، تنها به بحث خاتمیت پرداخته می‌ شود.

خاتمیت اسلام

دین اسلام در میان ادیان آسمانی به عنوان آخرین، کامل‌ ترین، جامع‌ ترین دین با وصف جاودانگی و جهانی مطرح است. پنج شاخصۀ خاتمیت، جامعیت، جهانی، جاودانگی و کمال از جمله شاخصه‌ های اختصاصی اسلام بوده و تنها اسلام ادعای داشتن آن‌ ها را دارد، چنان‌ که قرآن دربارۀ کمال دین اسلام می‌ فرماید:

(الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً). (مائده: 3)

برای جامعیت اسلام می‌ فرماید:

(وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ). (نحل: 89)

دربارۀ جهانی بودن اسلام می‌ فرماید:

(وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً). (سبأ: 28)

و همچنین دربارۀ خاتمیت دین اسلام می‌ فرماید:

(ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ). (احزاب: 40)

البته با اثبات خاتمیت، چهار شاخصۀ جامعیت، جهانی، جاودانگی و کمال ضرورتاً به اثبات می‌ رسند؛ زیرا میان مقولۀ خاتمیت با چهار شاخصۀ مورد نظر رابطه و تلازم وجودی و عدمی برقرار است؛ یعنی با اثبات هر کدام، اثبات دیگری و با نفی هر کدام نفی دیگری ثابت می‌ شود. پس وقتی ادعا می‌ کنیم اسلام، دین کامل، جامع و جاودانه است، باید خاتمیت آن نیز اعلان شود؛ زیرا همیشه ادعای کمال، جامعیت و جاودانگی یک پدیده، ادعای نهایت و منتهی‌ الیه آن را به اثبات می‌ رساند. نهایت و منتهی‌ الیه یک پدیده نیز خود به‌ خود خاتمیت آن را به منصۀ ظهور می‌ رساند.

همچنین برعکس، وقتی نهایت و خاتمیت یک پدیده اعلان شد، یعنی آن پدیده در فرایند تکاملی به حد جامعیت، کمال و جاودانگی رسیده است وگرنه اگر فرایند تکاملی آن هنوز ادامه داشته باشد، اعلان خاتمیت، کاری لغو و بیهوده خواهد بود. پس میان مقولۀ خاتمیت با چهار شاخصۀ جامعیت، جهانی، کمال و جاودانگی به نوعی ترابط و رابطۀ دو سویه برقرار است. حال باید به اصل بحث توجه کرد و آن بحث، رابطه و نسبت میان خاتمیت و اندیشۀ مهدویت است که آیا میان آن دو رابطه‌ای وجود دارد یا خیر؟ در صورت وجود رابطه، چه نوع رابطه‌ای میان آن‌ ها برقرار است؟ و نیز آیا میان آن‌ ها رابطۀ یک‌ سویه حاکم است یا دو سویه؟ آیا میان آن‌ ها تلازم وجودی برقرار است یا تلازم وجودی و عدمی؟

در راستای پاسخ به پرسش‌ های مورد نظر، ابتدا لازم است مقولۀ خاتمیت از حیث لغت و اصطلاح مفهوم‌ شناسی شود و سپس در مقام مواجهۀ مهدویت با خاتمیت، از آن‌ جا که خاتمیت در فرایند تجزیه و تحلیل مفهومی در قالب مقولاتی چون جامعیت، کمال و جاودانگی خود نمایی می‌ کند، لازم است اندیشۀ مهدویت را با تک‌ تک اجزای تحلیلیه خاتمیت به بحث گذاشت.

پیش از ورود به بحث، نکته ای لازم است در این‌ جا بیان گردد. مقولۀ خاتمیت بر اساس تنوع نبوت به نبوت تشریعی و تبلیغی، به خاتمیت تشریعی و تبلیغی تقسیم می‌ شود؛ یعنی منظور اسلام از ادعای خاتمیت، خاتمیت مطلق است که افزون بر نبوت تشریعی، نبوت تبلیغی را نیز دربر می‌ گیرد. علت فراگیری و اطلاق خاتمیت به وجود شاخصه‌ ها و آموزه‌ هایی همچون جامعیت، کمال، جاودانگی، امامت و مهدویت بازمی‌ گردد که به شریعت اسلام اختصاص دارد؛ زیرا با وجود شاخصه‌ هایی چون جامعیت، کمال و جاودانگی، از آیین و شریعت جدید بی‌ نیاز می‌ شویم، پس نیاز به پیامبر تشریعی نیست؛ و با وجود آموزه‌ های امامت و مهدویت از صیانت، تبلیغ و تبیین دین بی‌ نیاز می‌ شویم، پس نیاز به پیامبر تبلیغی نیست.

به بیان دیگر، پیامبر گرامی اسلام (ص) دارای سه مقام اخذ وحی، ابلاغ وحی و اجرای وحی بوده است. دو مقام اول که مربوط به نبوت و رسالت بوده و به نوعی نبوت تشریعی و تبلیغی را پوشش می‌ دهد، مختومه اعلام شده است. اما مقام سوم که اجرای وحی باشد با وجود امامت و مهدویت توجیه‌ پذیر می‌ شود. پس فلسفۀ وجودی امامت و مهدویت، صیانت، تبلیغ و تبیین دین است که در قالب مرجعیت دینی تبلور دارد.

مفهوم شناسی خاتمیت

واژۀ «خاتم» از مادۀ «ختم» به دو وضع کسر و فتح تاء استعمال شده، دارای معانی گوناگونی است که نتیجۀ همۀ آن معانی، به معنای پایان و نهایت چیزی است. مثلاً در قرآن، واژۀ ختم به معنای «منع» به کار رفته است (راغب اصفهانی 1412: 275). (الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى‏ أَفْوَاهِهِمْ) (یس: 65) یعنی آن‌ ها را از سخن گفتن منع می‌ کنیم، که در واقع بر پایان سخن گفتن آن‌ ها دلالت می‌ کند.

ابن‌فارس _ که از علمای بزرگ لغت در قرن چهارم هجری است _ در کتاب لغت خود می‌ گوید:

ختم یک معنای اصلی بیشتر ندارد و آن رسیدن به پایان چیزی است و این که مهر زدن به چیزی را نیز ختم می‌ گویند از همین باب است؛ زیرا همیشه بعد از پایان دادن چیزی بر آن مهر می‌ نهند. (ابن‌ فارس، 14120: ج1، 329)

خاتم به کسر تاء و فتح تاء، از جمله اسماء پیامبر اکرم (ص) است (ابن‌ منظور، 1416: ج2، 222)، چنان‌ که خداوند در قرآن، پیامبر گرامی اسلام (ص) را خاتم پیامبران معرفی می‌ کند:

(مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّین)؛ (احزاب: 40)

محمد هرگز پدر هیچ‌ یک از مردان شما نیست، بلکه پیامبر خدا و خاتم پیامبران است.

همچنین روایات متعدّد و متواتری که از فریقین نقل شده و برخی تعداد آن‌ ها را به 135 روایت تخمین زده‌اند (سبحانی، 1369: ج3، 148 - 179) به قطعیت و اثبات این موضوع می‌ پردازد. مثلاً در حدیث منزلت پیامبر گرامی اسلام (ص) به امیر مؤمنان علی (ع) فرمود:

أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی؛ (کلینی، 1362: ج8، 107؛ بخاری، بی‌ تا: ج3، 1359، کتاب فضائل الصحابة، باب مناقب علی، ج3، 350)

منزلت تو پیش من، منزلت هارون است به موسی، لکن تو پیغمبر نیستی، زیرا پس از من دیگر پیغمبری نمی‌ آید.

امام خمینی; در بیان این حدیث می‌ نویسد:

این حدیث از طرق شیعه و سنی از متواترات احادیث است، و معنای «تواتر» آن است که به قدری راویان آن زیاد است که یقین داریم آن از پیغمبر وارد شده است.

متواتر بودن این حدیث پیش شیعه معلوم است و نزد سنیان نیز متواتر است، چنان‌ که حاکم نیشابوری _ که از بزرگان و مشایخ اهل سنت است _ و سیوطی _ که از محققان نامدار آن طایفه است _ تصریح به تواتر آن کرده است، و تنوخی _ که از مشایخ بزرگ سنیان است _ کتابی مخصوص در اثبات آن نوشته و این حدیث را در صحیح بخاری و صحیح مسلم و صحیح ترمذی و صحیح ابن‌ داوود و صحیح ابن‌ ماجه، معروف به سنن ابن‌ ماجه و صحیح نسایی، معروف به سنن نسایی و در مسند احمد بن حنبل _ امام سنیان _ نقل نموده و در نزد شیعه این حدیث از متواترات، بلکه فوق آن است و در این حدیثِ مسلّم، پیغمبر اسلام (ص) نیامدن پیغمبر دیگر و ختم شدن قانون الهی را به همین قانون اسلام اعلان نموده. پس هر کس پیغمبری او را باور دارد، خاتمیت او را نیز باید باور کند. (خمینی، بی‌ تا: 310)

پس مقصود از خاتمیت این است که پس از رسول گرامی (ص) دیگر پیامبری نخواهد آمد و باب وحی تشریعی به روی بشر بسته شده است و همچنین بر هیچ انسانی، وحی‌ ای که حامل تشریع حکمی و تعیین تکلیفی و تحلیل حرامی یا تحریم حلالی باشد، فرود نخواهد آمد (سبحانی، 1384: 7).

رابطۀ مهدویت با جامعیت و کمال دین

(الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً)؛ (مائده: 3)

امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را براى شما [به عنوان‏] آیینى برگزیدم.

در آیۀ مورد نظر _ که از آخرین آیات نازل شده بر پیامبر گرامی اسلام (ص) است _ بحث کمال دین و تمامیت نعمت به میان آمده است. برای فهم بهتر آیه، لازم است دو واژۀ «اکمال» و «اتمام» از نظر واژگانی و اصطلاحی مورد بحث و بررسی قرار گیرند. به طور کلی واژگان تمام و کمال هر دو از آغازی چون نقص شروع می‌ شوند و در فرایند سیر صعودی از یکدیگر جدا شده، یکی با طی مراتب و دیگری با تجمیع اجزا به نهایت و منتهی‌ الیه سیر خود می‌ رسند؛

زیرا واژۀ تمام آن کلی است که همۀ اجزای آن به وجود آمده باشند و واژۀ کمال آن چیزی است که همۀ مراحل و درجات آن طی شده باشد و به تعبیر دیگر «تمام» بیشتر در مقولات کم و کمیّات کاربرد دارد، ولی «کمال» بیشتر در مقولات کیف و کیفیات به کار می‌ رود (جوادی آملی، 1388ش _ ب : 296).

به بیان دیگر، در آیۀ فوق واژۀ کمال دلالت بر کمال دین و واژۀ تمام دلالت بر جامعیت دین می‌ کند؛ چنان‌ که شهید مطهری در این زمینه می‌ نویسد:

یک شیء اگر مرکب باشد از یک سلسلۀ اجزاء، چنان‌ چه فاقد یک یا چند جزء از اجزاء لازم باشد، می‌ گوییم ناقص است، و اگر همۀ اجزاء را داشته باشد، می‌ گوییم تمام است. مثلاً یک خانه برای این‌ که خانه بشود به اجزایی نیاز دارد، از پایه و دیوار و سقف گرفته تا لوازم اولیه مثل لوله‌ کشی و سیم‌ کشی. تا وقتی که یک یا چندتا از این‌ ها نباشد، می‌ گوییم هنوز ساختمان ناقص است، وقتی که همۀ اجزا به آخر رسید می‌ گوییم این ساختمان تمام است.

پس واژۀ تمام را در جایی می‌ گوییم که یک کل موجود باشد مرکب از اجزاء، وقتی که جامع همۀ اجزاء باشد، به آن می‌ گوییم تمام؛ اگر فاقد باشد می‌ گوییم ناقص (در مقابل تمام). اما کامل در مقابل ناقص، معنای دیگری دارد. یک شیء که از نظر اجزاء تمام است از این نظر نقصی ندارد، ولی بالقوه می‌ تواند چیز دیگری بشود؛ یعنی می‌ تواند متحول بشود از مرتبه‌ای و درجه‌ای به مرتبه و درجۀ بالاتری، مادامی که آن مراتب را طی نکرده به آن می‌ گوییم ناقص، وقتی که مراتب ممکن را طی کند، به آن می‌ گوییم کامل. پس واژۀ تمام در مقایسه با اجزاء است و واژۀ کمال در مقایسه با مراتب و درجات.

رابطۀ تمامیت دین و مهدویت

در بیان واژۀ تمامیت و جامعیت دین در آیۀ فوق گفته می‌ شود که دین اسلام به‌ سان یک مجموع و کلی است که آموزه‌ های مختلفی دارد. زمانی می‌ توان دین اسلام را دین جامع و تمام دانست که همۀ آموزه‌ های آن از ناحیۀ شارع مقدس در راستای نیاز‌های بشر نازل شده باشد؛ چنان‌ که قرآن می‌ فرماید:

(نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ)؛ (نحل: 89)

این کتاب را که روشن‌ گرِ هر چیزى است بر تو نازل کردیم.

(مَا کَانَ حَدیثاً یُفْتَرَى‏ وَ لَکِنْ تَصْدیقَ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصیلَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ)؛ (یوسف: 111)

سخنى نیست که به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق آن‌چه [از کتاب‌ هایى‏] است که پیش از آن بوده و روشن‌ گر هر چیز است.

به گفتۀ علّامه طباطبایی 1 در تفسیر آیۀ مزبور، مراد از «مِن شی‏ء» کوتاهی‏ های گوناگونی است که نفی شده و معنای آن این است که چیزی نیست که رعایت حال آن واجب و قیام به حق آن و بیان آن لازم باشد، مگر این‌ که ما آن را در این کتاب رعایت کرده و در امر آن کوتاهی نکردیم، پس کتاب تام و کامل است (جوادی آملی، 1389 _ الف: 106). آری، از آن‌ جا که قرآن، کتاب هدایت است و برای رشد و کمال انسان‌ ها نازل شده، لذا مراد از «تفصیل کُلّ شَی‏ء» محتوای برنامه پیامبر است، یعنی هر آن‌ چه را که بشر برای تکامل خود لازم دارد در قرآن آمده است.

البته بیان هر چیزی در قرآن به این معناست که این کتاب آسمانی، اصول کلی نیازهای مادی و معنوی و نیز چارچوب اصلی برای تأمین آن‏ ها را با بهره ‏گیری از قوۀ تعقل ارائه کرده است (همو: 108). چنان‏که امام صادق(ع) فرمود:

إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِی الْقُرْآنِ تِبْیَانَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى وَ اللَّهِ مَا تَرَکَ اللَّهُ شَیْئاً یَحْتَاجُ إِلَیْهِ الْعِبَادُ حَتَّى لَا یَسْتَطِیعَ عَبْدٌ یَقُولُ لَوْ کَانَ هَذَا أُنْزِلَ فِی الْقُرْآنِ إِلَّا وَ قَدْ أَنْزَلَهُ اللَّهُ فِیه؛ (کلینی، 1362: ج1، 59)

همانا خداوند متعال در قرآن بیان هر چیزی را مطرح فرمود؛ حتی هیچ نیاز بنده‏اش را فروگذار نکرد؛ به حدّی که کسی نمی‏ تواند بگوید اگر این مطلب در قرآن نازل می‏ شد، بهتر بود.

پس همۀ نیازمندی انسان که مربوط به سعادت دنیا و آخرت است در دین اسلام آمده است. مثلاً آموزۀ نماز به عنوان یکی از اجزای دین، توجیه‌ گر ارتباط خلق با خالق است و آموزۀ روزه جزء دیگر دین است که رابطۀ انسان با انسان را تسهیل می‌ کند. همچنین از دیگر آموزه‌ های مهم اسلام، حج، جهاد، امامت، مهدویت و... است که یکی پس از دیگری از سوی خدا نازل شده‌اند تا نعمت را بر مردم تمام کرده و جامعیت دین اسلام را به منصۀ ظهور برسانند و آخرین جزئی که در واقع تمام کننده و تکمیل کنندۀ این نعمت بود نزول آموزه امامت است که این آموزه و در راستای آن، آموزۀ مهدویت از مهم‌ ترین و تأثیر گذار‌ترین آموزه‌ های اسلام به شمار می‌ روند.

از این‌ روست که بر اساس مفهوم آیه، موضوع امامت تمام‌کنندۀ نعمت خدا و تمام کنندۀ دین است. پس زمانی می‌ توان به واقعیت ادعای جامعیت و تمامیت دین پی برده و بدان توجه کرد که همۀ نیازمندی‌ های هدایتی، تربیتی و رستگاری انسان در آن دیده شده باشد؛ یعنی هر آن‌ چه مایۀ فلاح و رستگاری انسان در دنیا و آخرت است، در دین جامع برای آن فضا و جایگاهی در نظر گرفته شده باشد. بی‌ شک از جمله نیازهای اساسی و فطری بشر، برنامه و قانون برای آینده و فرجام تاریخ بشر و نیز پاسخ‌ گویی به پرسش‌ هایی است که در این‌ باره مطرح است.

مثلاً آیا اصلاً بشر آینده و فرجامی دارد یا خیر؟ آیا فرجام و آیندۀ بشر مثبت است یا منفی؟ سیر فرایند تاریخ بشریت چگونه سپری می‌ شود و چگونه بشر به میعادگاه امن و امان که همان جامعۀ ایده‌آل منجی است می‌ رسد؟ و نیز بشر برای رسیدن به آینده و فراسوی تاریخ به چه برنامه و راه کاری نیاز دارد؟ و رهبر و منجی بشریت در این فرایند خطیر چه کسی است و چه شاخصه‌ هایی باید داشته باشد؟ این قبیل پرسش‌ ها باید در دین جامع و تمام مورد توجه قرار گیرد و برای همه آن‌ ها پاسخ مناسب و در خور وجود داشته باشد.

منابع

ابن‌ فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1420ق.
ابن‌ منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1416ق.
انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، قم، مجمع الفکر الاسلامی، 1419ق.
بحرانی، سید هاشم، تفسیر برهان، تهران، بنیاد بعثت، 1416ق.
بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، المکتبة الثقافیة، بی‌ تا.
جوادی آملی، عبدالله، جامعه در قرآن، تحقیق: مصطفی خلیلی، قم، انتشارات اسراء، چاپ سوم، 1389ش.
_ ، رحیق مختوم، قم، انتشارات اسراء، 1388ش.
_ ، سیرۀ رسول اکرم (ص) ، قم، انتشارات اسراء، چاپ پنجم، 1389ش.
_ ، شمیم ولایت، تحقیق: سید محمود صادقی، قم، انتشارات اسراء، چاپ پنجم، 1388ش.
خراسانی، ملّا محمدکاظم، کفایة الاصول، قم، جامعۀ مدرسین، 1375ش.
خمینی، سید روح‌ الله، الرسائل، قم، انتشارات اسماعیلیان، 1385ش.
_ ، کشف الاسرار، قم، انتشارات مصطفوی، بی‌ تا.
رازى، فخرالدین، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، مکتبة آیة‌الله المرعشى، 1404ق.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات القرآن، دمشق _ بیروت، دارالعلم _ الدارالشامیة، 1412ق.
سبحانی، جعفر، «خاتمیت و مرجعت علم امامان معصوم:»، قبسات، ش37، تهران پاییز 1384ش.
_ ، مفاهیم القرآن، قم، مؤسسۀ امام صادق(ع)، 1369ش.
سجادى، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1373ش.
صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الامالی، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1374ش.
عروسی حویزی، علی بن جمعة، نور الثقلین، قم، انتشارات اسماعیلیان، 1415ق.
غفارى، سید محمدخالد، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگ، 1380ش.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، 1362ش.
مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1364ش.
مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، تهران، انتشارات صدرا، 1362ش.
_ ، فلسفه تاریخ، تهران، انتشارات صدرا، 1361ش
_ ، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، چاپ نهم، 1382ش.
مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الاختصاص، قم، کنگرۀ شیخ مفید، 1413ق.
نایینی، محمد حسین، اجود التقریرات، قم، منشورات مصطفوی، 1368ش.

منبع: فصنامه مشرق موعود – شماره 24
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۱۴:۴۳
Seyed Meisam Jasemi

از یکی از بزرگان اهل معنی پرسیدم: علت این که عصرهای جمعه دل انسان می‌ گیرد و غمگین می‌ شود چیست؟! فرمود:


«چون در آن لحظه قلب مقدّس امام عصر (ارواحنا فداه) به سبب عرضه‌ی اعمال انسان‌ ها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر می‌ شوند. او قلب و مدار وجود است.»


پس بیاییم ارتباط خود را قوی‌ تر کنیم و رفاقت داشته باشیم؛ آن هم با کسی که بیش از همه به او محتاجیم و گردن ما حق دارد.


امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) از تمام انبیا و اوصیاء شان به جز پیامبر خاتم (صلوات الله علیه و آله) و وصّی ایشان برترند. ایشان بهترین ارتباط را با خداوند دارند.


این لطفی از الطاف الهی است که ما از امت این پیامبر و این امام هستیم.


در روایات آمده است که انبیای گذشته اگر در جایی گرفتار می‌ شدند به ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) متوسل می‌ شدند، ولی ما با این که جزو امت ایشان هستیم، این قدر عقب افتاده ایم. به راستی چرا باب الله را رها کرده‌ایم؟!


1. مفاتیح الجنان،دعای ندبه

2. نجم، آیه 9

3. شرح چهل حدیث،432

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۰۵
Seyed Meisam Jasemi

رادیو آمریکایی سوا در مصاحبه ای که با سام باسیل کارگردان فیلم موهن علیه پیامبر اکرم (ص) انجام داده، به نقل از وی نوشت که او همچنان از کاری که انجام داده پشیمان نیست و برعکس قصد دارد کل فیلم را اکران کند.


وی که از سه روز پیش به علت خشم انقلابی مسلمانان مخفی شده و از مکانی ناشناس مصاحبه های خود را انجام می‌ دهد، در گفت وگو با این رادیو مدعی شد که این فیلم ارتباطی به آمریکا ندارد.


وی که تابعیت آمریکایی دارد، با توهین به مسلمانانی که در اعتراض به هتک حرمت پیامبر خود به خیابان ها ریخته اند، آنها را "غوغاسالار"، "دزد"، "غارتگر" و "حرامی" خواند و مدعی شد که آنها نادانند و در توهم به سر می برند.


باسیل که سعی کرده در این گفت وگو با لهجه مصری صحبت کند، از مرگ سفیر آمریکا در لیبی ابراز تأسف کرد و گفت که آمریکا در این قضیه، مظلوم واقع شده اما مدعی شد این فیلم، ارتباطی به آمریکا ندارد و وی قصد دارد کل فیلم را پخش کند.


این اسلام ستیز آمریکایی در واکنش به سخنان بازیگران این فیلم مبنی بر صداگذاری مجدد فیلم پس از تصویربرداری، اظهارات آنها را در مورد تغییر دیالوگ های فیلم را رد نکرد و گفت که آنها به علت اینکه عضو سندیکای بازیگران نیستند، حقوق خود را به صورت نقدی دریافت کرده اند و حق اعتراض به تغییرات انجام شده در این فیلم را ندارند.


وی افزود: این فیلم, مال من است و زمان کل آن دو ساعت است که تنها 13 دقیقه از آن منتشر شده است.


وی با اشاره به اینکه انتظار چنین واکنشی را از مسلمانان در مورد این فیلم نداشته، از معرفی کامل خود خودداری و از صحبت در مورد مکان حضورش امتناع کرد اما در عین حال مدعی شد که این کار را به خاطر کشوری که در آن اقامت دارد انجام می دهد.


باسیل هر گونه حمایت دولتی از فیلم خود را رد کرد و مدعی شد که حفاظتی از وی صورت نمی گیرد و وی زندگی طبیعی خود را می گذراند.


او گفت که می خواهد از دنیای سینما خداحافظی کند. او حتی از ترس، حتی به سن خود هم اشاره نکرد و تنها مدعی شد که متولد مصر است و در سال 1969 میلادی از دانشکده ادبیات "دفعه" دانش آموخته شده است.


پخش فیلم اهانت بار و سراسر دروغ موسوم به "بی گناهی مسلمانان" که در آن، شخصیت پیامبر رحمت (ص) به زشت ترین شکل ممکن به تصویر کشیده شده است، از هفته گذشته موج گسترده ای از خشم عمومی مسلمانان در سراسر جهان را به دنبال داشته که در حمله به سفارتخانه های آمریکا در کشورهای اسلامی نمود یافته است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۵۷
Seyed Meisam Jasemi

گزارشی از ماجرای انتشار کتاب موهن «آیات شیطانی» و فتوای ارتداد سلمان رشدی توسط امام خمینی (رحمة الله علیه) و تأکید حضرت آیت‌ الله خامنه‌ای بر اجرای حکم اعدام وی.


مهرماه ۱۳۶۷ بود که انتشارات وایکینگ انگلستان – زیرمجموعه‌ ی انتشارات پنگوئن - کتاب جدیدی به نام «آیات شیطانی» را به قلم سلمان رشدی منتشر کرد؛ کتابی پانصد و چهل و چند صفحه‌ای که در قالب داستان‌ های خیالی به شخصیت پیامبر گرامی اسلام، سایر پیامبران الهی و مقدسات اسلامی توهین کرده بود. موج سنگین تبلیغاتی رسانه‌ های آمریکایی و غربی از سویی و ترجمه‌ ی سریع و توزیع گسترده‌ ی آن به زبان‌ های مختلف از سوی دیگر باعث شهرت آن کتاب شد. همین مسئله باعث عکس‌ العمل‌ های متعددی در جهان اسلام گردید که مهمترین آنها صدور حکم ارتداد نویسنده‌ ی کتاب از سوی امام خمینی رحمة‌ الله‌ علیه بود.


پایگاه اطلاع‌ رسانی KHAMENEI.IR به بازخوانی ماجرای انتشار کتاب موهن و اهمیت حکم تاریخی امام خمینی رحمة الله‌ علیه مبنی بر ارتداد سلمان رشدی می‌ پردازد.


پیروزی انقلاب اسلامی و گفتمان متفاوت و جذاب آن که نشانه‌ های عینی خود را نیز در عرصه‌ های مختلف در دهه‌ ی اول انقلاب ثابت می‌ کرد، جمهوری اسلامی را به الگویی الهام‌ بخش برای ملت‌ های مسلمان منطقه و مستضعفین جهان تبدیل کرده بود. اعلام حمایت صریح از آرمان رهایی فلسطین و سیاست کلان نابودی اسرائیل، حمایت از مسلمانان مجاهد ضد شوروی در افغانستان، حمایت صریح از جنبش‌ های رهایی‌ بخش ضد استکباری و ضد استعماری در سراسر جهان و مقاومت در برابر صدام و حامیان شرقی و غربی‌ اش در دفاع مقدس هشت‌ ساله، باعث گرایش ملت‌ ها و مردم جهان به سمت اسلامِ نابی شده بود که امام خمینی رحمة الله‌ علیه پرچمدار آن بود. موج این گرایش تا کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز گسترش معناداری پیدا کرده بود. در این فضای کلی در عرصه‌ ی بین‌ المللی بود که تبلیغ و انتشار و ترجمه‌ ی گسترده‌ ی کتاب آیات شیطانی در سراسر جهان به کمک شبکه‌ ی مالی و تبلیغاتی استعمار، به‌ عنوان خدعه‌ ی جدید نظام سلطه قرار بود چهره‌ ی درخشان اسلام را هدف قرار دهد. دوپینگ رسانه‌ای - تبلیغاتی اروپایی‌ ها - از جمله انتخاب این کتاب به‌ عنوان بهترین کتاب سال انگلستان - باعث شهرت سریع و بسیار غیرطبیعی «آیات شیطانی» شده بود. به همین خاطر بود که وقتی خبر تجدید چاپ گسترده‌ ی آن در کشورهای مختلف پخش شد واکنش‌ های بسیاری را برانگیخت. مردم برخی کشورهای اسلامی از جمله پاکستان و همچنین مسلمانان هندوستان و بنگلادش چند ماه بود که مشغول اعتراضات گسترده علیه این کتاب موهن بودند. به‌ دنبال انتشار این کتاب برای اولین بار دو تن از نمایندگان مسلمان پارلمان هند به پارلمان و دادگاه‌ های این کشور شکایت می‌ کنند که این اقدام منجر به ممنوعیت چاپ این کتاب در سراسر هندوستان می‌ شود. به‌ دنبال آن در کشورهای مختلف جهان تظاهرات و اعتراضاتی علیه انتشار این کتاب موهن به راه می‌ افتد.


آیت‌ الله خامنه‌ ای در دیدار با مسئولان وزارت خارجه با اشاره به ماجرای سلمان رشدی: «اصولى را که جمهورى اسلامى با آنها معروف شده، با سربلندى نگه دارید، نه با خجالت ... بنده، همان وقت‌ ها سفرى به یکى دو کشور اروپایى داشتم؛ قرص و محکم ایستادم و گفتم: «امام تیرى شلیک کرده‌اند و این تیر همین‌ طور مى‌ رود. خوب هم هدف‌گیرى کرده‌اند و تا به هدف نخورد، نمى‌ افتد.» معتقدم این تیر، روزى به هدف خواهد خورد. ۷۱/۵/۱۹


از سوی دیگر سلمان رشدی در مصاحبه‌ ای که از رادیو رسمی هند پخش می‌ شود، به رأی دادگاه و واکنش «مشتی مسلمان متعصب بنیادگرا» اعتراض کرده و خواستار رفع توقیف از کتابش می‌ شود. در پاسخ به این درخواست، انجمن بین‌ المللی قلم همراه با چند نویسنده‌ ی آمریکایی دیگر و اتحادیه‌ ی‌ ناشران و کتاب‌ فروشان هند مخالفت خود را با حکم توقیف کتاب ابراز می‌ کنند. اما موج جدید اعتراضات از ۱۹ بهمن‌ ماه ۱۳۶۷ با صدور بیانیه‌ ای از جانب ۳۵ تن از علمای اسلام‌ آباد و راولپندی پاکستان آغاز می‌ شود. در این بیانیه از اهالی اسلام‌ آباد و راولپندی خواسته شده بود تا در راهپیمایی اعتراض‌ آمیز روز یکشنبه ۲۳ بهمن‌ ماه در برابر مرکز فرهنگی آمریکا شرکت کنند. در این تجمع طی یک اتفاق بی‌ سابقه ۵ نفر از معترضین توسط پلیس کشته و حدود ۶۰ نفر نیز زخمی می‌ شوند.


حکمِ امام و معادله‌ ای که برعکس شد


پس از پذیرش قطعنامه‌ ی ۵۹۸ و پایان جنگ، فعالیت‌ های دیپلماتیک ایران برای ارتباط با کشورهای مختلف شدت گرفته بود. ۱۹ آبان‌ ماه ۱۳۶۷ اعلامیه‌ ی برقراری مجدد روابط دیپلماتیک میان جمهوری اسلامی ایران و انگلستان در وین منتشر شده بود و اروپایی‌ ها و خصوصاً انگلستان تصور می‌ کردند ایران به‌ خاطر بهبود روابط با انگلستان، اعتراض شدیدی علیه انتشار کتاب آیات شیطانی نخواهد کرد. اما واقعه‌ ی کشتار مسلمانان معترض توسط پلیس پاکستان باعث طرح بیش از پیش این موضوع در ایران می‌ شود. سه‌ شنبه ۲۵ بهمن‌ ماه فتوایی از امام خمینی رحمة الله‌ علیه درباره‌ ی ارتداد سلمان رشدی و واجب‌ القتل بودن او منتشر می‌ شود:


بسمه‌ تعالی


إنا لله‌ و إنا الیه راجعون


به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‌ رسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می‌ باشند. از مسلمانان غیور می‌ خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان‌ شاء اللّه‌. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. والسلام علیکم و رحمة الله‌ و برکاته.


روح‌ الله‌ الموسوی الخمینی[۱]


حجت‌ الاسلام انصاری از اعضای دفتر حضرت امام می‌ گوید: «وقتی که مسئله‌ ی کتاب سلمان رشدی به امام رسید؛ بنده خدمت ایشان رسیدم و گفتم آقا این اهانت اتفاق افتاد و شما چه تصمیمی دارید؟ امام فرمودند که من همین الان می‌ خواستم به شما بگویم که بروید به دولت بگویید که فردا عزای عمومی اعلام کنند. و هنوز من واسطه‌ ی پیام به دولت بودم که یک مرتبه دیدم که اعلامیه‌ ی امام صادر شد و حکم اعدام سلمان رشدی را با قاطعیت دادند.» [۲]


مسئله‌ ی تبلیغ پُرحجم کتاب موهن در رسانه‌ های استکباری، مدتی بود که اذهان را به خود مشغول کرده بود و همچنین بالا گرفتن اعتراضات مسلمانان هند، پاکستان و انگلستان برخی شخصیت‌ های انقلابی از جمله آیت‌ الله خامنه‌ای را نسبت به موضوع حساس کرده بود. «بنده قبل از آن که این حکم از طرف امام صادر بشود، فکر مى‌ کردم که امام که بعید است که یک چنین حکمى بدهند، تصور من این بود، فکر کردم خود من حکم ارتداد این شخص را به‌ عنوان یک روحانى مسئول مسلمان صادر کنم، یکى دو روز قبل از این‌ که امام این حکم را صادر کنند، تصادفاً با یکى از برادرها که الان در این جلسه هم آن برادرمان هست مشورت کردم، ایشان به یک دلیلى مخالفت کرد، گفت که اگر این کار قرار بود بشود باید قبلاً فلان مقدمه‌ چینى مثلاً مى‌ شد، من هم دیگر مسئله را دنبال نگرفتم که اتفاقاً فردایش یا پس‌ فردایش بود که حکم امام صادر شد.» [۳]


پس از انتشار فتوای امام، دولت به‌ مناسبت کشتار مسلمانان پاکستان یک روز عزای عمومی اعلام می‌ کند. چهارشنبه ۲۶ بهمن دانشجویان تجمعی چند هزار نفره روبه‌ روی سفارت انگلستان در تهران برگزار می‌ کنند و در همین روز مراسم ختمی برای مسلمانان کشته شده‌ی پاکستانی از سوی بنیاد شهید در مسجد ارک برگزار می‌ شود. آیت‌ الله جوادی آملی نیز در تجمع گسترده‌ ی مردم قم در حرم حضرت معصومه سلام‌ الله‌ علیها می‌ گوید: «هر کس به ساحت مقدس رسول‌ الله اسائه‌ ی ادب کند امام هفتم از قول پیامبر اکرم صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله می‌ فرماید که حکمش اعدام است؛ و این یک حکم حکومتی است و نیاز به قضا ندارد و بر مسلمین و والیِ مسلمین اجرای این حکم نه‌ تنها جایز بلکه واجب است.» [۴] در این روز تجمعات گسترده‌ ای در سایر شهرها و شهرستان‌ های ایران علیه توطئه‌ ی کتاب آیات شیطانی برگزار می‌ شود.


آیت‌ الله خامنه‌ ای رئیس‌ جمهور وقت نیز طی یک مصاحبه‌ ی رادیویی با استقبال از فتوای امام رحمة الله‌ علیه می‌ گویند: «این حکمى است که هر یک از فقهاى اسلام اگر بخواهند بر طبق احکام اسلامى عمل کنند همین حکم را باید بدهند؛ این فتواى قطعى است. یعنى آن کسى که یک چنین غلطى را مى‌ کند بلاشک مهدورالدم [است] و واجب است که آن را از صحنه‌ ى زمین از بین ببرند و اگر کسى در این کار تلاشى بکند، آن تلاش کار واجبى است که انجام داده و همین‌ طور که ایشان فرمودند: اگر کسى کشته هم بشود شهید خواهد بود.» ایشان همچنین در پاسخ به این پرسش که براى جوانان پرشور مسلمان در گوشه و کنار دنیا براى اجراى فرمان و فتواى اخیر حضرت امام جنابعالى چه صحبتى دارید گفتند: «جوانان غیور و مؤمن سراسر اسلام بعد از فتواى امام و دستورى که دادند محتاج هیچ پیام دیگرى نیستند و همه‌ ى ما در مقابل فرمان امام احساس وظیفه مى‌ کنیم.»[۵] بنیاد ۱۵ خرداد نیز اعلام کرد یک میلیون دلار به‌ عنوان جایزه‌ ی ترور سلمان رشدی تعیین کرده است. حجت‌ الاسلام‌ و المسلمین حسن صانعی مسئول این بنیاد سال‌ ها بعد در این‌ باره گفت: «جایزه‌ ی قتل سلمان رشدی را من مستقیماً به حضرت امام پیشنهاد دادم و امام دعا کردند.» [۶]


فتوای امام خمینی رحمة الله‌ علیه با استقبال گسترده‌ ی مسلمانان جهان روبه‌رو می‌ شود. علامه سید ساجد نقوی رهبر شیعیان پاکستان با انتشار پیامی از مسلمانان جهان به‌ ویژه ملت مسلمان پاکستان می‌ خواهد هرچه سریع‌ تر حکم امام خمینی رحمة الله‌ علیه را اجرا کنند. علما و حوزه‌ های علمیه‌ ی اهل تسنن و تشیع هندوستان، پاکستان، بنگلادش و لبنان نیز از فتوای امام رحمة الله‌ علیه استقبال کرده و آن را لازم‌ الاجرا معرفی کردند.


با بالا گرفتن اعتراضات مردمی در سطح جهان و استقبال از حکم امام رحمة الله‌ علیه، سلمان رشدی و مؤسسه‌ ی ناشر کتاب‌ های او در بیانیه‌ ای از لغو سفر او به آمریکا خبر می‌ دهند. دبیر اول سفارت انگلیس در پاکستان اعلام می‌‌ کند انتشارات پنگوئن انگلیس که ناشر کتاب آیات شیطانی است، کلیه‌ ی نسخه‌ های این کتاب را از انگلستان جمع‌ آوری کرده است. ناشر آلمانی و ناشر فرانسوی کتاب نیز اعلام کردند ترجمه‌ ی آن را منتشر نخواهند کرد. دولت انگلستان با انتقاد از فتوای امام رحمة الله‌ علیه به آن اعتراض می‌ کند. همچنین سخنگوی وزارت امور خارجه‌ ی آمریکا چند روز پس از شهادت چند معترض پاکستانی مقابل مرکز فرهنگی آمریکا در پاکستان در اقدامی قابل تأمل، از سلمان رشدی حمایت می‌ کند.


سلمان رشدی نیز در مصاحبه با رویترز فتوای آیت‌ الله خمینی را خیلی جدی تلقی می‌ کند. او از کلیه‌ ی کسانی که می‌ توانند از او حفاظت کنند درخواست کمک می‌ کند. پلیس انگلستان اعلام می‌ کند حفاظت از او را بر عهده می‌ گیرد.


سه روز پس از صدور فتوای امام رحمة الله‌ علیه، آیت‌ الله خامنه‌ ای در خطبه‌ های نماز جمعه‌ ی تهران با انتقاد شدید از وقاحت دولت انگلیس و تمجید از حکم امام می‌ گویند: «بلاشک مسلمان‌ ها، مسلمانانى که ما نمی‌ شناسیمشان، مسلمان‌ هایى که ممکن است تا آخر هم معرفى نشوند به مردم دنیا و مسلمین دنیا و به مردم ایران، کار خودشان را انجام خواهند داد؛ امروز شد امروز مى‌ کنند، نشد فردا مى‌ کنند، نشد سال دیگر مى‌ کنند، نشد بعد از گذشت زمانى مى‌ کنند، این‌ که تمام‌ شدنى نیست، حکم امام که تمام نمى‌ شود. این بدبختى که خودش را در این دردسر انداخت چاره‌اى جز مردن ندارد. با یک میلیارد مردم مسلمان دنیا خودش را طرف کرد، خودش را با حکم نافذ امام طرف کرد، این بلاشک این اعدام انقلابى درباره‌اش انجام مى‌ گیرد. بله، ممکن است که توبه کند، کتاب بنویسد، غلط کردم بگوید، از مسلمان‌ هاى دنیا، از امام امت عذر خواهى کند، بگوید اشتباه کردم، کتاب مال من نیست، که البته در این صورت ممکن است مردم گناه او را ببخشند. اما در آن صورت آمریکائی‌ ها خودشان او را مى‌ کشند؛ اجازه نمى‌ دهند که یک‌ چنین آدمى دیگر زنده بماند که سیاست‌ هاى آنها را افشا کند و رسوا کند. به‌ هرحال این آدم سرنوشتش مردن است، آن هم مردنى پر از دلهره و سخت و همین حالا هم که دارد زندگى مى‌ کند هر روزى ده بار مى‌ میرد و زنده مى‌ شود.»[۷]


رسانه‌ های خارجی وابسته به دستگاه استعمار با تقطیع سخنان ایشان اعلام می‌ کنند که «اگر سلمان رشدی توبه کند، بخشیده شده و حکم اعدامش لغو می‌ شود» و به‌ طور گسترده‌ روی این جمله‌ ی تحریف‌ شده مانور می‌ دهند. یک روز بعد دفتر امام رحمة الله‌ علیه با صدور بیانیه‌ ای این عملیات رسانه‌ های استعماری مدافع سلمان رشدی را ناکام می‌ گذارد:


بسمه‌ تعالی


رسانه‌‌ های گروهی استعماری خارجی به دروغ به مسئولین نظام جمهوری اسلامی نسبت می‌ دهند که اگر نویسنده کتاب آیات شیطانی توبه کند حکم اعدام درباره او لغو می‌ گردد. امام خمینی - مدّظلّه - فرمودند: این موضوع صد در صد تکذیب می‌ گردد. سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامی همّ خود را به کار گیرد تا او را به دَرک واصل گرداند.


حضرت امام اضافه کردند: اگر غیر مسلمانی از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریع تر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال این عمل می‌ خواهد به عنوان جایزه و یا مزد عمل به او بپردازند.[۸]


محمد جواد لاریجانی معاون اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه ۲۹ بهمن در دیدار با کاردار انگلستان با انتقاد از حمایت‌ های مسئولان انگلیسی از سلمان رشدی و کتاب موهنش و شهادت مسلمانان معترض در برخی کشورها گفت: «آیا این بی‌ توجهی به حقوق بشر نیست که برای جان یک نویسنده‌ ی هتاک و مزدور، این همه اشک تمساح ریخته شود درحالی‌ که ریختن خون پاک ده‌ ها مسلمان مورد بی‌ اعتنایی قرار گیرد.»[۹] سفیر هلند در تهران نیز در پی سخنان وزیر امور خارجه‌ ی این کشور احضار می‌ شود.


چند روز بعد و در تداوم همان خط رسانه‌ ای - تبلیغاتی، سلمان رشدی با صدور بیانیه‌ ای بدون اعلام توبه و پشیمانی از نوشتن و انتشار کتابش اعلام می‌ کند: «من به‌ عنوان نویسنده‌ ی آیات شیطانی متوجه شدم که مسلمانان در بسیاری از نقاط جهان واقعاً از انتشار این کتاب ناراحت شده‌اند. با توجه به این واقعیت که ما در جهانی زندگی می‌ کنیم که مذاهب بسیاری در آن وجود دارد، این تجربه ثابت کرد همه‌ ی ما باید حساسیت دیگران را مدنظر داشته باشیم.» این بیانیه که به تعبیر یونایتدپرس «با هدف از میان برداشتن حکم اعدامش» منتشر شده بی‌ فایده است و استقبال‌ ها از فتوای امام رحمة الله‌ علیه بیشتر می‌ شود.


این‌ ها در حالی است که سران مرتجع کشورهای عربی سکوت کرده و هیچ اعلام نظری نمی‌ کنند. روزنامه‌ ی کویتی الرأی‌ العالم چاپ کویت با انتقاد از سکوت کشورهای عربی در ماجرای رشدی می‌ نویسد: «اعتراض شدید مسلمانان هند، پاکستان و دولت ایران به انتشار کتاب آیه‌ های شیطانی مایه‌ ی شرمساری برای کلیه‌ ی اعراب است.» ناشران کتاب آیات شیطانی در ژاپن و یونان نیز اعلام می‌ کنند که فعلاً این کتاب را منتشر نخواهند کرد. پلیس هند تظاهرات مسلمانان معترض در شهر بمبئی را به گلوله می‌ بندد که طی آن ۲۰ نفر شهید می‌ شوند. حزب‌ الله لبنان طی بیانیه‌ ای «آرزو کرد افتخار اعدام رشدی فاسق و فاجر را به خود اختصاص دهد.» مسلمانان شهرهای مختلف انگلیس مثل منچستر، بیرمنگام و برادفورد، مسلمانان مالزی، اتحادیه‌ ی مسلمانان آمریکا، مسلمانان ایتالیا، هیأت علمای جبل عامل، کنگره‌ ی مسلمانان سریلانکا، مسلمانان مقیم فرانسه، شورای اسلامی اوگاندا، شورای عالی امور اسلامی نیجریه و مسلمانان در کشورهای گینه، ترکیه، آرژانتین، سودان، استرالیا، هنگ‌ کنگ، دانمارک، کانادا، اسپانیا و فنلاند با صدور بیانیه‌ ها و برگزاری تجمع حمایت خود از فتوای امام خمینی رحمة الله‌ علیه را اعلام می‌ کنند. فروش کتاب موهن آیات شیطانی در هند، آفریقای جنوبی، تانزانیا، مالزی، مصر و عربستان ممنوع می‌ شود. انتشارات پنگوئن نیز اعلام می‌ کند در پی فتوای امام خمینی رحمة الله‌ علیه بر تدابیر امنیتی خود افزوده است. همزمان دفاتر برخی ناشران کتاب موهن در برخی کشورها از جمله آمریکا و انگلستان مورد حمله قرار می‌ گیرد.


اما مقامات و مطبوعات اروپایی و در رأس آنها انگلستان در برابر اعتراضات مسلمانان جهان از سلمان رشدی دفاع می‌ کنند. روزنامه‌ ی انگلیسی زبان گلف‌ نیوز چاپ امارات از اعلام آمادگی موساد به دولت انگلستان برای تأمین امنیت جانی سلمان رشدی تا پایان عمر خبر می‌ دهد. هواداران منافقین در آلمان غربی تجمعی علیه فتوای امام رحمة الله علیه برگزار می‌ کنند. یک ناشر اسرائیلی نیز اعلام می‌ کند قراردادی با انتشارات پنگوئن برای انتشار ترجمه‌ ی عبری آیات شیطانی امضا کرده است. جمعی از نویسندگان، ناشران و کتاب‌ فروشان در لندن تشکیل کمیته‌ ی بین‌ المللی برای دفاع از سلمان رشدی و ناشر کتابش را اعلام می‌ کنند. وزیر امور خارجه‌ ی هلند و میتران رئیس‌ جمهور فرانسه نیز از سلمان رشدی حمایت می‌ کنند. جرج بوش رئیس‌ جمهور آمریکا نیز اعلام می‌ کند: «هر کس دست به اقدامی علیه مؤلف، ناشران یا توزیع‌ کنندگان آیات شیطانی بزند به اشد مجازات خواهد رسید.» مارگارت تاچر نخست‌ وزیر انگلستان نیز از موضع‌ گیری متحدین اروپایی خود خصوصاً فرانسه تشکر می‌ کند. او که در پارلمان انگلستان سخنرانی می‌ کرد گفت: دولت وی نمی‌ تواند از حمایت سلمان رشدی عقب‌ نشینی کند. تصمیم بعدی سران اروپا ماجرا را وارد مرحله‌ ی جدیدی می‌ کند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۲۱
Seyed Meisam Jasemi

نویسنده: محمود امید سالار (1)


افسون (2)


واژه‌ ی فارسی افسون (دَمَدم، مأخوذ از عربی دَمدمه به معنی اضطراب، همچنین در فارسی و عربی: دعا، تعویذ، حِرز؛ به معنی حفظ و وِرد - قطعه‌ای از قرآن یا افسون‌ های مکتوب دیگر - و طلسم از تِلِسمای یونانی)، اصولاً عبارت است از اذکار شفاهی که برای حفاظت از اشخاص یا اشیاء و یا دفع خطرات و آسیب‌ های بالقوه‌ای که از ناحیه‌ ی نیرویی جادویی محتمل است قرائت می‌ شوند، لیکن اکنون این اصطلاح بر تعاویذ مکتوب و حتی جادوی طلسماتی نیز دلالت می‌ کند. افرادی که از چگونگی نگاشتن این افسون‌ ها آگاهی دارند دعانویس نامیده می‌ شوند. در مطالعات فولکلوریک، افسون به عنوان یک «ایمان سرود» (3) تعریف می‌ شود که آن را برخوردار از نیرویی جادویی می‌ انگارند (4) یا نهایتاً این که در کلمات ملفوظ آن نیرویی جادویی وجود دارد. (5) گاهی اوقات تصور بر این است که کلمات ملفوظ، نیروی مُنطوی در یک شیء یا تعویذ را که به گونه‌ای جادوانه تقویت شده اند فعّال می‌ کنند (6) با این حال برای آن که افسون‌ ها مؤثر واقع شوند باید آنها را افرادی ماهر به طریقه‌ای صحیح و شایسته ادا کنند یا بر اشیای مناسب بنویسند. (7) هم کلمات معنی دار و هم کلمات بی معنی به علاوه‌ ی اعداد، اصوات و نیز عبارات معینی که آنها را به صورت برعکس قرائت می‌ کنند، برخوردار از نیرویی جادویی تلقی می‌ شوند. (8)


هر چند به بیانی دقیق، هدف از افسون خوانی، حفاظت از اشخاص و اشیاء و یا دفع خطر و آسیب ناشی از تأثیرات شرّ است، ممکن است آنها را برای درمان بیماری‌ ها از طریق دور ساختن ارواح خبیثی که موجب بیماری شده اند و نیز جهت حصول التفاتِ نیروهای برتر؛ مثلاً در قطع باران یا پایان بخشیدن به خشکسالی یا تسریعِ بازگشت فرد محبوبی که غایب است، نیز به کار ببرند. (9) افسون‌ های پیش گیری کننده و درمان گر از طریق انتقالِ آسیب یا بیماری به یک شیء یا شخص دیگر عمل می‌ کنند (10): به عنوان مثال، تب مالاریا (تبِ نوبه یا تب متناوب) را بدین نحو درمان می‌ کنند که: «فنجانی چای را در برابر خورشید قرار داده، میخی آهنی را جلوی بیمار می‌ گذارند، و بیمار می‌ گوید: «من تَبَم را به این میخ می‌ دهم.» سپس میخ را در زمین فرو می‌ کنند و مقداری از چای را بر روی آن می‌ ریزند، و باقی چای را به بیمار می‌ خورانند.» این گونه دور کردن ارواح خبیث، با جادوی سیاه (سحرِ حرام) که منظور از آن وارد آوردن خسارت و آسیب بر دشمن یا دشمنان مشخص است کاملاً تفاوت دارد.


ایران پیش از اسلام:


حجم زیادی از افسون‌ ها، اوراد و اذکار جادویی در ایران باستان مورد استفاده بوده است. قدیم ترین نمونه‌ ای که می‌ شناسیم در بهرام یشت (11) یافت می‌ شود که در آنجا اهورامزدا قدرتِ جادویی پر مرغ وارِن غنَه را به زردشت توضیح می‌ دهد: او می‌ تواند با مالیدن آن پر به بدن خود، با اثر سوء اورادی که علیه وی خوانده می‌ شود مقابله کند. هر کسی که چنین پری را به همراه داشته باشد نمی توان آن را کشت یا بازداشت؛ همه کس او را گرامی خواهند شمرد؛ و دشمنانش در برابر او خواهند لرزید. (12) دارمستتر (13) در این تصور به خطا رفته است که در عبارتی از شاهنامه - که در آن سیمرغ یکی از پرهایش را به زال می‌ دهد تا او را در موقع خطر فرا بخواند - نیز عقاید مشابهی مورد اشاره قرار گرفته است. با این حال پر (در شاهنامه) به عنوان افسونی درمان گر برای رودابه پس از به دنیا آوردن رستم از طریق عمل سزارین (پهلو شکافی) نیز به کار رفته است. (14) همچنین بعداً این پر در معالجه‌ ی زخم‌ های کشنده‌ ی رستم و اسبش رخش، در نبرد با اسفندیار (15) مورد استفاده قرار گرفت.


متن‌ های متأخّر اوستایی در بردارنده‌ ی اشارات بسیاری به قدرت جادویی نام‌ های اهورامزدا (16) و دعاهای مقدس (17) است. واژه‌ی «یاتوختی» که یک بار در اوستا آمده؛ به معنی «وردِ جادوگر»، در فرهنگ اوستایی فارسی میانه (فرهنگ ائیم) نیز مضبوط است و در آنجاه در پهلوی به «جادوگ گویشنیه» (اذکار جادوگر) بر گردانده شده است. (18) این قبیل اوراد جادوگران در ادبیات پهلوی نیز مورد اشاره قرار گرفته و برای نمونه در خلاصه‌ ی اوستا که در دینکرد (19) مضبوط است نیز آمده است. در ارداویرافنامه هم گفته شده زنی که مهرداروی جادویی تهیه کرده در دوزخ به عذاب دردناک مبتلا خواهد گردید. (20) بر اساس سد در نثر (21) باید دعایی را بر ناخن‌ های چیده شده قرائت کرد و آن گاه آن‌ ها را مدفون ساخت. این کار به جهت جلوگیری از به کار بردن آنها در جادوی سیاه انجام می‌ شود. این عملیات کهن هنوز هم در جادوگری محلّی ایرانیان به کار می‌ رود. (22) اوراد و افسون‌ های دیگری نیز در ادبیات زردشتی یاد شده اند که در دفع آسیبی که از ناحیه‌ ی دیوان و آفریده‌ های زیانکار و انسان‌ های شریر، آدمیان و حیوانات و محصولات را تهدید می‌ کند به کار می‌ روند. (23) اشاراتی به این گونه اوراد و افسون‌ ها در برخی نسخه‌ های شاهنامه نیز یافت می‌ شود. افسون علیه دیوان و اهریمن مورد استفاده قرار می‌ گیرد. (24) سروش، فنّ استفاده از آنها را به فریدون می‌ آموزد. (25) فریدون با به کار بردن افسون از فرو افتادن یک سنگ در حال سقوط جلوگیری می‌ کند. (26) جواهر و افسون لفظی، با هم، در درمان جراحات به کار می‌ روند. (27)


در ایران قرون وسطی:


پس از فتح ایران به دست مسلمانان، که در سال 31 هجری / 651 میلادی کامل تر گردید، قرآن به عنوان منبع اصلی اوراد و افسون‌ ها جایگزین متون زردشتی شد. در قرآن در چندین مورد به جادو و افسون گری اشاره شده است: یکی اینکه جادو می‌ تواند موجب دشمنی میان زن و شوهر شود (28)؛ و دیگر آن که جنّیان به سلیمان خدمت می‌ کردند (29). بر اساس روایتی بسیار مشهور، یکی از دشمنان پیامبر (صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم)، او را افسون کرد. روش درمان شدن ایشان نیز نقل شده است (30). همچنین گزارش شده است که پیامبر افسون‌ هایی نامعین، شاید از نوعِ شفاهی آن را، پیش از نزول سوره‌ های سیصد و سیزده و سیصد و چهاردهم - المعوذتان: چون هر یک از این سوره‌ ها با عبارت «قُل اعوذ بربّ...» شروع می‌ شود بدین نام خوانده شده اند. - برای محافظت از خانواده‌ ی خود در برابر آسیب‌ ها و بلایا به کار می‌ برده است (31). پیامبر بعداً اعلام داشته است که قرآن بهترین شفاست. (32) در روایات آمده است که پیامبر بیماری شخصی را با قرائت آیاتی از قرآن درمان کرده (33) و استفاده از افسون‌ ها را در جهت دفع چشم زخم، نیش جانوران‌ هامّه و دُمل‌ های پوستی جایز دانسته است. (34) اعتقاد به این که آیات قرآن را می‌ توان به عنوان افسونی علیه اعمال جادویی و بیماری‌ ها به کار برد، به واسطه‌ ی چنین احادیثی تأیید و تقویت گردیده و غالباً عبارات خاصی نیز مورد سفارش قرار گرفته است. (35) سوره‌ های فلق و ناس و آیاتی از سوره‌ های بقره و آل عمران که الزهراوان (دو درخشنده) نامیده شده اند به ویژه در کار افسون و تعویذ مناسب انگاشته می‌ شوند. (36) از همان اوایل دوره‌ ی اسلامی کتاب‌ هایی از نوع خواص الآیات تألیف گردیده است. (37) علما، متکلمان و پزشکان، وجود جادوی سیاه و تأثیر افسون‌ ها را در دفع آن تصدیق کرده اند. عقاید فقهای مسلمان قرون وسطی را درباره‌ ی افسون‌ ها می‌ توان در سه طبقه‌ ی عمده جای داد: (1) از افسون‌ های مستعمل در عهد پیش از اسلام یا افسون‌ هایی که در آنها کلمات نامفهوم به کار رفته باید اجتناب کرد؛ (2) افسون‌ هایی که در آنها نام خداوند آورده یا نوشته شده یا آیاتی از قرآن در تهیه‌ ی آن به کار رفته مستحب اند؛ (3) افسون‌ هایی که در آنها نام فرشتگان یا اولیاء آمده حرام نیستند اما ترک آنها بهتر است. (38) از سوی دیگر ابوالفتوح رازی (د. 538 هـ / 1144 م) عالم شیعی، در تفسیر خود بر قرآن - که به سبب تمایلات معتزلی (که ریشه در فلسفه‌ ی یونان داشت) مشهور است - در مؤثر انگاشتن کلمات و اذکاری که در افسون‌ ها به کار می‌ روند تردید روا داشته است. (39) افسون‌ های مکتوب برای تحریک مهر و محبت با سقط جنینِ ناخواسته در مآخذ کلاسیک عربی تصدیق گردیده است. (40) شیر سنگی باستانی در نزدیکی همدان را افسونی [طلسمی؟] علیه سردی هوا انگاشته اند. (41) این عقیده قرن‌ ها تداوم داشته است. (42) در دست نوشته‌ ی قدیم فارسی که تاریخ آن معلوم نیست و به غلط به ابن سینا نسبت داده شده، واژه‌ ی عزیمه (ج عزائم) به افسون‌ های شفاهی اشاره دارد. انجام دهنده‌ ی عزیمه، مُعزِم، عَزیمه / عزائم خوان، افسون گر، افسون دَم، افسون خوان، پری خوان، ماراَفسای و کژدم افسای نامیده می‌ شود. (43) کلماتی که در این گونه از افسون‌ ها به کار می‌ روند لحنی تضرع آمیز دارند و مقصود از آنها به جنبش در آوردن اشیای بی جان، احضار ارواح و تحت کنترل در آوردن جنیان و پریان، عناصر، اجرام سماوی یا جانوران‌ هامّه است. در فارسیِ میانه، واژه‌ ی کُماهه (تعویذی که بر بازو بسته می‌ شود) و واژه‌ های عربی و فارسی عُوذَه، حِرز و تعویذ (که در لغت به معنای اشیایی هستند که اشخاص به جهت دفع شر و بلا آنها را با خود حمل می‌ کنند) به جای افسون‌ های شفاهی یا افسون‌ های طلسماتی به کار می‌ رفته‌اند (44). در هند عصر مغولان، جهت حصول اطمینان از بازگشت یا دستیگری برده‌ ی فراری، گونه‌ای افسون مکتوب به نامِ گِردنامه (نوشته‌ ی حلقه ای) دور لبه‌ های یک قطعه کاغذ نوشته می‌ شد. سپس نام برده را در وسط صفحه می‌ نوشتند و آن را یا زیر سنگی قرار می‌ دادند یا دفن می‌ کردند یا بر ستونی در خانه می‌ آویختند و یا آن که کاغذ را در لای صفحات سوره‌ ی یوسف قرآن (45) می‌ نهادند.


فولکلور جدید ایرانی:


در ایران امروز انبوهی از اوراد و افسون‌ ها مورد استفاده است. ممکن است افسون‌ ها به بیماری‌ های معینی اختصاص یابند: مثلاً در خراسان سیاه سرفه را بدین نحو درمان می‌ کنند که‌ هاون برنجی را بر سقف خانه‌ ای قرار می‌ دهند و در همان حال که آن را می‌ کوبند شعر زیر را می‌ خوانند: جینگ و جینگ و ستاره / سرفه کبود مِخابِرَه / خرجی را هم ندارَه / خرجیشَه بِدِن تا زود بِرَه. (46) افسون‌ های شفاهی برای در امان ماندن از نیش عقرب در خراسان و بسیاری بخش‌ های دیگر ایران مورد استفاده قرار می‌ گیرد. (47) یک ورد مشهور جهت تسریع در بازگشت فرد غایب عبارت است از: اَلِسون و بَلِسون / (نام مورد نظر) را برسون / اگر نِشسّه پاشونش / اگه پا شده بدوونش / فلفل و فلفل دونه (یا در فارس قندش کن و راجُونه) / زود برسونش خونه. (48) افسون‌ های دیگری از جمله بدین مقاصد به کار می روند: آوردن باد و باران یا متوقف ساختن آنها (49)، یافتن اشیای گمشده (50)، یا القای مهر و محبت در کسی. (51) در اوایل قرن حاضر اعتقاد بر آن بود که اسم اعظم خداوند، افسون بالقوه‌ای در دفع شر و حصول هر خواسته‌ای است و از میان چهل هزار اسم که تصور می‌ شد برای خداوند وجود دارد، تنها یک نام - اسم اعظم - را ناشناخته و مجهول می‌ انگاشتند ... گاهی اوقات آیات قرآنی را بر کاغذی می‌ نوشتند و در کاسه می‌ نهادند و بر آن آب می‌ ریختند تا آن که نوشته‌ ها محو شود آن گاه این محلول را به عنوان دارو می‌ نوشیدند. این عمل، خوردنِ آب دعا نامیده می‌ شد. (52)


برخی افسون‌ ها تنها در مواقع معینی مؤثر می‌ شوند و ممکن است حاوی برخی عناصر جادوی انطباقی باشند. در خراسان دخترانی که می‌ خواستند موهای سرشان بلند شود به هنگامی که رنگین کمانی در آسمان پدیدار می‌ شد به درون مزرعه‌ ها می‌ رفتند و سه بار افسون زیر را در حالی که با دستانشان، موهای سرشان را ژولیده می‌ کردند می‌ خواندند: «ای تیرکمون،‌ ای تیرکمون / گیسم بشه قدّ کمون» (53)». با این حال همه‌ ی افسون‌ های شفاهی در ایران منظوم نیستند. در همان استان، اگر کسی از درد گوش رنج می‌ بُرد در هنگام غروب به مزرعه‌ ای می‌ رفت، رو به مکه می‌ کرد، به خورشید خیره می‌ شد و در حالی که هفت سنگ ریزه را به پشت سرش پرت می‌ کرد می‌ گفت: «ای آفتاب! درد منو با خودت به کوه ببر» (54). یک قول غیر منظوم دیگر: «پایم به ... مرد دو زنه» نیز گزارش شده است که برای درمان پای کرخت شده به کار می‌ رفت. (55) برخی افسون‌ ها تنها در صورتی عمل می‌ کردند که همراه با اعمال ویژه‌ای قرائت می‌ شدند. مثلاً برای یافتند یک شیء گم شده، کسی باید در حالی که (الحمدالله ...) قرائت می‌ کرد بر چادر یک زن گرهی می‌ زد. وقتی شیء گم شده پیدا می‌ شد با خواندن (قل هو الله...) گره را از چادر باز می‌ کردند. (56) اشیایی که تعویذ یا حرز نامیده می‌ شوند اکنون نیز برای حفاظت در برابر شرور و بلایا مورد استفاده‌ ی اشخاص قرار می‌ گیرند (57)؛ به ویژه اگر این اشیا را علما تهیه کرده باشند. این تعاویذ می‌ توانند علیه هوای بد، خسارت به محصولات و نیز علیه موجودات زیانکار مؤثر واقع شوند.


پی‌ نوشت‌ ها:


1. استاد دانشگاه کالیفرنیا - لس آنجلس، ویراستار بخش فولکور دانشنامه ایرانیکا.

2. "Charms" in Encyclopaedia Iranica. ed Ehsan Yarshater, London, 1985, (EIR) Vol. VI, pp. 385-88, by: Mahmoud Omidsalar.

3. Belief rhyme.

4. برونوند، ص 77.

5. Krappe, 189; Budge, 1978, P. 26; idem, pp, xi, 170-71; Thorndike, I, P. 10.

6. Budge, 1978, P. 26.

7. Thorndike, I,P. 10; Budge, 1899, P. 4.

8. Budge, 1978, P. 39; Penzer, VI, P. 149n; Thorndike, I, pp. 370-71; قس : همایی.

9. Yoder, pp. 192-203; cf. Krappe, P. 190; Puckett, P.207.

10. cf. Hand, 1965, pp. 83-105.

11. بهرام یشت 14: 34-40.

12. cf. Frachtenberg, P. 436.

13. Avesta, tr. Darmesteter, II, P. 571n.51.

14. چاپ مسکو، ج 2، ص 1478 ، 2361.

15. چاپ مسکو، ج 2، ص 1239 - 1240، ج 6، ص 294.

16. یشت‌ ها، 1: 5-6، 10-12.

17. یشت، 3: نیز قس؛ Frachtenberg, PP. 417-18, 436.

18. Air, wb, Col. 1284.

19. ed. Madan, II, P. 69.5; tr. West, P. 42.8.17.6; cf. Frachtenberg.

20. 84.3.

21. ed. Dhabhar, Chap. 14, pp. 13-14.

22. cf. Masse, P. 314; شکوره زاده ص 326.

23. Frachtenberg, PP. 444-48.

24. چاپ بروخیم، ج 1، ص 37، 2701، 38، 3701، 129، 1301.

25. چاپ بروخیم، ج 1، ص 50، 304-306.

26. چاپ بروخیم، ج 1، ص 51، 31901.

27. چاپ بروخیم، ج 5، ص 233، 2، 2496-2500، 2502.

28. سوره‌ی 2 [بقره]، آیه‌ی 102.

29. سوره‌ی 27 [نمل]، آیات 17-18، 39؛ سوره‌ی 34 [سبأ]، آیه‌ی 12؛ نیز نک: باقلانی، ص 91-97.

30. ابن ماجه، ج 2، ص 1137، ش 3545؛ قرطبی، ج 2، ص 965-967.

31. نسائی، ص 40 به بعد، قس ص 69-70؛ مرصفی، ص 174؛ ترمذی، ج 6، ص 252، ش 2059، ص 254، ش 2061؛ ابن ماجه، ج 2، ص 1161، ش 3511.

32. ابن ماجه، ج 2، ص 1169، ش 3533، بنا بر حدیثی منسوب به علی ابن ابی طالب [ع].

33. سلیم، ص 99.

34. ترمذی ش 2059، 2064، 2067؛ ابن ماجه، ج 2، ص 1160، ش 3510، 3513، 3515-3516؛ مرصفی، ص 168.

35. مثلاً نک. مرصفی، ص 164-165؛ ابن ماجه، ج 2، ص 729، ش 2156؛ قرطبی، ج 2، ص 970-971.

36. نسائی، ص 16-19؛ مرصفی، ص 162-163.

37. Fahd; Christensen.

38. مرصفی، ص 170. 182؛ سلیم، ص 97.

39. نک: سلیم، ص 45.

40. ابن جوزی، ص 400-401.

41. ابن فقیه، ص 221، 224؛ نیز نک: 252-254.

42. مثلاً نک: فزونی استرآبادی، ص 548؛ نیز نک: ص 328-339، 546.

43. همایی، ص 70-71.

44. نک: همایی، ص 70-97؛ بیهقی، چاپ فیاض، ص 294؛ نیز نک: دهخدا، ذیل واژه‌های مربوط.

45. سوره‌ی 12؛ نیز نک: انجوشیرازی، ج 1، ص 1127.

46. شکورزاده، ص 260.

47. شکورزاده، ص 299-300، ش 2-3؛ هدایت، ص 148؛ فقیهی، ص 759.

48. هدایت، ص 52؛ قس: Masse, p. 294.

49. شکورزاده، ص 311، 347.

50. Masse. P. 303.

51. Masse, pp. 307-10; کتیرایی، ص 329.

52. Masse, p. 296.

53. شکور زاده، ص 344.

54. شکور زاده، ص 623.

55. Masse, p. 310.

56. Masse, p. 304.

57. cf. Adams, p. 447.


کتاب شناسی


ابن فقیه، مختصر کتاب البلدان، بیروت؛ ابن جوزی، تلبیس ابلیس، چاپ م. دمشقی، قاهره، 1928م؛ ابن ماجه، سنن، چاپ م.ف. عبدالباقی، قاهره، 1972م؛ ابن ندیم، فهرست، چاپ تجدد، تهران، 1352ش؛ احمدی، «آداب و معتقدات عامیانه در بیرجند»، سخن، 8/7، 1335ش؛ انجوشیرازی، فرهنگ جهانگیری، چاپ ر. عفیفی، مشهد، 1351-1354ش؛ ابوبکر باقلانی، کتاب البیان عن الفرق بین المعجزات و الکرامات و الحیل و الکهانه و السحر و النارنجات، چاپ ر.ج. مک کارتی، بیروت، 1958م؛ ترمذی، سنن، حمص، 1966م؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، چاپ م. الهی قمشه ای، تهران، 1320ش؛ سد در نثر و سد در بندهشن، چاپ ب.ن. دهبهار، بمبئی، 1909م؛ ع.س. سلیم، السحر و الدّین، قاهره، 1989؛ ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ ع. ا. صلیح، القصص فی النفس، قاهره، 1409ق؛ فزونی استرآبادی، بحیره، تهران، 1328ش؛ علی اصغر فقیهی، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، تهران، 1357 ش؛ قرطبی، تلخیص صحیح امام مسلم، چاپ ر. فاوی، قاهره، 1409؛ محمود کتیرایی، از خشت تا خشت، تهران، 1348ش؛ مرصفی، السحر و السحرة فی ضوء الحدیث النبوی، کویت، 1989م؛ نسائی، تهذیب کتاب الاستعاذة، چاپ ح. عبدالحمید، قاهره، 1989م؛ صادق هدایت، نیرنگستان، تهران، 1342ش؛ جلال همایی، تصحیح کنوز المعزمین، تهران، 1331 ش؛


I. Adams, Persia by a persian Personal Experiences. Manners, Customs, Habits, Religious and Social Life in Persia, [Chicago?], 1990. J. Brunvand, Tha study of American Folklore, 2nd ed., New York, 1978. E.A. Budge, Amulets and Superstitions, London, 1930; repr. New York, 1978. Idem, Egyptian Magic, London, 1899. A. Christensen, Xawass-i-Ayat. Notices et extraits d'un manuscrit persan traitant la magie des versets du Coran, Det Kgl. Danske Videnskabernes Selskab Hist. fit. Meddelelser 3.4, Copenhagen, 1920.

"The Magical Transference of Diseases", in folklore Studies in Honor of Arthur Palmer Hudsoin, North Carolina Folklore 13, 1965, pp. 83-109. L.Frachtenberg, "Allusions to Witchcraft and Other Primitive Beliefs in the Zoroastrian Literature," in The Dastur Hoshang Memorial Volume, Bombay, 1918.

N.M. Penzer, The Ocean of Story. Being C.H. Tawney's Translation of Somadeva's Katha Sarit Sagara, 10 vols., Delhi, 1968. N. N. Puckett, Folk Beliefs of the Southern Negro, Chapel Hill, N.V., 1926.

L. Thorndike, A History of Magic and Experimental Science, 2 vols., New York, 1929. W.E. West, Pahlavi Texts IV, SBE 37, Oxford, 1892.D.Yoder, "Folk Medicine," in Folklore and Folklife, ed. R.M. Dorson, Chicago, 1972.


منبع مقاله :


گرد آوری و ترجمه: ابراهیم موسی پور، (1387)، دوازده + یک (سیزده پژوهش درباره‌ی تعویذ، طلسم جادو)، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.

 

این مطلب ارسال شده توسط کاربران است و انتشار آن به معنی تایید محتوای آن از جانب موعود نیست بلکه صرفا جهت آشنایی کاربران موعود با این گونه مقالات است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۱۲
Seyed Meisam Jasemi

بررسی نوع تاثیرپذیری بهائیت از عقاید اسماعیلیه با توجه به هم‌ زمانی حمایت انگلستان از آقاخان اول و پیدایش فرقه بهاییت می‌ تواند پاسخ بسیاری از شبهات باشد، چرا که شباهت‌ های عملیاتی زیادی در این دو فرقه وجود دارد.


به گزارش فارس، در دوران امامت و حیات امام صادق علیه‌ السلام، فرقه‌ای انحرافی با نام اسماعیلیه بروز پیدا کرد، فرقه اسماعیلیه با انکار مرگ اسماعیل فرزند بزرگ امام صادق (ع)، بر امامت او تاکید دارند،‌ در حالی‌ که شیعه به امامت امام موسی کاظم علیه‌ السلام بعد از شهادت امام صادق (ع) اعتقاد دارد.


به همین منظور برای آشنایی بیشتر با فرقه اسماعیلیه آقاخانیه با حجت‌ الاسلام محمود رضا قاسمی عضو هیئت علمی مؤسسه بهداشت معنوی و کارشناس فرقه‌ های انحرافی گفت‌وگوی مشروحی ترتیب داده‌ایم که در ادامه می‌ آید:


اسماعیلیه آقاخانیه در مبحث عقاید و بحث توحید، نبوت و معاد اختلافاتی بعضاً اساسی با سایر فرق مسلمین و نیز شیعه امامی دارند، عده‌ای از آنان به شریعت عمل کرده و از بازگشت به آن سخن می‌ گویند، اگر چه مراسم مذهبی خاص خود را دارند و عده‌ای نیز به شریعت عمل نمی‌ کنند، اما این باعث خروج آنها از دین اسلام نشده است، زیرا آنان حضرت ختمی مرتبت را آخرین پیامبر خدا می‌ دانند و محمد بن اسماعیل را صاحب شریعت نمی‌ دانند.


آقاخانیه یک شبکه تو در تو و با نفوذ در بسیاری از مراکز عمده اقتصادی، دانشگاهی و رسانه‌ای دنیاست که با بسیاری از سران سلطه در ارتباط بوده و حوزه عملیاتی آن در شانزده منطقه دنیا از جمله ایران است.


در پی انجام این تحقیق، این نتیجه به دست آمد که یک سری از امور در حیطه مسائل اسماعیلیه نیازمند تحقیق جدی است که آنها به اختصار عبارتند از:


بررسی نسب و سیادت آقاخان


بررسی این نسب به خصوص بعد از الموت و انتساب او به «نزار» مهم است و اثبات این مسأله که حسن دوّم از نسل نزار است، مسأله‌ای بسیار مهم و حیاتی برای اسماعیلیه آقاخانیه به شمار می‌ رود، زیرا آقاخان‌ ها شجره‌ نامه خود را از طریق همین حسن دوّم به خلفای فاطمی و در نهایت به حضرت علی صلوات الله علیه می‌ رسانند و برای آنان بسیار مهم است که اثبات کنند که حسن مذکور واقعاً نواده نزار بوده است و اثبات چنین ادعایی ناممکن به نظر می‌ رسد!


چگونه می‌ توان پسر محمد بزرگ امید، زاده شده در الموت را به نزار نسبت داد، در حالی‌ که خود محمد بزرگ امید تأکید می‌ کرد که امام نیست، چگونه پسرش می‌ تواند امام باشد؟!


پذیرش اسلام اسماعیلیه


پذیرش اسلام آن‌ ها چنانچه منکر ضروری دین نبوده، به عنوان مسلمان از سوی سایر مسلمان‌ ها باید تبیین شود. چرا که سازمان کنفرانس اسلامی آنان را جزو هیچ یک از فرق اسلامی به حساب نیاورده است وبه نظر می رسد رفتار قرامطه و باطنیه در این مورد بی‌ تاثیر نبوده.


فرقه یعنی «اسماعیلیه نزاریه» مسلمان هستند و گریز آقاخان‌ ها از شریعت و سرسپردگی آنان به نظام سلطه نباید باعث شود اسلام عموم معتقدین به اسماعیلیه زیر سؤال رود!


بررسی مخفی‌ کاری در اسماعیلیه


با توجه به اینکه هنوز یک نوع مخفی‌ کاری در استفاده از کتابخانه‌ های اسماعیلیه  وجود دارد، می‌ طلبد یک بررسی در کتب موجود کتابخانه‌ های اسماعیلیه که تاکنون از منظر عمومی پنهان شده است، صورت گیرد و نیز علت این مخفی‌ کاری بررسی شود. آیا اسماعیلیه کتبی بر ضد خود دارند که تاکنون نتوانسته‌ اند به آنها نقدی بزنند؛ یا گنج‌ های علمی دارند که دیگران از آنها بی‌ بهره‌اند؟! بنابراین، بررسی این مطلب که چرا آنان اجازه دسترسی به کتابخانه‌ های قدیمی خود را جز برای افراد خاص نمی‌ دهند و تهیه لیستی جامع از کتب اسماعیلی موجود در این کتابخانه‌ ها ضروری است.


بررسی محوریت یک شبکه در جهت‌ دهی به فرق نوظهور


نوسازی و گسترش فرقه اسماعیلیه در قرن اخیر همزمان با شکل‌ گیری فرقه‌ های استعماری «بهاییت» و «بابیت» در ایران بوده است، به نظر می‌ رسد، نزدیکی شعارها و آموزه های بهاییت و فرقه اسماعیلیه، مدرن، کاملاً حساب شده و تحت یک مدیریت پشت پرده باشد.


اسماعیلیه در قرن‌ های اخیر، دیگر آن گروه سرکش و طاغی که در کوه‌ ها و غارها سنگر می‌ گرفتند و با ترورهای مخفیانه خویش، رعب بر دل مخالفان می‌ افکندند، نیستند بلکه دستور کار خود را بر مبنای «انطباق با محیط و تغییرات تاریخی» نهاده‌اند، اما نکته قابل تامل آن‌ که نزدیکی شعارها و آموزه های بهائیت و اسماعیلیان مدرن، کاملاً محسوس است و هرگز نمی‌ تواند اتفاقی باشد.


بررسی نوع تأثیرپذیری بهائیت در عقاید خود با توجه به هم‌ زمانی حمایت انگلستان از آقاخان اول و پیدایش فرقه بهائیت می‌ تواند زمینه این آگاهی را افزایش دهد، به عنوان مثال فرا رسیدن قیامت که توسط ائمه قیامت اسماعیلی مطرح شد و پایان شریعت و شروع به اباحه‌گری برای مدتی، چقدر در نسخ شریعت محمدی و تاثیر پذیری توسط باب و بعداً بهاء‌الله تاثیر داشته است، آنجا که طاهره قرةالعین در بدشت (روستایی در هفت کیلومتری شرق شاهرود) قیامت کبری و نسخ شریعت را اعلام کرد و تمام وظایف دینی را ملغی اعلام کرد. جایگزینی «جماعت خانه» در اسماعیلیه آقاخانیه به جای «مسجد» و جایگزینی «مشرق الاذکار» در بهائیت نیز به این شباهت در مدیریت شبکه‌ای دامن می‌ زند.


البته ما به هیچ وجه کافران ملحدی چون بهائیان را با فرقه اسماعیلیه مسلمان هم‌ ردیف نمی‌ دانیم و در جهت تکفیر کسی نیستیم و مرادمان از مطرح کردن این بحث، بررسی علت نزدیکی شعارهایی چون سکولاریسم و اباحه‌گری در طول تاریخ ... از ناحیه این دو فرقه متفاوت است که می‌ بایست با بررسی و تحقیق، حقیقت تبیین شود و مشخص شود سرمنشأ اصلی و خط دهی از کجاست.


شناسایی روش‌ های تبلیغی آقاخانیه و نقش شبکه توسعه آقاخان


آقاخانیه نظام دعوتش همانند اسماعیلیان سابق نیست و مبلغ به آن معنا ندارد، در حالی‌ که با توجه به عمق نفوذ شبکه آقاخان در ساختارهای کشورهای مختلف، بررسی این موضوع که این شبکه چگونه از روش های اقتصادی، اجتماعی برای جذب مخاطب استفاده می‌ کند، ضروری است.


«شبکه توسعه آقاخان» فعالیت‌ های گسترده‌ای را در سطح بین‌ الملل و همچنین جمهوری اسلامی ایران در حال اجرا دارد.


تجربه نشان داده است غرب برای به حاشیه راندن و تضعیف انگیزه‌ ها و حرکت‌ های اسلامی از سیاست موازی سازی و ایجاد تفرقه مذهبی و قومی استفاده کرده است و می‌ توان انتظار داشت غرب مجدداً از این حربه در جهت مقابله با امواج شیعی در منطقه استفاده کند، تلاش شبکه آقاخان برای نفوذ در ایران، به دلیل قوت و قدرت اندیشه شیعی اثنی عشری و حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران همواره با ناکامی مواجه شده است، اما به نظر می‌ رسد، بازیگران عرصه بین‌ الملل و به خصوص انگلستان برای به حاشیه راندن جریان اصیل شیعی در منطقه از فرقه اسماعیلیه و شبکه آقاخان استفاده خواهند کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۳۱
Seyed Meisam Jasemi

سرزمین شام از دیرباز نقش مهمی در تحولات جامعه اسلامی بازی کرده است و این روند بعد از گذار از مراحل متعدد، امروز در قالب ستمی چند باره ظهور یافته و دورانی را رقم می زند به نام شام پیش از خروج سفیانی.


انطباق عجیب تحولات و رخدادهای کنونی خاورمیانه و جهان، با نشانه ها و وقایع آستانه ظهور، خصوصا در طی دهه گذشته، هر شیعه منتظری را ناخواسته بر آن می دارد که به کنکاش و جستجوی بیشتر در این زمینه بپردازد تا به میزان صحت این انطباق ها پی ببرد.


همزمان، بشارت های بزرگان و علماء نیز بر آتش این اشتیاق می افزاید و موجب می شود تا فرد منتظر با دقت و اشتیاق زائدالوصف به دنبال بررسی نشانه های ظهور برآید که خواه، ناخواه در صورت یقین به صحت این انطباق ها و نزدیکی ظهور، برای زمینه سازی بیشتر ظهور و استقبال از آن واقعه مبارک، فرد منتظر به اصلاح خود و جامعه مبادرت می ورزد که میزان آن بستگی به میزان صداقت و همت افراد دارد. 


بدون اصلاح گری و خودسازی و تلاش برای ساختن جامعه، پیگیری وقایع ظهور نوعی تفنن و سرگرمی محسوب می شود که نه تنها فایده چندانی برای فرد و جامعه ندارد که می تواند آثار سوئی نیز در پی داشته باشد. البته گاه این اصلاح و خودسازی در یک فرد، به صورت فرو نرفتن بیشتر در منجلاب گناه و فساد و تباهی که از خصوصیات برجسته و مهم آخرالزمان و عصر ظهور است، ظاهر می شود که این اثر مثبت نیز در جای خود، مسئله مهمی محسوب می شود.


به بیان دیگر بررسی حوادث و نشانه های ظهور در صورتی به حال فرد و جامعه اثرگذار و مفید است که منجر به حرکت به سوی قواعد ظهور شود، یعنی فرد پس از یقین به این همانی تحولات جاری، به سمت اصلاح خود و جامعه و تقویت ایمان و باورهای دینی و مبارزه صحیح با مظاهر بی دینی در جامعه و تلاش برای تحقق اهداف و آرمان های انقلاب و اسلام بپردازد که به جرات می توان گفت افرادی که با صداقت به بررسی تحولات و حوادث ظهور می پردازند، اهداف فوق را در درجات مختلف درک کرده و به سمت قواعد ظهور پیش خواهند رفت.


بعد از گذر از این مقدمه مهم که توجه به آن بسیار ضروری است، به موضوع اصلی مقاله برمی گردیم، تحولات چند ماهه کشورهای خاورمیانه و ازجمله کشور سوریه، همه نگاه ها را به خود جلب کرده است، تجمع تمام نیروهای اهریمنی بر روی سوریه و به میدان آوردن تمام نیروها و امکانات سیاسی، فکری، بین المللی و ایجاد جنگ روانی عظیم و زمینه سازی برای مداخله نظامی، تحریک همسایگان سوریه، تجهیز گروه های مسلح و حمایت همه جانبه از آن ها و براه انداختن جنگ رسانه ای با انواع دروغ و فریب و ... علیه سوریه نشان از آغاز مرحله ای جدید در تحولات شام و سوریه دارد که با توجه با تحقق بسیاری از نشانه های ظهور، می توان گفت مرحله جدید می تواند آخرین مرحله قبل از خروج سفیانی یا مرحله زمینه سازی برای خروج این عنصر مزدور در منطقه باشد که در تحولات عصر ظهور طی روایات بسیاری مورد اشاره قرار گرفته است. 


چرخش عجیب ترکیه بر ضد سوریه، افزایش مداخلات عربستان و قطر و دیگر کشورهای عربی در اوضاع سوریه و لبنان، مواضع و تحرکات قابل تامل اردن در قبال سوریه، هماهنگی کامل اروپا و آمریکا برای ایجاد ناامنی و به سقوط کشاندن حکومت سوریه و بالاگرفتن موج اعتراضات داخلی در این کشور نشان می دهد که احتمالاً تحولات بزرگ و غیرمنتظره ای در این منطقه حساس رخ خواهد داد که تاثیرات عمیقی بر وقایع پیش روی خاورمیانه دارد. هر یک از جبهه حق و باطل در تلاش است تا با تسلط بر این منطقه حساس دست بالا را در وقایع تاریخ ساز آتی داشته باشد، آیا تحولات جاری می تواند همان تحولات مورد اشاره روایات در آستانه خروج سفیانی باشد؟ 


تلاش این مقاله بر آن است تا حد ممکن تصویری روشن از تحولات شام قبل از خروج سفیانی و انطباق آن با تحولات جاری را بدست آوریم: سرزمین شام از دیرباز نقش مهمی در تحولات جامعه اسلامی بازی کرده است، حضور معاویه و یزید و دیگر حکام مکار و خونریز اموی در این منطقه و نقش عمیق آنها در تحولات زمان خود که عمدتاً نقشی منفی بوده است، از دیرباز کفه این سرزمین را در تحولات منطقه سنگین کرده است. در طول تاریخ این منطقه تاثیر مهمی بر سایر بلاد اسلامی داشته است. در روایات عصر ظهور نیز یکی از مهمترین نقاط اثرگذار بر واقعه شریف ظهور، شام است، شام در لسان روایات شامل سوریه، اردن، لبنان و قسمت هایی از فلسطین و حتی به نقلی برخی از نقاط شمال غربی عراق است، اصلی ترین شورش مقابله کننده با ظهور از این مناطق برمی خیزد که در نظر دارد ضمن مبارزه با موج بیداری و انقلاب اسلامی منطقه ای، جوامع اسلامی را تحت سلطه خود درآورد. این سرزمین مبدا، معبر و محل تلاقی قیام های بسیاری در عصر ظهور است، جنگ های بزرگی در این سرزمین در عصر ظهور واقع می شود که نشان از اهمیت آن برای طرف های درگیر دارد.


تحولات شام بعد از خروج سفیانی دارای شفافیت خوبی است و می توان توالی و ترتیب آن را تا حدودی مشخص کرد، اما این سرزمین قبل از خروج سفیانی و در فاصله زمانی متصل به خروج وی نیز شاهد تحولات مهمی خواهد بود که به صورت نامنظم و کمی مبهم در روایات ذکر شده است، با توجه به اهمیت تحولات این مقطع زمانی، یعنی تحولات قبل از خروج سفیانی و احتمال انطباق آن بر تحولات جاری منطقه، این مقاله در تلاش است تا با نگاهی تحلیلی و دقیق به این تحولات مهم پرداخته و انطباق وقایع جاری این سرزمین با روایات عصر ظهور را بررسی نماید: روایات شریف برای سرزمین شام قبل از خروج سفیانی تحولات بسیاری را برشمرده اند که با دسته بندی آنها می توان به وقایع زیر اشاره کرد:


1- فتنه ی عمومی در سرزمین های اسلامی که در شام هم وجود دارد.


2- فتنه ی ویژه برای شام، اختلاف شدید، خشکسالی و قطحی به علت محاصره اقتصادی غرب.


3- وجود درگیری میان دو گروه معارض در شام و ایجاد پراکندگی و ضعف در آنها.


4- بلند شدن نداء و صدایی بشارت بخش از جانب شام.


5- وقوع زلزله ای مهیب و کشته شدن افراد زیاد در شام.


6- ورود نیروهای خارجی به شام که شامل نیروهای ایرانی، غربی، مغربی و ترک می باشد.


7- کشته شدن حاکم شام.


8- درگیری ابقع، اصهب و سفیانی در شام که منجر به قدرت یابی سفیانی می شود.


فتنه ی عمومی در سرزمین های اسلامی که در شام هم وجود دارد. روایات عصر ظهور، جوی متلاطم و متشنج را در اکثر کشورهای اسلامی در آستانه ظهور به تصویر می کشند که البته این تلاطم و اختلافات، جزء لاینفک هر تغییر و انقلابی است، چون عده ای که مخالف تغییر و انقلاب هستند و منافع و موجودیت خود را در خطر می بینند، تلاش می کنند تا به هر وسیله ممکن، حتی با جنایات هولناک جلوی انقلاب را بگیرند.


هرچند مبداء زمانی و فاصله مشخصی برای این فتنه ها و اختلافات تا ظهور ذکر نشده است اما آنچه مسلم است این فتنه ها و اختلافات که مدتی قبل از ظهور در جوامع انسانی و خصوصا در خاورمیانه به عنوان مکان جغرافیایی ظهور وجود دارد، در سال های منتهی به ظهور تشدید می شود و در سال ظهور به اوج خود می رسد: فتنه تیر و تاری پدید آید و آنگاه فتنه به دنبال فتنه برپا شود تا مردی از اهل بیت (ع) من به نام مهدی (ع) خارج شود، اگر او را درک کردی با او باش تا از هدایت یافتگان باشی.


الحاوی للفتاوی، ج 2، ص 138 مردم شرق و غرب به اختلاف می گرایند، اهل قبله (مسلمانان) نیز دچار اختلاف می شوند، مردم از ناامنی به شدت رنج می برند و این چنین روزگار سپری می شود تا منادی آسمانی ندا دهد ... غیبت نعمانی، ص 132، ملاحم و الفتن، ص 114 ... و آن سالی است که در تمام سرزمین عرب اختلافات روی می دهد.


بحار الانوار، ج‏ 52، ص 222 آنگاه که در عراق اضطراب های شدید سلب آرامش نمود و اختلافات شام را فرا گرفت و اهل یمن بر سر حکومت درگیر شدند ... الزام الناصب، ص 204 شما را به مهدی (عج) بشارت می دهم، هنگامی که اختلاف شدید در میان مردم پدید آید و زلزله های سختی واقع شود، او قیام می کند. غیبت شیخ طوسی، ص 111، ملاحم و الفتن، ص 134 قائم قیام نمی کند مگر پس از وحشت شدید، زلزله ها و فتنه های فراگیری که بر مردم چیره شود و طاعونی پیش از آن شایع شود و شمشیر برنده ای در میان عرب پدید آید و اختلاف در میان مردم افتد... غیبت نعمانی، ص 123، بشارت الاسلام، ص 92 ای جابر قائم ظهور نمی کند مگر هنگامی که شهرها را فتنه و آشوب فرا گرفته باشد، و مردم راه فرار بجویند ولی راهی پیدا نکنند.


مهدی موعود (ترجمه بحارالانوار)، ص 1055 حرکت عمومی مردمی بر ضد حاکمان مستبد و طاغوتی نیز که می توان از آن به یک بیداری اسلامی و انقلاب مقدس نام برد، در روایات متعددی مورد اشاره قرار گرفته است که در آستانه ظهور رخ می دهد، مانند روایتی که می فرماید، ظهور در هنگام انقلاب ها و قیام های مردمی خواهد بود: ابوسعید خدری از رسول معظم روایت کرده که فرمود: شما را بشارت می دهم که مهدی (ع) در موقع اختلاف و انقلاب امت من ظهور خواهد کرد. فتنه ها و آشوب های آخرالزمان، (ملاحم و الفتن)، باب 18، ص 155 آن (ظهور) هنگامی است که زمامداران ستمگر شما که سیاست مسلمانان را بلد نبودند، از بین بروند.


الزام الناصب، ص 213 به طور مسلم، این اختلاف و درگیری که می توان از آن به فتنه های آستانه ظهور نام برد، در سرزمین شام که از مهمترین بلاد مسلمین است نیز روی خواهد داد، همچنانکه برخی از روایات صراحتاً به این موضوع اشاره کرده اند: مژده پیروزی را از سمت دمشق می شنوید ... و شورشیان روم پیش می آیند و در رمله مستقر می شوند، پس اولین جایی که از غرب (غرب بلاد اسلامی) خراب می شود، سرزمین شام است. غیبت شیخ طوسی، 269، غیبت نعمانی، 279/67 وقتی که از کشمکش و اختلافات داخلی شام اطلاع یافتید باید از شام گریخت، زیرا آشوب و جنگ در آنجاست. مهدی موعود (ترجمه بحارالانوار)، ص 1055 در آن سال اختلاقات بسیاری در هر زمین از ناحیه غرب روی می دهد نخستین جائی که خراب می شود شام است ... مهدی موعود (ترجمه بحارالانوار)، ص 987 با دیدن سه علامت منتظر آمدن مهدی باشید. وی عرض کرد: یا امیرالمومنین آنها چیستند؟ 


فرمود: اول اختلافی که در بین اهل شام پدید می آید، و آمدن پرچم های سیاه از خراسان و وحشتی در ماه رمضان. غیبه نعمانی، ص 133؛ بحارالانوار، ج 52، ص 229؛ منتخب الاثر، ص 220 سعید بن مسیب می گوید: در شام فتنه ای خواهد بود که از هر ناحیه ای آن را برطرف می کنند. از ناحیه دیگری سربلند می کند و آن فتنه انتها ندارد تا اینکه منادی از آسمان ندا می کند که امیر شما فلان خواهد بود. فتنه ها و آشوب های آخرالزمان (ملاحم و الفتن)، باب 76، ص 29 وقتی که در سرزمین شام بلوایی را مشاهده نمودی، پس مرگ است و مردن، تا آنکه غربیان به تحرک آمده و روانه سرزمین های عربی گردند. که حوادثی بین آنان رخ خواهد داد. الملاحم و الفتن ص 107.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۵۱
Seyed Meisam Jasemi