مهدویت و آخرالزمان

مقالاتی در رابطه با مهدویت و آخرالزمان

مهدویت و آخرالزمان

مقالاتی در رابطه با مهدویت و آخرالزمان

مهدویت و آخرالزمان

با عرض سلام و احترام خدمت شما خوانندگان محترم این وبلاگ.

هدف از ایجاد این وبلاگ گردآوری مقالات و مطالبی که در رابطه با مهدویت و آخرالزمان در صفحات مختلف منتشر شده است آنهم با ذکر منبع آن مطلب می باشد .

به گزارش موعود به نقل ازافکار نیوز؛ یکی از علما می فرمودند: شخصی خدمت یکی از علمای بزرگ آمد و گفت : « آقا اسم اعظم خدا چیست ؟ » عالم بزرگوار او را در نزد خود نگه داشت تا اینکه در یک شب بسیار سرد آن مرد را صدا زد و فرمود : همین الآن به فلان نقطه از بیابان کنار شهر برو ، در آنجا چاهی وجود دارد یک مقدار از آن چاه آب بیاور . 


این بنده خدا به راه افتاد و خود را به آن چاه رسانید و مقداری آب برداشت و برگشت . در مسیر بازگشت ناگهان شیر درنده ای مقابلش ظاهر شد او دست و پای خود را گم کرد و نگران و مضطرب شد ، فریاد زد : بسم الله الرحمن الرحیم یا الله و به زمین افتاد و غش کرد . وقتی به هوش آمد دید از آن شیر خبری نیست . خود را به منزل آن عالم بزرگوار و اهل معنا رسانید .


عالم به او فرمود : چرا این قدر دیر کردی ؟ آن مرد جریان را برای عالم تعریف کرد ، فرمود : همین کلمه را که گفتی خودش اسم اعظم خدا بود ؛ چون از صمیم دل و در حال اضطراب بیان شده بود ، شرایطش باید فراهم گردد تا به هدف اجابت برسد . شما هم در آن حالت ترس و دلهره و اضطراب دل از همه بریدی سیم دل خود را از همه قطع نمودی و به خدا متصل کردی ( و توکل بر او کردی ) و گفتی « بسم الله الرحمن الرحیم یا الله » شرایط فراهم شد و دعایت مستجاب گردید .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۷ ، ۲۱:۱۸
Seyed Meisam Jasemi

در تحقیقات مستندی که به تازگی بیان شده و در اختیار مسئولان قرار گرفته است ، لباس های گشاد ، رنگی جلف ، انگشترهای تیغ‌ دار ، دستبندهای عجیب ، گردنبندهای اسکلتی با موهای بلند یا سر طاس ، به عنوان نشانه‌ های ویژه گروه های همسو با شیطان پرستی بیان شده است.


مقدمه


این روزها شاید اصطلاح مهجور و دور از ذهن « شیطان پرستی » به گوش شما هم رسیده باشد . اصطلاحی که حتی بدون شناخت و آگاهی از ابعاد مختلف غیر انسانی آن ، در همان لحظه نخست شنیدن ، برایتان ناگوار و ثقیل و گرویدن به آن احمقانه به نظر می‌ رسد ؛ چرا که مطابق فطرت پاکی که خداوند در نهاد هر انسانی به ودیعه نهاده ، شیطان و اعمال غیر انسانی و غیر اخلاقی وابسته به افکار شیطانی ، مورد نفرت و انزجار است .


متأسفانه اخیراً به واسطه کم‌ رنگ شدن ارزش ها و مفاهیم غنی دینی ، در برخی جوامع و در پی احساس ناامنی سران یهود از گسترش دامنه تعالیم ناب اسلام محمدی و تلفیق ادیان ابراهیمی و رسیدن جهان به امنیت و آرامش موعود ، شیطان پرستی و نمادهای مختلف وابسته به آن ، مانند ویروسی جهش یافته و کشنده فراگیر شده است .


ورژن جدیدی که رهبران آن سیرک بازها ، رقاصه‌ ها ، هنرپیشه‌ ها و شخصیت های رعب‌ آور و مبتذل صحنه‌ های کثیف اجتماعی و تعالیم آن وقیح ترین اعمال انسانی است ، نهایتاً به پوچی ، خود باختگی و خودکشی پیروانش منتهی می‌ شود . اگرچه به واسطه ارزش های والای دین مبین اسلام ، دست شیطان بر مؤمن وارسته ، کوتاه و به مدد خداوند نفوذ نشانه‌ های این فرقه پلید در جوامع اسلامی کم‌ رنگ‌ تر است ، ولی ارائه مطالب زیر ، شما را با زوایای مختلف « شیطان پرستی » آشنا می‌ سازد تا ناخواسته جوانان مسلمان این مرز و بوم ، به وادی پوچی کشیده نشوند و با پرهیز از هرگونه رفتار ، گفتار ، پوشش و سایر مظاهری که برگرفته از جریان های سخیف غرب است ، به کمال انسانی برسند .


1) شیطان پرستی در ایران


شیطان پرستی جدید نیز مانند برخی فرقه های دیگر ، کم و بیش در جامعه نفوذ کرده و جسته و گریخته رفتارها ، چهره ها ، کتاب ها و علائمی در این موضوعات مشاهده می کنیم . یک گروه تحقیقاتی ، نسبت به گسترش شیطان پرستی در جامعه هشدار داده که اکنون بیش از 70 فرقه شیطان پرستی در کشور فعال هستند . و نیز کارشناسان فرهنگی با اشاره به پوشش و مدل های جدید موی برخی از دختران و پسران ، از گسترش شیطان پرستی ابراز نگرانی کرده اند و هشدار داده اند : این جریان ضد فرهنگی که از دهه 70 وارد کشور شد ؛


در سایه غفلت مسئولان ، به سرعت در غالب شبکه‌ های زیرزمینی در تهران ، برخی شهرستان ها و مراکز استان ها ریشه دوانیده است . در تحقیقات مستندی که به تازگی بیان شده و در اختیار مسئولان قرار گرفته است ، لباس های گشاد ، رنگی جلف ، انگشترهای تیغ‌ دار ، دستبندهای عجیب ، گردنبندهای اسکلتی با موهای بلند یا سر طاس ، به عنوان نشانه‌ های ویژه گروه های همسو با شیطان پرستی بیان شده است .


2) نمادهای شیطان پرستی


در بررسی نمادهای متعلق به شیطان پرستی خط بسیار روشنی از ارتباط صهیونیسم و شیطانیسم به وضوح قابل مشاهده است . در ذیل برخی از نمادها که به عنوان نگین انگشتر ، گردنبند ، تصاویر بر روی دست بندها ، پیراهن ، شلوار ، کفش ، ادکلن ، ساعت و ... درج شده و از جمله به ایران اسلامی نیز راه یافته است ، ذکر گردیده است .


صلیب وارونه ، عدد 666 ( عدد مخصوص شیطان که از سال های پیش تاکنون این عدد با اشکال مختلف بر روی دیوار شهرهای بزرگ کشور مشاهده شده ) ، صلیب شکسته یا چرخ خورشید ، چشمی در حال نگاه به همه جا ( این علامت در پیشگویی ، جادوگری ، نفرین گری و کنترل های مخصوص جادوگری استفاده می شود ) ، ضد عدالت ( تبر وارونه ) ، سر بز ، هرج و مرج  که به معنای از بین بردن تمام قوانین است و دلالت بر این امر دارد که « هرچه تخریب کننده است ، تو انجام بده » و هم چنین علامت دست شیطان ، از نمادهای اصلی شیطان پرستی هستند .


3) ویژگی ها و اعتقادات شیطان پرستی


جریان شیطان پرستی در غرب ، با ابزار موسیقی اعلام موجودیت کرد و گسترش یافت و روابط نامشروع ، موسیقی متال ، رفتارهای ساحرانه و اعمال و مناسک خاص ماورایی و جادوگری از ویژگی های این جریان است .


خود پرستی به جای خدا پرستی ، اعتقاد به اصالت ماده ، ضد مذهب بودن خصوصاً مذاهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارند ، انکار معاد ، خون خواری ، اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلای آن ( زیرا تمام خوشی ها دنیایی است و این خوشی ها خصوصاً لذات جنسی پتانسیل لازم را برای کارهای روزانه آماده می کنند ) ، از جمله اعتقادات این جریان منحرف است .


4) نحوه تبلیغ و عضوگیری


الف) اینترنت : رشد تعداد مخاطبان شبکه جهانی اینترنت در سالیان اخیر آسیب هایی را متوجه نظام فرهنگی کشور کرده است که از جمله تحرکات منفی آن می توان به فعالیت شیطان گرایانه اشاره کرد . از جمله تحرکات اینترنتی شیطان پرستان در ایران که تاکنون نیز ادامه دارد می توان به تبلیغ آنها در سایت ها و وبلاگ ها ، چت روم ها قسمت موسیقی متال ، گفتگو در محیط یاهو 360 درجه ، سایت کلوپ دات کام ، دریافت خبرنامه ها و ... اشاره کرد .


ب) ترویج نمادها : مغازه ها و اصناف فروشنده زیور آلات نقره ای ، فروشگاه های پوشاک جوانان و بانوان علی الخصوص در شهرهای بزرگ ، بعضی مواقع وظیفه عمده ترویج شیطان پرستی در داخل کشور را بر عهده دارند . در پاره ای موارد فروشنگان و مدیران حتی اطلاع اندکی از محتوای عمل خود ندارند .


هم چنین برخی از چهره های مطرح موسیقی پاپ و متالیکا در برخی شهرهای بزرگ به کرات و از طرق مختلف این نمادها را حمل و معرفی و به صورت مستقیم و غیر مستقیم به ترویج آن ها می پردازند . سایت ها و وبلاگ های فارسی زبان نیز نقش عمده ای را در گسترش و معرفی این نمادها ایفا می کنند . جوانان هم برای عقب نماندن از قافله به اصطلاح روشنفکران این زیور آلات را خریده و علامت بردگی شیطان را به گردن خود می اندازند .


ج) ترویج متالیکا : گروه های موسیقی متالیکا هم چون گروه « رامان » و گروه « OSD » .  متالیکا در واقع ضد ارزش هایی را ارائه می نماید که شامل « بازگشت به تاریکی » ( محور اصلی تفکرات شیطان پرستان ، بی رحمی و تجاوزات جنسی ، فحاشی ، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن ) می باشد . خوانندگان این گروه بر روی صحنه و در کلیپ های خیابانی دست به خوردن و آشامیدن میوه های فاسد ، ادرار ، مدفوع ، خون و مردار نموده و از کثیف ترین گروه های موسیقی جهان به حساب می آیند . روند و روالی که موسیقی متالیکا در گسترش مقوله شیطان پرستی تاکنون طی کرده ، بسیار قابل توجه و چشمگیر بوده است .


د) پارتی های شبانه : پارتی های شبانه رپ ها ، جشن ها و مهمانی های خاص دوستانه همواره به عنوان کانون فعالیت شیطان پرستان قابل ذکر هستند . در این مراسم و هر بار گروهی از جوانان با انواع و اقسام مختلف از اندیشه ها و ظواهر شیطان گرایی آشنا و یا جذب آنها می شوند و خود مبلغ شیطان پرستی می شوند .


هـ) انتشار سی دی ، کاست و پوستر : مخصوصاً مربوط به خوانندگان متالیکا ، از شیوه های تبلیغ و جذب این گروه مرید شیطان است .


نتیجه


از آنجا که دامنه فعالیت این گروه های منحرف و مرید شیطان در جامعه رو به گسترش است و بستر آن نیز در شهرهای بزرگ فراهم شده و برخی از جوانان جهت جبران محدودیت ها و عقده های بیمارگونه خود و ارضای نیازها و امیال جنسی ، خواسته و یا ناخواسته جذب این گروه ها می شوند ، خانواده ها باید نظارت بیشتری بر رفت و آمد نوجوانان و جوانان خود داشته باشند، که خدای ناکرده آنان جذب این گروه ها نشوند و در منجلابی نیفتند که دیگر نمی توانند از آن بیرون آیند .


امید است رسانه ها ، صدا و سیما ، مطبوعات ، مردم و خصوصاً جوانان ما با هوشیاری هرچه بیشتر ، با دوری از سیل تبلیغات شیطانی غرب، مسلح شدن به سلاح ایمان و اخلاق و با ابزارهای مناسب به مقابله با دشمنان انسانیت و دین برخیزند . این حکایت تأسف بار ، حرکت انحرافی و خرافی است که مبارزه و اصلاح بیش از پیش مسئولان و متولیان امور فرهنگی جامعه را می‌ طلبد .


حامد رستمی نجف آبادی / مدرس گروه فقه و حقوق دانشگاه علوم قران و حدیث

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۴:۵۳
Seyed Meisam Jasemi

به گزارش موعود: آیت‌الله بهجت (ره) در کتاب «پرسش‌ های شما ، پاسخ‌ های آیت‌ الله بهجت» به پرسش‌ هایی از قبیل چرایی غیبت امام زمان علیه‌السلام ، فتنه آخرالزمان و نحوه مقابله با آن پاسخ گفته‌اند که مشروح آن در پی می‌ آید:


۱- چرا امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه غایب هستند و ما از فیض حضورشان محرومیم ؟


- سبب غیبت امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه) خود ما هستیم ! وگرنه اگر ظاهر شود چه کسی او را می‌ کشد ؟ آیا جن آن حضرت را می‌ کشد ؟ یا قاتل او انسان است ؟!


ما از پیش ، امتحان خود را پس داده‌ایم که چگونه از امام تحفظ و یا اطاعت می‌ کنیم ، و یا این که او را به قتل می‌ رسانیم ! انحطاط و پستی انسان به قدری است که قوم حضرت صالح (علیه السلام) ناقه صالح را با اینکه وسیله ارتزاق و نعمت آنها بود ، پی کردند ، چنان که قرآن کریم درباره آن می‌ فرماید : «وَلَکُمْ شِرْبُ یَوْمٍ مَّعْلُومٍ» یعنی یک روز ، آب سهم شما باشد و روز دیگر سهم آن ، و روزی که آب چاه را می‌ خورد در عوض به آنها شیر می‌ داد !


آن آقا گفت : چرا برای تعجیل فرج دعا می‌‌ کنید ؟ آیا می‌ خواهید بیاید و او را هم بکشید ؟ برای اینکه مزاحم خط ، مردم ، حکومت و حاکمیت شما خواهد بود ! آنان که سایر ائمه را کشتند ، دیوانه که نبودند ! بلکه سبب آن بی‌ دینی بود ! آیا الان دیگر آن طور نیست ؟!...


۲- این «فتنه آخر الزمان» که می‌ شنویم چگونه فتنه‌ای است ؟


- خدا کند ولو با تقیه کردن از طریقه اهل حق و اهل بیت (علیهم السلام) مخذول نشویم . گرفته شدن ایمان از اهل ایمان ، از کشته شدن آنها بدتر است . در روایت است که فتنه‌هایی بر اهل ایمان می‌ آید «فتن کقطع اللیل المظلم» فتنه‌هایی همانند پاره‌ های شب تاریک !


ما این همه ابتلائات را می‌cبینم و می‌ گویید آیا «فتن کقطع اللیل المظلم» است یا نه ؟! و آیا - نعوذ بالله - طریقه حقه اهل بیت (علیهم السلام) حق است یا باطل ؟! با این همه رخدادها که می‌ بینیم و برای ما پیش‌ بینی و پیشگویی کرده‌اند ، باز شک و تردید داریم !


۳- این ابتلائات و گرفتاری‌ ها تا چه اندازه است لطفا بیشتر توضیح دهید ؟


- ائمه ما (علیهم السلام) هزار سال پیش خبر داده‌اند که گرفتاری و ابتلائات برای اهل ایمان به حدی خواهد بود که عده کثیری از آنان از ایمان خارج می‌ شوند !


۴- در عصر غیبت مسلمانان با گرفتاری‌ ها و بلاهای زیادی دست و پنجه نرم می‌ کنند شما فکر می‌ کنید که باید چه کار کنند و چه چاره‌ای بیندیشند ؟


- خدا می‌ داند که چه بلاهایی بدتر از این در زمان غیبت آن حضرت بر سر مسلمان‌ ها آمد و می‌ آید ! آلمان در مدت کوتاه ، چهارده کشور اروپایی را شکست داد که بزرگترین آنها یونان بود و سقوط آن بیست و پنج روز طول کشید !


بنابراین ، ممالک اسلامیه در نزد آنها ، هر کدام یک لقمه است ! ولی پیشرفت به سرعت ، لازمه‌اش غفلت از دشمن پشت‌ سر است که خداوند هر کدام از قدرت‌ های شرق و غرب را معذب و رقیب دشمن مقابل خود قرار داده است و ظاهر این است که تا قیام حضرت حجت (عجل‌ الله تعالی فرجه) اسم اسلام باقی است :


«لا یبقی من الاسلام الا اسمه» از اسلام به جز نام آن باقی نمی‌ ماند .


اگر دو گروه در برابر هم قرار گرفته و با یکدیگر در حال جنگ باشند و یک فرد از این دو گروه را پیدا می‌ کرد و رئیس گروه دیگر را می‌ ربود ، گروه بی‌ رئیس یکی از دو راه را دارند : یا باید تسلیم شوند و یا بدون رهبر با دشمن مخالف بجنگند . حال ما مسلمانان با کفار تقریبا همین طور است ...


آیا نباید مواظبت و محافظت کنیم ؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۳۶
Seyed Meisam Jasemi

"إنّ ممّن ینتحلُ مودّتنا أهلَ البیت، من هو أشدُّ فتنةً علی شیعتِنا من الدّجّال.


فقلتُ: بماذا؟


قال: بموالاتِ أعدائِنا و معاداةِ أولیائِنا. إنّه إذا کان کذلک، اختلطَ الحقُّ بالباطل و اشتبهَ الأمرُ فلم یُعرَف مؤمنٌ من منافقٍ"*


"همانا از کسانی که مدعی مودت ما اهل بیت هستند، کسی هست که در فتنه‌گری، برای شیعیان ما از دجال شدیدتر است.


(راوی) گفتم: برای چه؟


(امام) گفت: به خاطر دوستی با دشمنان ما و دشمنی با دوستانمان. چون چنین شد، حق با باطل آمیخته می‌شود و مؤمن از منافق بازشناخته نمی‌شود."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۵۵
Seyed Meisam Jasemi
به گزارش  موعود به نقل از جام؛ "عبدالرحیم ملازاده" مدیر تلویزیون وهابی "وصال فارسی" در لندن، با توهین به شیعیان مدعی شد: «شیعیان چون شاگردان فکری یهودیان هستند، در غالب احکام با آنها موافق اند، چون اصل تشیع را خاخام ها در اسلام کاشتند. لذا ما نباید در عبادات با اهل کتاب مشابهت کنیم.»

به نظر می رسد اشاره این وهابی به فردی افسانه ای به نام "عبد الله بن سبأ" باشد که به واسطه آن تهمت های ناروایی به شیعه وارد می شود. لذا سزاوار است که به افسانه بودن داستان این شخص و در نتیجه بی اساس بودن ادعای این وهابی، اشاره شود:

متاسفانه بیش از هزار سال است که مورخان درباره "عبد الله بن سبأ" قلم فرسایی کرده اند و به او و سبائیان (شیعیان) کارهای بزرگ و شگفت انگیزی نسبت می دهند و علمای اهل سنت هم بدون توجه به صحت و سقم این شخصیت، به گمان خود شیعه را محکوم می کنند.

خلاصه آنچه را که مورخان اهل سنت درباره ابن سبأ آورده اند این است که:

«ابن سبأ (موسس مذهب شیعه) مردی یهودی اهل "صنعاء" یمن، در زمان خلیفه سوم به صورت ظاهری اسلام آورد ولی پنهانی مکر و حیله میان مسلمانان به کار می برد و در شهرهای بزرگ اسلامی مانند شام، کوفه، بصره و مصر، گردش کرده و در مجامع مسلمین منافقانه حاضر می شد و مردم را تبلیغ می نمود بر آن که پیغمبر اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) را نیز مانند عیسی بن مریم رجعتی است و همچنان که هر پیغمبری را یک وصی است از اهل خود، وصی پیامبر اسلام نیز حضرت علی (علیه السلام) است و او خاتم اوصیاء است هم چنان که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم خاتم انبیاء بود و خلیفه وقت این حق را غصب کرده و درباره علی (علیه السلام) ستم نموده است پس باید قیام کرد و حق را به اهلش باز گردانید. همچنین گفته اند که همین عبد الله بن سبأ مبلغین خود را به شهرهای اسلامی فرستاده و دستورشان داده تا به بهانه امر به معروف و نهی از منکر، فرمانداران وقت را بکوبند و در نتیجه همین تبلیغات بود که مردم بر خلیفه سوم شورش کرده و او را به قتل رساندند. و باز می گویند پس از آن که مسلمانان با حضرت علی (علیه السلام) بیعت کردند و طلحه و زبیر برای خونخواهی خلیفه به بصره رفتند، بیرون بصره بین علی (علیه السلام) و آن دو  که سران سپاه بودند شروع به صلح و تفاهم شد!!! ابن سبأ و پیروانش دیدند اگر این تفاهم صورت بگیرد، سبب اصلی قتل خلیفه که در واقع خود سبائیان (شیعیان) بودند مشخص گشته و کشته خواهند شد، لذا شبانه در هر دو لشگر نفوذ کرده و شروع به تیر اندازی به طرف مقابل کردند و به خاطر  ترس و حس بدبینی که در دو لشگر نسبت به یکدیگر به وجود آمد، جنگ بصره که معروف به جنگ "جمل" است اتفاق افتاد و هیچ یک از فرماندهان هر دو لشگر تصمیم به جنگ نداشتند!!! و ندانستند که مسبب اصلی جنگ کیست و لذا هیچ کدام از دو لشگر گناهکار نیستند زیرا فقط از خود دفاع نموده اند!»

بله، این بود اصل افسانه ابن سبأ، و حال باید دید ریشه این افسانه به کجا می رسد: 

1) از متاخرین اهل سنت سید رشید رضا در کتاب الشیعه و السنه ص 46 مطالبی را راجع به همین ابن سبا نقل کرده و سپس منبع خود را در نقل این افسانه جزء سوم تاریخ ابن اثیر می داند
2) ابن اثیر که در سال 630 فوت کرده این داستان را به طور کامل در ضمن حوادث سال های 30 تا 36 هجری نقل نموده سپس گفته است که این مطالب را از تاریخ امام ابو جعفر محمد طبری (تاریخ طبری) گرفته ام چرا که آن تنها کتابی است که نزد عامه مردم (اهل سنت) مورد اعتماد بوده است.
3) ابن کثیر متوفی 774 هجری این داستان را با تمام خصوصیاتش در جلد هفتم تاریخ خود (البدایه و النهایه) از کتاب تاریخ طبری نقل کرده است.
4) ابن خلدون فیلسوف و مورخ هم این داستان را در تاریخ خود (المبدا والخبر) از کتاب تاریخ طبری نقل نموده است.
5) فرید وجدی نیز در جلد هفتم دائرة المعارف خود در توضیح لغت (عثم) در بیان جنگ جمل و ضمن بیان شرح حال علی بن ابیطالب (علیه السلام) این داستان را نقل کرده و گفته که مدرک او تاریخ طبری می باشد.
6) بستانی متوفای 1300 هجری نیز افسانه عبدالله بن سبا را در دائره المعارف خود آورده و گفته که آن را از ابن کثیر گرفته و چنان که گفتیم ابن کثیر هم از تاریخ طبری اخذ کرده است.
7) احمد امین مصری دانشمند معروف و معاصر اهل سنت این افسانه را تحلیل وار در کتاب خود (فجر الاسلام) آورده سپس مدرک خود را در نقل آن افسانه کتاب تاریخ طبری ذکر می کند.
8) حسن ابراهیم از نویسندگان معاصر هم این داستان را هم چون احمد امین به روش تجزیه و تحلیل آورده سپس منبع خود را در نقل این افسانه تاریخ طبری ذکر می کند.
9) نیکلسن در کتاب خود (تاریخ الادب العربی) و دوایت.م. دونالدسن در کتاب عقیدة الشیعه مدرک خود را در ذکر این افسانه کتاب تاریخ طبری ذکرکرده اند.
10) فان فلوتن از خاور شناسان در کتاب خود (السیادة العربیه و الشیعة و الاسرائیلیات فی عهد بنی امیه) ترجمه دکتر حسن ابراهیم و محمد زکی ابراهیم این افسانه را آورده سپس منبع خود را در نقل آن تاریخ طبری می داند.
11) غیاث الدین (فرزند میر خواند) نیز این مطلب را در کتابش (حبیب السیر) آورده و سپس منبع خود را تاریخ طبری ذکر کرده است.

حال باید دید طبری این داستان را از کجا آورده است :

ابو جعفر محمد بن جریر طبری آملی متوفی سال 310 هجری قمری افسانه ابن سبأ را در کتاب خود "تاریخ الامم والملوک" فقط و فقط از "سیف بن عمر تیمی" کذاب نقل کرده است. طبری در تاریخ خود روایت های سیف کذاب را با یکی از این دو سند روایت می کند:

الف- عبید بن سعد زهری از عمویش یعقوب بن ابراهیم و او از سیف
ب- سری بن یحیی از شعیب بن ابراهیم و او از سیف

"سیف بن عمر" (تنها راوی افسانه عبدالله بن سبا) کیست؟

سیف بن عمر از قبیله اسید است که تیره ای بود از ایل بزرگ تمیم و محل سکونت او شهرستان کوفه بوده است و وفات او را سال 170 هجری در زمان خلافت هارون الرشید نوشته اند. سیف برای این که افسانه های ساختگی اش را به صورت تاریخ صحیحی در آید و رنگ حقیقت به آنها بخشد، یک افسانه را به چند قسمت کرده (مثل داستان های هزار و یک شب) و برای هر قسمتی سندی جعل نموده است و با این روش دو کتاب پر از دروغ و افسانه تالیف کرده است:

1) الفتوح الکبیر و الرده: که در آن حوادث تاریخی نزدیک به رحلت پیغمبر (صلی الله علیه وآله) تا زمان خلافت عثمان گفتگو کرده است و در همین کتاب جنگ ابوبکر با مسلمانان را جهت خوش آمد دستگاه فاسد اموی، جنگ با (مرتدین) نام نهاده است و وقایع را اکثراً بر خلاف سایر راویان ذکر می کند.
2) الجمل و مسیر عائشه و علی: با رسیدگی به روایات کتاب و تطبیق آن با دیگر کتاب ها مشخص می شود که سیف کذاب این کتاب را فقط به قصد دفاع از بنی امیه نوشته است.
البته سیف کذاب فقط به جعل حوادث و گفتگوها بسنده نکرده بلکه در روایت های ساختگی اش از حدود صد و پنجاه نفر از صحابه نام می برد که در هیچ مدرک دیگری نام آنها نیامده است و بعد از تحقیقات زیاد مرحوم علامه عسگری مشخص شده که این افراد اصلاً وجود خارجی نداشته اند که اسامی این صد و پنجاه نفر را مرحوم علامه عسگری در کتاب (صد و پنجاه صحابه ساختگی) آورده است، از جمله همین ابن سبأ که نامش فقط و فقط در روایات سیف کذاب آمده و در دیگر کتب رجال شناسی از نامش خبری نیست (البته بعضی از رجال شناسان فقط با استناد به روایت سیف کذاب این نام را در کتابشان آورده اند)

علاوه بر این ها سیف که از هوش و ذکاوت زیادی در دروغگویی برخوردار بوده، در روایاتش از  جاهایی نام می برد که با تحقیقات انجام شده معلوم گشته که این نام ها بر روی کره زمین وجود ندارند و فقط ذهن خیال پرداز سیف آنها را آفریده و به وجود آورده است. نمونه ای از شهرهای خیالی سیف:

الف- دلوث؟ مجدی در شرح این کلمه فقط با استناد به افسانه های شیرین! سیف این نام را در کتابش آورده است.
ب- طاووس؟
ج- جعرانه
د- نعمان
ه- قردوده

ولی بسیاری از جغرافی دانان معروف که کتاب ها درباره شهرها نوشته اند اعتماد بر روایات سیف کذاب نکرده اند و لذا در کتاب هایشان نامی از این شهرهای افسانه ای نبرده اند مانند: 

1) فتوح البلدان بلاذری
2) مختصرالبلدان ابوبکر احمد بن محمد همدانی
3) الاثار الباقیه عن القرون الخالیه
4) تقویم البلدان تالیف اسماعیل صاحب و ...

و از متاخرین دو نفر بر حموی که این شهرهای افسانه ای را فقط با استناد به روایت دروغین سیف آورده اند اعتماد ننموده اند: 

الف- خاورشناس لسترنج در کتابش بلدان الخلافه الشرقیه
ب- عمر رضا کحاله در کتابش جغرافیای شبه جزیره عربستان

متاسفانه این افسانه ها و این نام ها در صدها کتاب حدیث، تفسیر، تاریخ، جغرافیا و ادبیات ریشه دوانده است

سیف بن عمر از نظر رجال شناسان معروف اهل سنت (که عده ای از آنها معاصر با سیف بوده اند): 

1) امام نسائی صاحب صحیح معروف اهل سنت (متوفی 303) گفته: روایات او ضعیف است، حدیث او را ترک کرده اند و مورد اعتماد نیست.
2) یحیی بن معین : (متوفی 233) گفته حدیث او ضعیف است.
3) ابو داود (متوفی275) گفته او بسیار دروغگو است (انه کذاب) و روایاتش بی ارزش است.
4) ابن ابی حاتم (متوفی 327) گفته: احادیث سیف را ترک کرده اند.
5) ابن اسکن (متوفی 353) گفته ضعیف است.
6) ابن حبان (متوفی 354) گفته: احادیثی را که خود جعل می کرده آنها را از زبان شخص موثقی نقل می کرده است (تا بیشتر کارگر افتد) و نیز گوید سیف متهم به زندقه (کفر) است و گفته اند که حدیث جعل می کرده است.
7) دار قطنی (متوفی 385) گفته ضعیف است و حدیثش را ترک کرده اند.
8) فیروز آبادی صاحب قاموس (متوفی 817) گفته: ضعیف است.
9) ابن حجر مکی (متوفی 852) گفته ضعیف است.
10) سیوطی (متوفی 110) گفته بسیار ضعیف است.
11) حفی الدین (متوفی 923) گفته او را ضعیف شمرده اند.
تمامی مطالب بر گرفته از کتاب "عبدالله بن سبأ و افسانه های دیگر"  تالیف علامه سید مرتضی عسگری رحمه الله علیه می باشد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۶ ، ۱۹:۴۸
Seyed Meisam Jasemi

مهمّ تر از دعا براى تعجیل فرج حضرت مهدى ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ ، دعا براى بقاى ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او مى باشد.

در پایگاه اطلاع رسانی مرحوم آیت الله العظمی بهجت آمده است: مهمّ تر از دعا براى تعجیل فرج حضرت مهدى ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ ، دعا براى بقاى ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او مى باشد؛ زیرا مردن، تنها قطع حیاتِ دنیاى چند روزه ى فانى است؛ اما بیرون رفتن از عقیده ى صحیح، موجب هلاکت ابدى از حیات جاوید آخرت و خلود در جهنّم است، لذا حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ در لیلةُ المَبیت از رسول اکرم ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ مى پرسد:

« أَفِى سَلامَةٍ مِنْ دِینِى؟ » (1) آیا دین من سالم خواهد بود؟

یعنى از استقامت در دین و ثبات ایمان و عقیده تا مرز شهادت را که از خود شهادت بالاتر است، از آن حضرت سؤال مى کند.

این دعا خیلى عالى است که دستور داده شده است در زمان غیبت خوانده شود، که:

« یا أَللّه یا رَحْمانُ یا رَحِیمُ! یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبِى عَلى دِینِکَ . » (2)

اى خدا، اى رحمت گستر، اى مهربان، اى گرداننده ى دل ها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار بدار.

1. براى بررسى، ر.ک: عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 266؛ امالى صدوق، ص 155؛ فضائل الاشهر الثلاثة، ص 79؛ النصّ و الاجتهاد، ص 281 و 521؛ المراجعات، ص 251؛ کنزالعمّال، ج 11، ص 617 و...
2. بحارالانوار، ج 52، ص 148؛ ج 92، ص 326؛ اعلام الورى، ص 432؛ کمال الدّین، ج 2، ص 351؛ مهجّ الدعوات، ص 332

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۶ ، ۲۱:۰۳
Seyed Meisam Jasemi

صهیونیسم بین الملل با ترویج خرافات و افسانه های دروغ از طریق سینما، به نوعی جهانی سازی اسطوره ای دست زده و قصد آن دارد تا باورهای خرافی خود در زمینه: «شیطان»، «پایان دنیا»، «ظهور منجی یهود»، «سفر به سرزمین موعود»، «تشکیل امپراتوری جهانی» و «اسطوره های بنیانگذار سیاست اسرائیل» را به سایر اقوام و ادیان و ملل نیز تسری دهد.

اعتقاد به منجی و آخرالزمان در همه ادیان بزرگ دنیا دیده می شود. این اعتقاد در دین های ابراهیمی از اهمیت و برجستگی بیشتری برخوردار است. از آنجا که موضوع فرجام جهان، موضوعی است که اذهان بسیاری از مردم جهان را به خود مشغول کرده است، همواره دستاویز خوبی برای سینماگران به شمار می رفته تا با پرداختن به آن، به شکل های گوناگون به کنجکاوی و مشغولیت اذهان پاسخ دهند.

در این میان، هالیوود به عنوان مهم ترین و پرمخاطب ترین سینمای جهان بیش از هر نظام سینمایی دیگری به این موضوع پرداخته است. هالیوود گاه موضوع فرجام جهان را با مضامین ایدئولوژیک دینی و سیاسی، گاه با مضامین علمی و در ژانر علمی - تخیلی و در مواردی دیگر با ساختن فیلم هایی درباره حوادث طبیعی همچون زمین لرزه، توفان، بارش شهاب سنگ ها و تشعشعات کیهانی، موجودات خارق العاده طبیعی و ... به تصویر کشیده است.

درباره چرایی رشد و گسترش این مباحث در رسانه های تصویری غربی، دیدگاه های مختلفی مطرح شده است، اما بر اساس ادله و مستندات موجود، می توان گفت دلیل این رشد و گسترش، توسعه دامنه نفوذ فرهنگی، سیاسی جریان مسیحیت صهیونیستی در طول سال های اخیر است. آنها از ابزار رسانه به بهترین شکل در جهت اهداف خود بهره برداری می کنند و صد البته یکی از اهداف این مجموعه در هالیوود، مقابله با آموزه های آخرالزمانی اسلام و بدنام کردن منجی موعود مسلمانان است. ترویج مفاهیمی همچون «آرماگدون» یکی از این ابزارهای جهت دهی به افکار مخاطبان در اقصا نقاط جهان است.

جریان صهیونیسم مسیحی امروزه این گونه از افکار را به واسطه شیپور تبلیغاتی غرب یعنی هالیوود و مجموعه فیلم های موسوم به آپوکالیپتیک یا همان آخرالزمانی به اذهان جهانیان حقنه می کند. از آرماگدون، در قرآن و سنت، سخنی به میان نیامده است و از پیشوایان ما نیز مطلبی درباره آن نقل نشده است. این عقیده، بخشی از اعتقادات بنیادگرایان انجیلی آمریکاست که یک پنجم آمریکایی ها را تشکیل می دهند و مسیحیت را با صهیونیسم در آمیخته اند و اعتقاد دارند، برای بازگشت دوباره مسیح (ع) به زمین، باید جنگ بزرگی، در جایی به نام «آرماگدون» میان اردن و فلسطین، به وقوع بپیوندد و به نابودی و تخریب اکثر شهرهای جهان بینجامد.

آنها معتقدند نیروی شر و بی ایمان ... (منظور اعراب و مسلمانان) علیه صهیونیسم متحد خواهند شد و ارتشی چهارصد میلیونی، دشمن مسیح، گرد خواهند آورد و با او خواهند جنگید. بنا بر عقیده صهیونیستی - مسیحی کارزار نهایی میان خیر و شر در منطقه آرماگدون روی خواهد داد. این باور در سال های اخیر بسیار رشد کرده است و هالیوود و رسانه های غربی نقش عمده ای در ترویج این تفکر داشته اند تا جایی که جوان امروز آمریکایی یا اروپایی بیش از جوانان مسلمان نگاه آخرالزمانی پیدا کرده است.

اساساً جریان مسیحی - صهیونیستی موجود در آمریکا بر این نظر استوار است که حمایت از اسرائیل بر اساس دستورات انجیل است که سرانجام آن به جنگ بزرگ (آرماگدون) و سلطنت هزار ساله منتهی خواهد شد. در این میان، سینماگران و به ویژه اهالی هالیوود از این احساس تمایل بیشترین بهره را برده، در این عرصه پیشگام شده و با ساخت فیلم های گوناگون با موضوعات متنوع و جذاب، ابتکار عمل را در دست گرفته اند. طبق آمار اعلام شده در فاصله سال های 1995 تا 2005 از 22 فیلم پر فروش جهان، 19 مورد به نحوی به موضوع آخرالزمان پرداخته است.

آثار شاخص و تأثیرگذاری چون؛ سه گانه «ترمیناتور»، سه گانه «ماتریکس»، «نارنیا»، سری فیلم های «هری پاتر»، سه گانه «ارباب حلقه ها»، «پسر جهنمی»، «مرد عنکبوتی»، «امگا کد»، «مگیدو»، «کد داوینچی»، «آگاهی»، «2012»، «جاده»، «آواتار» و ... نمونه های مشهوری از تولیدات سینمایی هستند که هر کدام به نوعی مستقیم یا غیرمستقیم با موضوع آخرالزمان مرتبط هستند.

به طور تقریبی از سال 2006 به بعد بیش از 60 درصد محصولات هالیوود در ارتباط با مسئله منجی و آخرالزمان بوده و در این میان نکته جالب توجه این است که در حال حاضر، به طور متوسط هر هفته یک برنامه اعم از سریال، فیلم، مستند و یا کارتون درباره آخرالزمان در دنیا اکران می شود. هالیوود در این زمینه به طور فعالانه ای عرصه را در اختیار دارد و به نظر می رسد تدریجاً از ژانرهای دراماتیک، ملودرام، اکشن و کمدی خارج شده و اخیراً سعی دارد هر چه بیشتر بر موضوع آخرالزمان متمرکز شود و مسئله آخرالزمان را نیز به یک ژانر مستقل در فیلم هایش تبدیل کرده است.

معمولاً مولفه های عمده فیلم های آخرالزمانی هالیوودی را می توان در چند مورد دسته بندی کرد: 1- نشان دادن یک آمریکایی و یا یک یهودی به عنوان نجات دهنده بشریت، 2 - نشان دادن تصویر مخدوش از مسلمانان به عنوان نیروی ضد منجی، 3 - القای غلبه نهایی تمدن غرب و شکست محتوم مسلمین، 4 - نشان دادن چهره برتر از یهودیان و معرفی آنان به عنوان نیروی عمده در آخرالزمان، 5 - القای تصویری اهریمنی از مسلمین، 6 - غیر الهی نشان دادن منجی با قداست زدایی از آن. این مولفه ها ایستارهای عمده فیلم های آخرالزمانی غرب است.

صهیونیسم بین الملل با ترویج خرافات و افسانه های دروغ از طریق سینما، به نوعی جهانی سازی اسطوره ای دست زده و قصد آن دارد تا باورهای خرافی خود در زمینه: «شیطان»، «پایان دنیا»، «ظهور منجی یهود»، «سفر به سرزمین موعود»، «تشکیل امپراتوری جهانی» و «اسطوره های بنیانگذار سیاست اسرائیل» را به سایر اقوام و ادیان و ملل نیز تسری دهد. کافی است چند نمونه از این فیلم ها را بررسی کنیم: در سه گانه «ارباب حلقه ها» منجی و اسطوره فیلم کوتوله ای به نام «فرودو» است که به همراهی یارانش بر «سارومان» که نمایانگر شر و پلیدی است، می جنگد.

این شخصیت به هیچ وجه کامل نیست، نه به لحاظ جسمانی و نه به لحاظ معنوی و کنترل بر خود، او کودکی است که اشتباه می کند، در بسیاری از موارد وسوسه می شود که از نیروی حلقه در جهت اهداف خودش استفاده کند و قدرت آن را به دست آورد. یک شخصیت خاکستری مایل به سفید که لازم نیست مرتکب خطایی نشود. در واقع ما در این مجموعه فیلم ها با نوعی قداست زدایی از منجی مواجه هستیم.

در فیلم آخرالزمانی دیگری به نام «ماتریکس» تحریفی از جنس دیگر بر منجی افزوده می شود. در این فیلم، منجی به هیچ وجه قداست و معنویتی ندارد، بلکه وی کارشناس علوم کامپیوتری است. در تریلوژی ماتریکس استفاده بیشتر و آشکارتری از اندیشه های آخرالزمانی یهودیت نیز شده است. این فیلم با رویکردی نمادین به اساطیر کهن قوم یهود، قصه ظهور منجی و سفر به آرمانشهر یهود (زایان یا همان صهیون) را به تصویر می کشد.

ناگفته نماند که «زایان» یا همان «صهیون» نام کوهی مقدس در بیرون از شهر بیت المقدس (اورشلیم) است که صهیونیست ها نام آن کوه را بر آیین خویش نهاده اند. منجی (شخصیت نئو) در فیلم ماتریکس یک متخصص کامپیوتر است که از جانب فرمانروایان شهر زایان منصوب می شود تا علیه تاریکی بجنگد و راه نیل به زایان را هموار کند. نئو در حقیقت همان «New christ» یا «مسیح جدید» است که بر خلاف حضرت مسیح (ع) نه از میان پارسایان، که از بین تکنیسین ها انتخاب می شود! در نتیجه، پیامبر آخر الزمان به جای آنکه: «تئوریسین» باشد، یک «تکنیسین» است. در واقع با چنین ایده هایی از منجی تقدس زدایی می شود تا به مخاطب چنین القا شود که نجات دهنده در همین دنیاست و از بین متخصصان علوم مدرن به پا خواهد خاست! فیلم امگاکد 2 (مگیدو) نمونه کاملی از یک فیلم صهیونیست مسیحی است که توسط شبکه (TBN) که در تملک صهیونیست های مسیحی آمریکا است، ساخته شده است.

در این فیلم سپاهیان شر به رهبری «آنتی کرایس» (دجال یا ضد مسیح) و با حضور اعراب و مسلمانان و ایرانیان و چینی ها (آسیایی ها) در صحرایی در شمال بیت المقدس و جنوب شرق حیفا در کنار تپه شریفان (حرمجدون یا آرماگدون) با سپاهیان خدا به رهبری رئیس جمهور آمریکا! درگیر می شوند و شیطان از پوسته انسانی خود که همان «آنتی کرایس» است بیرون می آید و مانند اژدهایی بالدار نیروهای سیاهی تاریخ را به یاری می طلبد و سپس موفقیتی نسبی پیدا می کند، ولی با توسل مسیحیان معتقد آمریکایی، مسیح، دومین قیام خود را انجام می دهد و معجزه وار، شیطان را به زندان ابد می فرستد و یارانش را (با محوریت مسلمین) نابود می کند.

فیلم «بشمار تا آرماگدون» هم از نمونه های صهیونیست مسیحی سینمای هالیوود است که در آن بر عروج عده ای از مسیحیان تحت فشار به آسمان و نزول آنان با مسیح و پیروزی آنان بر مصائب و بلایای عظیم آخرالزمان و تشکیل حکومت جهانی مسیحی تأکید می شود. در یکی از نمونه های اخیر فیلم های آخرالزمانی ما با فیلم «2012» مواجه هستیم.

اگرچه در سینما، نشان دادن تاریخ برای پایان دنیا، بحث تازه ای به نظر می رسد، اما در عرصه اندیشه و تفکرات آخرالزمانی غرب که به طور مشخص از سوی آوانجلیست ها (صهیونیست مسیحی) مطرح شده و می شود، این موضوع اساساً سخن تازه و جدیدی نیست، بلکه سال ها است رهبران آوانجلیست از طریق رسانه های پرقدرت دیداری و شنیداری و نوشتاری خود که بر اساس آمار ارائه شده تنها حدود 1550 تا 1600 کانال رادیویی و تلویزیونی را در برمی گیرد، بارها به طور رسمی و مستمر تاریخ پایان جهان را اعلام کرده اند.

فیلم 2012 به طور ویژه ای از اندیشه های صهیونیست های مسیحی نشأت گرفته است، چرا که تنها اینان هستند که با قاطعیت هر از چند گاهی، تاریخی را به عنوان تاریخ پایان جهان قید می کنند. برای اینکه فیلم پر هزینه 2012 هالیوودی بیشترین تأثیرگذاری را داشته باشد، کمی پیش از اکران عمومی آن، مستندی به عنوان «پیشگویی های نوستراداموس» پخش شد تا اذهان عمومی کاملاً آماده پذیرش این فیلم باشد. «2012» با صحنه هایی از ارتعاشات عظیم و غیرعادی خورشید که به سوی زمین روانه می شود، آغاز می شود. یک محقق هندی برای اولین بار در سال 2009 متوجه این ارتعاشات می شود و تأثیر آن بر فعال شدن هسته مذاب زمین را با یک محقق آمریکایی در میان می گذارد.

«آدریان» زمین شناس آمریکایی به هند می رود تا گزارشی از این موضوع برای هیئت حاکمه آمریکا ببرد. امواج و نیروهای متصاعد از این تشعشعات باعث شده درجه حرارت هسته زمین به سرعت افزایش یابد و این ماجرا به زودی موجب فوران هسته زمین، زلزله های پی در پی و بالا آمدن سطح آب دریاها می شود. این اتفاقات نهایتاً به آب گرفتگی سراسر زمین و نابودی ساکنان این سیاره در سال 2012 خواهد انجامید. فیلم «2012» مجموعه ای از پیش بینی های ایدئولوژیک را با پدیده های طبیعی و کهکشانی و البته عناصر اسطوره ای در هم آمیخته تا این بار، باورهای آوانجلیستی را در شکل و شمایلی تازه به خورد مخاطبان جهانی بدهد. از منظری دیگر فیلم «2012» القا کننده حسی توان گریز از مشیت الهی نیز است.

جریان داستانی فیلم به گونه ای اتفاق می افتد که با تخریب نمادهای ادیان و مذاهب الهی و کشتن دین داران، با نجات یافتن بشر به کمک علم و تکنولوژی منهای خدا، همه مقدسات و باورهای دینی به تمسخر گرفته می شود. مهم ترین مسئله ای که در میان همه باورها به استهزا گرفته می شود، همین باور به معاد و روز رستاخیز است. به واقع، استودیوهای هالیوودی به خصوص در چند سال اخیر، مشغول تصویرسازی برای عقاید انحرافی و الحادی صهیونیسم مسیحی بوده اند تا از این روزنه، همه مخاطبان خود را که به مدد تکنولوژی در همه جای جهان یافت می شوند، تحت تأثیر افکار خود قرار دهند و با خلع سلاح آنها، افکار خود را به جان و فکرشان تزریق کنند.

در این میان، نگرانی اینجاست که چرا بعد از سه دهه از گذشت انقلاب اسلامی حتی یک فیلم آخرالزمانی هم در سینمای ما تولید نشده است؟ در واقع ما ناچاریم و باید در این زمینه فیلم بسازیم و تعریف دینی خود را از وضعیت آخرالزمان به واسطه ابزار سینما بیان کنیم. از نگاه شیعه در مدینه فاضله مهدوی مردم عقل شان کامل می شود، چون تا زمان ظهور، سه باب علم درک می شود و بعد از آن 24 باب. این تعریف در ضدیت با فضای فیلم های آخرالزمانی هالیوودی قرار می گیرد که دائماً بر مبنای خشونت و کشتار می چرخند. سینمای دینی ما باید بدیلی در برابر این چنین رویا پردازی های هالیوودی ارائه دهد تا بیش از این ذهن مردمان مسلمان ما با این ایستارهای مسیحی - صهیونیستی آلوده و مسموم نشود.

مصطفى انصافى

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۶ ، ۱۸:۰۶
Seyed Meisam Jasemi

با تشدید تحرکات جریان‌ های وهابی و تکفیری در کشورهای اسلامی که برای ایجاد انحراف در موج گسترده بیداری اسلامی از سوی غرب علیه منطقه طراحی شده است، روند خشونت‌ هایی که به ظاهر تحت پوسته پوشالی مذهب افراطی و بدون محتوای وهابیت در کشورهای اسلامی انجام می‌ شد، به‌ شدت رو به فزونی گذاشته و در جریان چنین اوضاعی است که بسیاری از مردم و شهروندان بی‌ گناه بویژه در سوریه و یمن و عراق و افغانستان به فجیع‌ ترین صورت به دست عوامل تروریستی و تکفیری‌ هایی که کشتار شیعیان و سایر مذاهب غیر وهابی را باعث به بهشت رفتن خود می‌ دانند، به قتل می‌ رسند.

جریان از آنجا آغاز شد که غرب دریافت که مقابله با موج خیزش اسلامی که میان ملت‌ های عرب ایجاد شده است، با سرکوب و فریب و اغواء جواب نمی دهد و تنها ایجاد جریان ایدئولوژی انحرافی است که می تواند افکار عمومی اسلامگرای منطقه را به صورت دروغین اشباع کند. به این ترتیب غرب همان سنت قدیمی انگلیسی در ایجاد فتنه های مذهبی برای حاکم شدن بر موج انقلاب های مردمی را در پیش گرفت.

اما چیزی که در جدیدترین تحولات منطقه ای به صورت بی‌ سابقه‌ای خود را بروز داد، انتشار گسترده کلیپ‌ های کشتار و فیلم‌ هایی است که در آن تکفیری‌ ها و وهابی‌ ها با شنیع‌ ترین و فجیع‌ ترین حالت‌ ها، عناصر جریان اعتقادی مخالف خود را ترور می‌ کنند، در این فیلم‌ ها که بیشتر آنها به‌ گونه‌ای است که انسان عادی تحمل دیدن صحنه‌ های آن را ندارد، صحنه های متعددی از سر بریدن افراد، کشتن آنها به وسیله اره برقی، مثله کردن و شلیک صدها گلوله به بدن انسان‌ ها دیده می‌ شود. جالب اینجاست که استفاده از الفاظ مقدس اسلامی در هنگام انجام این جنایت‌ های وحشیانه به وفور شنیده می‌ شود و قاتلان از الفاظ "بسم الله الرحمن الرحیم" و "الله اکبر" به کرار استفاده می کنند.

این فیلم ها در حالی به صورت گسترده در فضای سایبری منتشر می شود که هر فردی با کمترین اطلاعات سیاسی می تواند حدس بزند که انتشار این تصاویر موج نفرت عمومی را از عاملان آنها به دنبال خواهد داشت، بنابراین تکفیری ها با علم به اینکه این اقدامات آنها را در میان مردم منفور می کند، اقدام به انتشار این تصاویر می کنند. همین موج نفرت باعث شد تا دولت‌ های هوادار این جریان ها نظیر ترکیه از شبه نظامیان موسوم به ارتش آزاد سوریه بخواهند تا دست از انتشار فیلم های خشن بردارند، چرا که انتشار این فیلم ها نفرت افکار عمومی از این جریان مسلح را افزایش می‌ دهد.

بنابراین عامل انتشار گسترده این تصاویر را باید در جایی دیگر جستجو کرد، گروه هایی هستند که از حماقت برخی گروه های شبه نظامی و استفاده از اعتقادات باطل آنها در ایجاد نفرت و کشتار در میان مسلمانان و تفرقه افکنی در میان آنها استفاده می کنند و سعی دارند به این ترتیب مسلمان ها را به جان هم بیندازند. آنها همچنین به دنبال افزایش موج اسلام هراسی و بدبین کردن مردم غیر آشنا به اصول اسلامی به این مکتب حقه هستند و سعی دارند هر طور شده موج عظیم گرایش غربی ها به دین مبین اسلام را کنترل و متوقف کنند، موجی که منافع آنها را در سال های آینده به شدت تهدید می کند.

استفاده کنندگان از این تصاویر و فیلم ها گروه هایی هستند که کینه و نفرت عمیقی نسبت به نمادهای مقدس اسلامی بویژه کلید واژه ضد شیطانی «بسم الله الرحمن الرحیم» و نماد اصلی دین اسلام که همان «الله اکبر» است، دارند. اینها همان گروه های شیطانی هستند که خود را در لباس دوست به متعصبان دین دار و بی بصیرت نزدیک کرده‌اند و دوست را در نزد آنها دشمن و دشمنان را دوست جلوه می دهند، اینها حامیان تفکر آرماگدونی هستند که در راستای نبرد آخرالزمان برای خود و لشکر شیطان از میان افکار عمومی جهان یارکشی می کنند و اینگونه به آنها وانمود می کنند که طرفداران ایدئولوژی دینی و اسلامی، مشتی انسان های خشونت طلب و خونخوار هستند که به راحتی می‌ توانند همه اصول انسانی را زیر پای خود له کنند.

کسانی که نمادهای خود را به بهانه‌ های مختلف و با استفاده از سیطره لابی‌ های خود بر ابزارهای اقتصاد، فرهنگی، سیاسی و رسانه ای به خورد ملت‌ های جهان می‌ دهند و در این زمینه حتی تا تحقیر قبله مسلمانان جهان با ساختمان 600 متری و شیطانی ابلیسک هم پیش می‌ روند، در مقابل می‌ خواهند نمادهای اسلامی را به شدیدترین نحو سرکوب کنند و آنها را در میان افکار عمومی جهانیان منفور و غیر قابل احترام نشان دهند.

جنگجویان عضو ارتش آزاد سوریه و سایر گروه‌ های ضد سوری همان‌ گونه که بلاهت دینی و سطحی انگاری را با بازگشت به مبانی ناب اسلام محمدی در عرصه اعتقادی اشتباه گرفتند، ثابت کردند که در عرصه سیاسی نیز تعریف درست و دقیقی از دوست و دشمن ندارند، گروه‌ های جنگجو مانند القاعده که نماد خشونت‌ های اسلام در غرب شده‌اند، در این تعریف در حالی شهروندان بی‌ گناه سوریه و یمن و افغانستان و عراق را هدف خشم شیطانی خود قرار داده‌اند که هنوز با گذشت دو دهه از موجودیت خود حتی یک گلوله نیز به سمت دشمن واقعی اسلام و مسلمانان یعنی رژیم صهیونیستی شلیک نکرده اند و هرگز به خود اجازه نداده‌اند اهداف صهیونیستی را در گوشه و کنار جهان تهدید کنند.

این جنگجویان اما از سویی دیگر محور مقاومت در منطقه را در معادلات فرقه ای خود طرد شده می‌ پندارند و خطر آنها را برای اسلام موهوم‌شان بیش از خطر یهودیت و صهیونیسم می‌ دانند، سالکان کژراهه‌ های فرقه ای البته حتی به شعارهای پوشالی خود نیز پایبند نیستند و با وجود اینکه همواره از مبارزه با امپریالیسم و استکبار جهانی دم می‌ زنند هرگاه که لازم باشد و منافع‌ شان ایجاب کند، دست به دامن آمریکا شده و ضمن دریافت کمک‌ ها و تسلیحات آنها، اوامر اربابان خود را با جان و دل می‌ پذیرند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۰۶
Seyed Meisam Jasemi

با گذشت بیش از 1400 سال از دعوت آخرین فرستاده خدا به پرستش و عبادت خدای یگانه، و با وجود مبعوث شدن 124 هزار پیامبر برای نشان دادن مسیر صحیح به بشریت در اعصار گوناگون و ریشه کنی جهالت انسان، در قرن 21 و در اوج پیشرفت کشورها در زمینه های اقتصادی، علمی، صنعت، تکنولوژی، بهداشت و درمان، آموزش و ارتباطات و ... در اقصی نقاط جهان، از شرقی ترین اجتماعات در حال توسعه و تازه توسعه یافته تا غربی ترین کشورهای صنعتی و پیشرفته که پیشتازان اقتصاد و پیشرفت در جهان بشمار می آیند، ریشه های جهالت هنوز هم خشک نشده است.

میل به خرافه و توسل به غیر خداوند متعال و یکتا، همچنان در میان جوامع غربی و شرقی رواج دارد. گرایش هایی که از پرستش تا تقدیس و تکریم غیر خدا و عادات و عقاید خرافی را در بر می گیرد.

در این گزارش به برخی از بارزترین و شایع ترین موارد پرستش غیر خدا، تقدیس و تکریم اشیاء و عادات و عقاید خرافی و باطل غرب و شرق پرداخته خواهد شد.

شایع ترین و در عین حال آشکار ترین گرایش خرافی که پیامبران الهی از جمله حضرت ابراهیم (ع) و پیامبر گرامی اسلام (ص) سعی در ریشه کنی آن از جوامع انسانی زمان خود داشتند، گرایش به بت پرستی به جای پرستش خداوند یکتا بود.

بت پرستی به معنای پرستش یک شی‌ء به عنوان خدا و یا انجام اعمالی شبیه به پرستش، همچون ادای احترام بیش از حد به هر چیزی جز خدای واحد است. بت‌ پرستی در تمامی ادیان ابراهیمی به شدت منع شده است، البته مصادیق بت‌ پرستی ممکن است میان این ادیان متفاوت باشد.

در ادیان غیر ابراهیمی پرستش اشیاء دست‌ ساز منعی ندارد، اما در داخل آن ادیان از لفظ "بت‌ پرستی" استفاده نمی‌ شود.

در هندوئیسم تمامی انواع پرستش از درجه یکسانی برخوردارند و بنابراین عبادت تمثال‌ ها یا "بت‌ ها" نه توصیه می‌ شود و نه منع. با این که هندوئیسم معمولاً با شمایل مذهبی انسان‌ انگاره همچون "مورتی‌ ها" معرفی می‌ شود، منع‌ شمایل‌ نگاری نیز با نمادهایی ذهنی از خدا معرفی می‌ شود. از آن گذشته، هندوها بر این باورند که تمرکز بر شمایل انسان‌ انگاره ساده‌ تر است. لرد کریشنا در بهاگاواد گیتا، فصل 12، آیه 5 گفته است:

"تمرکز بر خدای غیر آشکار به مراتب سخت‌ تر از تمرکز بر خدای دارای شکل است، چرا که انسان نیاز دارد هر چیزی را با حواسش درک کند."



بت پرستی سنتی یا همان پرستش و تقدیس تندیس هایی از جنس سنگ، چوب، فلزات، گچ و ... از اولیه ترین گونه های پرستش و توسل به غیر پروردگار دو عالم است. هرچند، برخی از این مذاهب، خود را بت پرست ندانسته و در توجیه و توضیح این رفتار، تندیس یا همان بت را وسیله و واسطه ای برای تقرب جستن به خدا می دانند.

به جز بت پرستی سنتی، گونه های دیگری از پرستش نیز در جهان وجود دارد که از اجزای طبیعت تا اعضای بدن انسان را شامل می شود.

در ادامه گزارش مشرق، به برخی از عجیب ترین و تأمل برانگیزترین انواع پرستش و آداب و عادات خرافی مردم نقاط مختلف جهان پرداخته شده است.

آلت‌ پرستی در ژاپن پیشرفته

شاید حتی فکر کردن به آن هم حال انسان را دگرگون کند و احساس انزجار را در انسان برانگیزد؛ تصور آن نیز غیر ممکن به نظر می رسد که عده ای، عضوی از بدن را که حتی بردن نام آن نیز شرم آور شمرده می شود می پرستند و تقدیس می کنند.

یکی از خدایان و انواع پرستش، پرستش "آلت مردان و زنان" در ژاپن است.

این جهالت ناگوار و شرم آور در روستای کوماکی ژاپن در جریان است و پرستشگاهی مختص آلت مردانه در این منطقه وجود دارد. پرستش آلت در این منطقه به همین جا ختم نشده و محدود به پرستشگاه نیست. هر ساله در فصل بهار همه اهالی برای تماشای یک آلت چوبی بزرگ در خیابان گرد هم جمع می‌ شوند.

گفته می‌ شود این سنت خرافی از حدود 1500 سال پیش پایه‌ گذاری شده است. این جشن برای افزایش باروری و کشت محصول برگزار می‌ شود.

هر ساله در تدارک برای اجرای این مراسم یک آلت جدید از چوب سرو ساخته می‌ شود. طول آن 2.5 متر است و 280 کیلوگرم وزن دارد. این مجسمه به دست هنرمندانی خاص و با استفاده از ابزارآلات و تکنیک‌ های کهن ساخته می‌ شود. (از نمایش مجسمه های ساخته شده معذوریم)

از دیگر باورهای خرافی مردم این منطقه این است که این مجسمه نمادی از جوهر وحدت مردان و زنان و زمین است! مردان در این جشن با لباس های سفید شرکت می کنند و رداهای سفیدی که مردان می‌ پوشند نمادی از پاکی و قداست است و تنها مردانی که این لباس را به تن دارند قادر به حمل این مجسمه هستند. این مردان همچنین باید 42 ساله باشند، سنی که به باور ژاپنی‌ ها سن بد اقبالی است.

در این مراسم علاوه بر به نمایش درآمدن مجسمه هایی از آلت مردان، شمایل مشابهی از آلت زنان نیز ساخته شده و پس از تزئین با گل و پارچه های رنگی، در خیابان گردانده می شود.

در حاشیه این جشن ها، انواع بستنی ها و شکلات ها در اشکال آلت های مورد پرستش تهیه و به شرکت کنندگان داده می شود.

شیطان پرستی

شیطان پرستی از انواع پیچیده کفر و پرستش غیر خداوند باری تعالی به شمار می رود.

شیطان پرستی هم در جوامع مختلف کارکردی اعتراضی نسبت به شرایط موجود به خود گرفته و هم در شکل سنتی آن، پرستش و تقدیس شیطان را شامل می شود.

شیطان پرستی از چندین مذهب با ایدئولوژی‌ ها و عقاید فلسفی و پدیده‌ های اجتماعی متفاوت تشکیل شده است. از ویژگی‌ های مشترک این ادیان ارتباطی نمادین با شیطان، تجلیل خصلت‌ های آن و حتی ستایش شیطان است.

پیشینه شیطان‌ پرستی به قرن 17 باز می‌ گردد اما ردیابی ریشه‌ های آن کار دشواری است.

در شاخه‌ای از شیطان‌ پرستی که شیطان‌ پرستی سنتی نامیده می‌ شود باور اصلی بر این است که شیطان نوعی وجود حقیقی برای تکریم یا ستایش است، چه در قالب انسان، روح، موجود فضایی یا نوعی خدا. حال آن که در شاخه‌ای دیگر که شیطان‌ پرستی لاوِی نام دارد شیطان صرفاً نمادی از فردگرایی است.


کتاب مقدس شیطان پرستان لاوی

کتاب مقدس شیطان پرستان لاوی


شیطان‌ پرستی سنتی نیز خود به زیرمجموعه‌ های گوناگونی تقسیم‌ بندی می‌ شود. در برخی از این فرقه‌ ها شیطان جایگاهی والاتر از بشر ندارد و صرفاً در حکم یک دوست و همراه است. حال آن که در برخی فرقه‌ های دیگر شیطان یک موجود والاتر است، اما نه لزوماً والاترین قدرت. در برخی، شیطان را خالق هستی می‌ دانند و در برخی دیگر آن را خود هستی. اما در تمام شاخه‌ های شیطان‌ پرستی سنتی اعتقاد بر این است که شیطان دارای وجود خارجی است. جالب آن که تنها بخش بسیار اندکی از شیطان‌ پرستان سنتی شیطان را در مفهوم مسیحی‌ اش که همانا منشاء تمام بدی‌ هاست می‌ پرستند و در بسیاری از شاخه‌ ها شیطان را نمادی از پلیدی نمی‌ دانند.

از دیگر ویژگی‌ های این فرقه اعتقاد به جادوگری طی مراسمی خاص است.

ظهور شیطان پرستی از خانواده ای یهودی - آتئیست

بنیان‌ گذار فرقه شیطان‌ پرستی لاویی فردی به نام آنتون لاوی از خانواده‌ای یهودی است. وی نگارنده کتاب "انجیل شیطانی" نیز هست. این کتاب مجموعه‌ای از مقالات، ملاحظات و مراسمی است که وی در سال 1969 به چاپ رسانید و دربرگیرنده اصول این فرقه است. پیروان این کتاب را "شیطان‌ پرستان آتئیست" می‌ خوانند، چرا که باور دارند خدا دارای وجود خارجی نیست، بلکه فرافکنی هر فرد از شخصیت خود است. طی سی چاپ، بیش از یک میلیون نسخه از این کتاب به فروش رفته است.

بیشتر پیروان این فرقه و سایر فرقه های شیطان پرستی از اروپا و آمریکا هستند. تعداد شیطان پرستان در آمریکای شمالی در حدود 20 هزار نفر تخمین زده شده است.

خاستگاه شیطان پرستی به دهه 1950 میلادی در آمریکا و انگلیس باز می گردد اما در مجموع برخلاف آنچه که از سوی رهبران آن تبلیغ می شود پیروان چندانی جذب این فرقه نشده اند و بیشترین آمار آن ها همان 20 هزار نفر آمریکای شمالی بوده است.


آنتوان لاوی یهودی - بنیانگذار فرقه شیطانی لاوی


                                                   آنتوان لاوی یهودی - بنیانگذار فرقه شیطانی لاوی


لاوی همچنین بنیانگذار کلیسای شیطان پرستان نیز بود. با مرگ لاوی در سال 1997، پیتر گلیمور به عنوان کشیش اعظم این کلیسا، جانشین وی و عهده دار مراسم مذهبی! شیطان پرستان شد.


پیتر گلیمور، کشیش اعظم کلیسای شیطان پرستان در حال اجرای مراسم شیطانی


                                  پیتر گلیمور، کشیش اعظم کلیسای شیطان پرستان در حال اجرای مراسم شیطانی


پرستش طبیعت

در میان ادیان و رسوم خرافی و الحادی، پرستش و تقدیس طبیعت نیز از جمله مواردی است که هم در غرب و هم در شرق، به چشم می خورد. گرچه طبیعت از جلوه های آفرینش الهی و از آیات پروردگار است، اما برخی همانند مثل اشاره به ماه، در حیرت انگشت اشاره کننده مانده و از ماه غافلند.

پرستش طبیعت نوعی نظام دینی بر مبنای تقدیس و تکریم پدیده‌ های طبیعی است. از جمله مذاهبی که پرستش طبیعت در آن‌ ها یافت می‌ شود پانته‌ ایسم، پاننته‌ ایسم، دئیسم، شامانیسم و چند خدایی هستند. پرستش طبیعت دارای اشکال گوناگونی است و عناصر مختلف طبیعت از جمله آتش، درخت، ماه و خورشید، حیوانات و ... را دربرمی‌ گیرد.

پرستش آتش

پرستش آتش در ادیان گوناگون وجود داشته است، چرا که آتش بخش بسیار مهمی از فرهنگ بشر از زمان دیرینه سنگی بوده است.

نخستین نشانه‌ ها از آتش کنترل‌ شده مربوط به 790 هزار سال پیش است. از منظر باستان‌ شناسی، نخستین شواهد مربوط به پرستش آتش در فرهنگ هند و ایرانی به 1500 سال پیش از میلاد بازمی‌ گردد. با این که عبارت "آتش‌ پرستان" اغلب به زرتشتیان اشاره دارد، این اندیشه که زرتشتیان آتش را می‌ پرستند ناشی از نوعی مجادله ضد زرتشتی است. به اعتقاد زرتشتیان در آتشکده‌ ها آتش نمادی از حقیقت و پاکی است. به همین دلیل آتش پرست خواندن زرتشتیان صحیح نبوده و زرتشتیان نیز همانند دیگر ادیان ابراهیمی، خدای واحد را می پرستند.



اما در برخی شاخته‌ های هندوئیسم آتش، یا آگنی، عنصر اصلی در مراسمی به نام یانجا است و نقش رابطی میان عبادت‌ کنندگان و خدایان است. در ویشناو، شاخه‌ای از هندوئیسم، آتش را زبان خدای بزرگ نارایانا می‌ دانند.

این جایگاه والای آتش همچنان در بسیاری از مذاهب و فرهنگ‌ ها به چشم می‌ خورد، چه در مراسم جسد سوزانی و چه در مراسم آتش‌ بازی و یا روشن کردن شمع در بسیاری از مراسم مذهبی و یا حتی مشعل المپیک که در طول بازی‌ ها باید روشن باشد.

پرستش درخت

پرستش درختان به نوعی گرایش در میان جوامع گوناگون در طول تاریخ به پرستش و یا اسطوره‌ سازی درختان اشاره دارد. درختان همواره نقش برجسته‌ای در بسیاری از اسطوره‌ ها و مذاهب داشته‌اند. درختان همواره نمادی از رشد، فساد و رستاخیر بوده‌اند. کهن‌ ترین نماد میان‌ فرهنگی از شکل‌ گیری جهان "درخت دنیا" است، که نماد جاودانگی و باروری نیز هست.

یکی از جوامعی که درختان را پرستش می‌ کردند سامی‌ ها بودند. درختی که معمولاً در فلسطین مقدس شمرده می‌ شد درخت بلوط یا درخت سقز بود.

توسل به شاخه های درختان در اسکاتلند

توسل به شاخه های درختان در اسکاتلند

انگلستان- مردم برای گرفتن حاجت خود داخل تنه این درخت افتاده سکه فرو می‌کنند

انگلستان - مردم برای گرفتن حاجت خود داخل تنه این درخت افتاده سکه فرو می‌ کنند

تقاضای حاجت کردن از درختان در بسیاری از فرهنگ‌ ها نیز ریشه در همین پرستش درختان دارد.

پرستش حیوانات

پرستش و یا تقدیس حیوانات اغلب به دلیل رابطه ای است که پرستندگان آن، میان حیوان با خداوند قائل می شوند.

اصطلاح پرستش حیوانات را مذهب‌ گرایان غربی و مجادله‌ گرایان یونان و رم علیه ادیانی که خدایانشان در قالب حیوان تجلی می‌ یابد در معنایی منفی به کار می‌ بردند. اما در اکثر موارد پرستش حیوانات، این خود حیوان نیست که پرستش می‌ شود. بلکه باور بر این است که قدرت مقدس خدا در حیوانی خاص تجلی می‌ بابد. این پدیده در مذاهب بسیاری، از جمله هندوئیسم، بودیسم، مسیحیت و مذاهب یونان و رم و مصر مشاهد شده است. برای نمونه، یونانی‌ ها خرد را به جغد ارتباط می‌ دادند و بر این باور بودند که آتن، الهه خرد، دارای رابطه خاصی با پرندگان بوده است. بنابراین او را با تصویر جغد به نمایش در می‌ آورند.

در سنت‌ های مسیحی، همین ارتباط میان عیسی مسیح و بره نیز به چشم می‌ خورد. در مصر باستان نیز پرستش حیوانات بخش مهمی از مذهب به شمار می‌ رفت. هاتور و باستِت، دو الهه مصری، به ترتیب به شکل یک گاو و یک گربه به نمایش در می‌ آمدند.

در مصر باستان تقدیس حیوانات تا حدی بوده که اجسادشان را در کنار اجساد انسان‌ ها مومیایی می‌ کردند.

در ایران باستان نیز گاو حیوان مقدسی به شمار می‌ رفت.

سگ، نگهبان درهای بهشت!

سگ در میان هندوهای نپال و برخی از بخش‌ های هند دارای اهمیتی مذهبی است. در این فرقه‌ ها طی مراسمی پنج‌ روزه به نام "تیهار" که تقریباً هر سال در ماه نوامبر برگزار می‌ شود سگ‌ ها را پرستش می‌ کنند.


در هندوئیسم باور بر این است که سگ پیام‌ آوری از سوی یاما، خدای مرگ است و سگ‌ ها نگهبانان درهای بهشت‌ اند. بنابراین مردم برای این که سگ‌ ها آن‌ ها را در بهشت راه دهند، برای راضی نگاه داشتن سگ‌ ها روزی را در ماه نوامبر به نام کوکور - تیهار، که در زبان نپالی به معنای روز سگ است، مراسم برگزار می‌ کنند. در این روز سگ‌ ها را به روش‌ های گوناگون مقدس می‌ دارند، مانند گذاشتن خال تیلاکا بین دو چشم سگ، سوزاندن عود و آذین کردن حیوان با گل همیشه بهار.

سوگواری برای فیل ها!

در تایلند باور مردم بر این است که ممکن است روح مردگان در فیل‌ های سفید حلول کند. در این کشور فیل سفید قابل خرید و فروش نیست. عجیب تر اینکه این فیل‌ ها را غسل تعمید می‌ دهند و هنگام مرگشان، درست مانند یک انسان، برایشان سوگواری می‌ کنند. در اتیوپی جنوبی نیز فرقه‌ هایی که فیل سفید را مقدس می‌ شمارند یافت می‌ شود. در هند نیز خدای هندوی معروف، گانِشا، دارای سر فیل و بدن انسان است.


پلنگ، شکارچی ارواح خبیث!

در بسیاری از بخش‌ های ویتنام پلنگ موجود مقدسی به شمار می‌ رود. در هر روستا ممکن است پرستشگاه یک پلنگ یافت شود. ریشه این عمل ممکن است در ترس انسان از پلنگ‌ ها نهفته باشد. از آن گذشته، پلنگ یک خدای نگهبان نیز تلقی می‌ شود. معمولاً در ورودی پرستشگاه‌ ها و قصرها مجسمه‌ هایی از پلنگ دیده می‌ شود که به منظور محافظت از آن مکان در برابر ارواح خبیث می‌ باشد.

دیوار غربی یهودیان، دروازه بهشت

دیوار غربی یا کوتل مقدس‌ ترین مکان مذهبی یهودیان به شمار می‌ رود. این دیوار در شهر کهن بیت‌ المقدس بر روی تپه موریا در سمت غربی حرم‌ الشریف قرار دارد. این دیوار بقایای دیوار کهنی است که دور تا دور محوطه معبد سلیمان کشیده شده بود قرار دارد. مسلمانان نیز معتقدند که پیامبر در شب معراج اسب خود را به آن بست. یهودیان بر این باورند که هر کس در برابر این دیوار عبادت کند "گویی در برابر عرش الهی عبادت کرده چرا که دروازه بهشت در همین مکان قرار دارد".

طبق قوانین یهودیت یهودیان هنگام عبادت باید به این دیوار رو کنند. بنابر میشنا یکی از کتب یهودیان، از چهار دیوار حرم، دیوار غربی به قدس‌ الاقداس نزدیک‌ تر و بنابراین دعا کردن پای این دیوار سودمندتر است. خاخام یعقوب اتلینگر می‌ نویسد "از آن‌ جا که دروازه بهشت نزدیک دیوار غربی است، قابل درک است که دعاهای اسرائیلی ها از آن جا به بالا می‌ رود.



سالانه بیش از یک میلیون یادداشت لابلای دیوار غربی قرار می گیرد

یکی از کارهایی که یهودیان برای اجابت دعاهایشان انجام می‌ دهند این است که دعای خود را روی تکه‌ای کاغذ می‌ نویسند و لای شیارهای این دیوار قرار می‌ دهند. پیشینه این عمل به اوایل قرن 18 بازمی‌ گردد. سالانه بیش از یک میلیون یادداشت لابلای این دیوار قرار می‌ گیرد، چه توسط خود مردم اسرائیل، چه توریست‌ ها و چه مقامات عالی‌ رتبه کشورهای دیگر.



طبق قوانین دین یهود، این یادداشت‌ ها نباید به دور انداخته شوند. درباره این که آیا باید آن‌ ها را سوزاند و یا دفن کرد اختلاف نظر وجود دارد. سالانه دو بار یکی از خاخام‌ ها و دستیارانش این یادداشت‌ ها را گردآوری می‌ کنند و در گورستان یهودیان دفن می‌ کنند.

این باورهای خرافی گاهی ظرایفی را نیز به همراه دارند. مثلا درباره این که آیا عبادت‌ کنندگان مجازند هنگام قرار دادن کاغذ در شکاف دیوار انگشت خود را درون آن فرو ببرند یا خیر نیز اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی بر این باورند که این دیوار بخشی از حرم‌ الشریف و بنابراین مقدس است و کسی اجازه این کار را ندارد. اما دسته دیگر معتقدند که این دیوار خارج از محدوده حرم است و فرو کردن انگشت به داخل ترک‌ ها ایرادی ندارد!

عقاید خرافی در اروپا

شاید تصور غالب این باشد که آداب و رسوم و عقاید خرافی مانند آنچه که ذکر شد تنها مختص جوامع شرقی بوده و غرب با پیشرفت های علمی و فناوری و پشت سر گذاشتن قرون وسطی و جاهلیت، جوامع خود را نسبت به اینگونه باورها مصون نگاه داشته اند. اما مروری بر فرهنگ مردم غرب نشان می دهد که خرافات تا چه حد در زندگی روزمره آن ها بروز و ظهور داشته است. برخی از باورهای خرافی پیشرفته ترین کشورهای اروپایی به عنوان نمونه در ادامه ذکر شده است.

خرافات در انگلستان؛ زدن به تخته، گربه سیاه اقبال

انگلستان یکی از کشورهایی است که هنوز هم بسیاری از باورهای خرافی در بین مردم آن وجود دارد و انگلیسی ها خود را ملزم به رعایت آن می دانند. یکی از این باورها، اعتقاد به خوش یمن بودن انجام دادن یا پرهیز از برخی کارهاست.

به عقیده بریتانیایی ها، گربه سیاه - که در برخی فرهنگ ها شوم خوانده می شود - نشانه خوش اقبالی است. از این رو در این کشور، بر روی کارت های تبریک، تولد و عروسی تصویر گربه سیاه وجود دارد.

نمونه ای از کارت تبریک با علامت نعل و گربه سیاه که نشان خوش اقبالی هستند

نمونه ای از کارت تبریک با علامت نعل و گربه سیاه که نشان خوش اقبالی هستند

زدن به تخته از دیگر باورهای خرافی انگلیسی هاست که متاسفانه وارد فرهنگ کشورمان نیز شده است. بر اساس این باور قدیمی، هنگامی که شرایط بر وفق مراد است با زدن به تخته، ادامه این روند را تضمین می کنند!

ذکر روزهای هفته؛ "خرگوش های سفید"، سه مرتبه!

مردم انگلستان معتقدند سه بار گفتن عبارت "خرگوش های سفید" در اولین روز ماه به عنوان ذکر خاص آن روز! باعث خوشبختی و اقبال نیک خواهد شد.

علاوه بر این، نعل اسب که برخی در ایران نیز نادانسته از آن به عنوان ضمانت خوش شانسی استفاده می کنند، ریشه در فرهنگ انگلستان دارد. به اعتقاد بریتانیایی ها، نعل اسب به سمت بالا موجب خوش اقبالی دارنده آن می شود، و در صورتی که نعل به سمت پایین قرار گیرد، اقبال را از صاحب خود دور خواهد نمود.

گرفتن برگ هایی که در فصل پاییز از درختان می ریزد، کوتاه کردن مو در زمانی که ماه رو به بدر می رود و قرار دادن پول در جیب لباس های نو از دیگر باورهای خرافی انگلیسی هاست.

در سوی دیگر، در فرهنگ مردم این کشور اعتقادات مشابهی در مورد اقبال بد نیز وجود دارد. راه رفتن زیر نردبان، ریختن نمک روی زمین، دیدن کلاغ، باز کردن چتر داخل ساختمان و عدد 13 از جمله مواردی است که بر اساس باور مردم انگلیس، همگی موجب بد اقبالی خواهند شد.

اعتقاد عجیب دیگری نیز وجود دارد که شکستن آینه، هفت سال بد اقبالی و بدبختی را برای صاحب آن به همراه می آورد.

خروج شیطان از پوست تخم مرغ

باورهایی از این دست در تمام شئون زندگی مردم در انگلیس راه یافته و حتی هنگام غذا خوردن نیز موارد مشابه فراوانی وجود دارد. به عنوان نمونه، آن ها معتقدند پس از خوردن تخم مرغ باید پوسته آن را با قاشق سوراخ کرد تا شیطان از آن خارج شود. در منطقه یورکشایر انگلیس نیز زنان خانه دار معتقدند اگر در نزدیکی خانه مرده ای دفن شده باشد، نان در خانه های اطراف آن پف نمی کند!

ایتالیا؛ از اعتقاد به طلسم تا خوش یمنی عطسه گربه

مردم ایتالیا هم در فرهنگ و باورهای خود، موارد خرافی بسیاری را به عنوان عوامل خوش اقبالی یا بد اقبالی رعایت می کنند. در ایتالیا همچنان اعتقاد به طلسم، طلسم کردن و باطل کردن آن رایج و شایع است. بر این اساس، اگر بخواهید طلسم کسی را باطل کنید انگشت اشاره و انگشت کوچک را بالا و بقیه انگشتان را پایین نگاه دارید و به زمین اشاره کنید. در هنگام باطل کردن طلسم باید حواستان باشد این علامت را سمت چه کسی می‌ گیرید چرا که اگر آن را سمت کسی بگیرید یکی از نزدیکانش به او خیانت می‌ کند.

نشان باز کردن طلسم

نشان باز کردن طلسم

در ایتالیا، دیدن راهبه را عامل بداقبالی می دانند و معتقدند در صورتی که راهبه ای را مشاهده کردید، باید فوراً بر آهن یا چیزی از جنس فولاد ضربه بزنید تا این اقبال بد از شما دور شود. یا با گفتن عبارت "Suora tua” به معنای "راهبه تو!"، این اقبال بد را به کس دیگری منتقل کنید.

راهبه ها در ایتالیا نماد بد یمنی و انتقال اقبال بد هستند

راهبه ها در ایتالیا نماد بد یمنی و انتقال اقبال بد هستند

ایتالیایی ها علاقه خاصی به شنیدن صدای عطسه گربه دارند! زیرا بر اساس یک باور قدیمی شنیدن عطسه گربه پیام آور شانس و اقبال خوش است.

همانند انگلیس، خرافه در سطوح مختلف زندگی مردم ایتالیا راه یافته است. در ایتالیا نیز ریختن نمک روی زمین بد یمن و عدد 17 محکوم به نحسی است. ایتالیایی ها علاقه ای به لباس های با رنگ بنفش ندارند و معتقدند پوشیدن آن موجب بداقبالی می شود.

اسپانیا

اسپانیا نیز جزو کشورهای پیشتاز در باورهای خرافی بوده است. مردم اسپانیا اعتقاداتی مشابه با کشورهای انگلیس و ایتالیا و سایر کشورهای این قاره دارند. اسپانیایی ها روزهای چهارشنبه ای که مصادف با سیزدهمین روز ماه است را نحس دانسته و در این روز ازدواج، سفر هوایی و دریایی انجام نمی دهند.

از دیگر آداب خرافی در مورد بد اقبالی در اسپانیا این است که در هنگام غذا خوردن نمکدان را نباید دست به دست کرد، بلکه باید آن را روی میز قرار داد تا هر کس خودش آن را بردارد. چرا که بد اقبالی می‌ آورد. همچنین موقع ریختن مایعات از یک بطری، ته بطری نباید رو به بدن باشد، در این صورت لیوان را باید به خیابان انداخت.

در اسپانیا اگر هنگام جارو کردن جارو با صورت یک فرد مجرد برخورد کند، آن فرد هیچ گاه ازدواج نخواهد کرد!

فرانسه

یکی از عجیب ترین اعتقادات مردم فرانسه، خوش یمن بودن مدفوع است. بر اساس این باور فرانسوی ها، قدم گذاردن بر روی مدفوع با پای چپ، موجب برکت و خوش بختی و روی آوردن شانس و اقبال خواهد بود.

گربه سیاه در فرانسه نیز نشانی شوم و پیام آور بد اقبالی است.

گربه سیاه در فرانسه نیز نشانی شوم و پیام آور بد اقبالی است.

فرانسوی ها در اعتقادات مذهبی خود نیز باورهای خرافی عجیبی دارند. آن ها معتقدند در کلیسا نباید یک شمع را بوسیله شمعی دیگر روشن کرد چرا که این کار قدرت دعای شما را به شمع دیگر منتقل می کند و دعای شما را ضعیف می کند. باید حتما از کبریت یا فندک استفاده برای این منظور استفاده کرد.

در فرانسه زنان خانه دار هرگز شلوارهای شوهرشان را با کمربند اتو نمی کنند چرا که معتقدند این کار باعث درد کلیه در همسرانشان می شود.

دیدن عنکبوت نیز در این کشور ارمغان آور خوش بختی است.

اسلام، نسخه شفابخش

ادیان و فرقه های مذهبی قدیمی و نوظهور غیر الهی هر یک بدنبال پاسخی برای نیاز بشر به آرامش و توسل به نیرویی بالاتر و ترسیم مسیر کمال برای زندگی انسان بوده اند. اما به عقیده کارشناسان امور دینی و جامعه شناسان و به گواه مشاهدات تاریخی، هیچ یک تاکنون موفق به ارائه راهی روشن و آرامشی همیشگی برای سرگشتگی درونی انسان نشده اند. در این میان ادیان ابراهیمی و فرقه های الهام گرفته از این ادیان که رویکردی الهی دارند آخرین مقصد افرادی بوده است که برای رسیدن به مقصود و آرامش حقیقی در پیچ و خم فرقه های بشری سرگردان بودند. البته گرایش به این فرقه ها نیز همواره بوده اما گرایش از ادیان به فرقه ها بسیار اندک و ناچیز بوده است.

بطور کلی بیشتر افرادی که ابتدا جذب فرقه ها می شوند ابتدا از مرحله آتئیستی یا انکار وجود خدا قدم در این راه می گذارند و دلیل آن هم جستجوی راهی برای آرامش درون و ایمان به حقیقتی والاتر است. شاید برای این دسته از افراد در مراحل اولیه این نسخه های بشری پاسخ موقتی باشند، اما اتفاق بزرگ که تمام رسانه ها، مراکز تحقیقاتی و حتی کتاب ثبت رکوردهای گینس نیز به آن اعتراف کرده اند، آمار تغییر دین به سمت ادیان ابراهیمی بویژه اسلام است. براساس آمار موجود، در مقایسه با دهه گذشته، میزان گرایش به اسلام و تغییر مذهب به مقصد اسلام، در اروپا و آمریکا بیش از دو برابر شده است.


درصد جمعیت مسلمانان به تفکیک قاره - 2011

براساس آمار "موسسه تحقیقات اسلام" در آلمان، جمعیت مسلمانان اروپا در سال 2010 بیش از 44 میلیون نفر بوده است. این رقم در سال 2011 به بیش از 56 میلیون نفر رسیده و جمعیت مسلمانان جهان در سال 2011 را به بیش از 2 میلیارد و یکصد میلیون نفر رسانده است؛ افزایشی که موجب نگرانی اسلام ستیزان و افزایش هجمه ها و اسلام هراسی با هدف کنترل این سیر صعودی گرایش به اسلام شده است.


آداب رسوم خرافی که تنها نمونه هایی از معروفترین آن ها در کشورهای مهم اروپایی ذکر شد، بدون نیاز به توضیح بیش تر، گویای رسوخ خرافات علیرغم پیشرفت های بسیار در زمینه های گوناگون است. پیشرفت هایی که ظاهرا هنوز در سطح فرهنگ و اعتقادات مردم نتوانسته ریشه های خرافه و جهالت را بخشکاند. صد البته نباید از این مسئله غافل شد برخی از این عادات و باورها، ناخواسته و ندانسته در فرهنگ ما نیز راه پیدا کرده که باید با شناخت مبدأ آن، در جلوگیری از گسترش و فراگیر شدن آن ها کوشید. عادات خرافی مانند توسل به درختان مقدس، دیوارها، رودخانه ها و چاه ها و امثالهم با این فرض که در گره گشایی و حاجت روا شدن موثر است، در سخنان بزرگان دین و مراجع عالیقدر همواره رد و مضموم شمرده شده و همواره ارتباط انسان با خدا بدون هرگونه واسطه از طریق نیایش و راز و نیاز و یا با واسطه ائمه معصومین (ع) و مقربین درگاه الهی توصیه شده است.

منابع و مآخذ:



http://news.nationalgeographic.com/news/2004/09/0915_040915_petmummies.html

http://www.jewishencyclopedia.com/articles/14493-tree-worship

http://www.britannica.com/EBchecked/topic/406588/nature-worship

http://www.britannica.com/EBchecked/topic/524840/Satanism

http://www.themystica.com/mystica/articles/a/animal_worship.html

http://www.britannica.com/EBchecked/topic/25771/animal-worship

http://www.pantheon.org/articles/a/animal_worship.html

http://www.religioustolerance.org/satanis4.htm

http://www.wheninrometours.com/Top-Ten-Italian-Proverbs.html

http://www.churchofsatan.com/Pages/index.html

http://www.siasat.com/english/news/shocking-statistics-islam-fastest-growing-religion-west

http://muslimpopulation.com/World

 

مشرق
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۳
Seyed Meisam Jasemi

احادیث فراوانی درخصوص مشخصات دوران ظهور حضرت در کتب برادران اهل سنت و شیعه وجود دارد. در این یادداشت سخنانی از امیرالمومنین علی (علیه السلام) را بازگو می کنیم. شناخت مشخصات دوران ظهور تا حد فراوانی وظیفه محبان حضرت را روشن می کند. در این حدیث امام علی (علیه السلام) با بیانی فصیح، وضع جهان و انسان را در زمان ظهور بازگو کرده اند.


در بخشی از این سخن گوهربار آمده است:


"ناراحتى مردم فقط این است که اگر بخواهند یک صدقه ‏اى بدهند و یک کمکى به کسى کنند، یک نفر [مستحق‏] پیدا نمى‏ کنند؛ یک فقیر در روى زمین پیدا نخواهد شد. زمین پاره ‏هاى جگر خودش را بیرون مى ‏دهد سرّى در طبیعت باقى نمى‏ ماند مگر اینکه به دست او کشف مى ‏شود"


در ادامه متن کامل حدیث را می خوانیم: امیرالمۆمنین على (علیه السلام) در نهج البلاغه مى ‏فرماید:


حَتّى‏ تَقومَ الْحَرْبُ بِکُمْ عَلى‏ ساقٍ، بادِیاً نَواجِذُها، مَمْلوءَة اخْلافُها، حُلْواً رَضاعُها، عَلْقَماً عاقِبَتُها.


پیش ‏بینى مى‏ کند که قبل از ظهور حضرت مهدى آشوب عجیب و جنگ هاى بسیار مهیب و خطرناکى در دنیا هست. مى ‏فرماید: جنگ روى پاى خودش مى‏ایستد، دندان هاى خودش را نشان مى‏ دهد. مثل یک درنده ‏اى که دندان نشان مى ‏دهد؛ شیرِ پستان خودش را نشان مى ‏دهد، یعنى آن ستیزه ‏جویان و آتش افروزان جنگ نگاه مى‏ کنند مى‏بینند این پستان جنگ خوب شیر مى‏ دهد. یعنى به نفعشان کار مى‏ کند، اما نمى ‏دانند که عاقبتِ این جنگ به ضرر خودشان است.


"حُلْواً رَضاعُها" دوشیدنش خیلى شیرین است اما "عَلْقَماً عاقِبَتُها" عاقبتش فوق العاده تلخ است. 


زمین مى‏ آید مثل یک غلام درحالى که تسلیم است. کلیدهاى خودش را در اختیار او قرار مى‏ دهد (اینها همه تعبیر و بیان است) یعنى دیگر سرّى در طبیعت باقى نمى‏ ماند مگر

اینکه به دست او کشف مى‏ شود، مجهولى در طبیعت باقى نمى‏ ماند مگر اینکه در آن دوره کشف مى ‏شود.

 

"الا وَ فى غَدٍ وَ سَیَأْتى غَدٌ بِما لا تَعْرِفونَ" بدانید که فردا دنیا آبستن چیزهایى است که هیچ پیش‏بینى نمى ‏کنید، نمى ‏شناسید و آگاه نیستید، ولى بدانید هست و فردا با خود خواهد آورد.

 

"یَأْخُذُ الْوالى مِنْ غَیْرِها عُمّالَها عَلى‏ مَساوى اعْمالِها" اول کارى که آن والى الهى مى ‏کند این است که عمال و حکام را یک یک مى‏ گیرد، اعوان خودش را اصلاح مى ‏کند، دنیا اصلاح مى ‏شود. 


"وَ تُخْرِجُ لَهُ الْارْضُ افالیذَ کَبِدِها"زمین پاره ‏هاى جگر خودش را بیرون مى‏ دهد؛ یعنى زمین هر موهبتى که در خودش دارد از هر معدنى، و هر استعدادى که شما تصور کنید، همه را بیرون مى ‏دهد؛ هرچه تا امروز مضایقه کرده بیرون مى‏ دهد.


"وَ تُلْقى الَیْهِ سِلْماً مَقالیدَها" زمین مى‏آید مثل یک غلام درحالى که تسلیم است. کلیدهاى خودش را در اختیار او قرار مى‏ دهد (اینها همه تعبیر و بیان است) یعنى دیگر سرّى در طبیعت باقى نمى ‏ماند مگر اینکه به دست او کشف مى‏ شود، مجهولى در طبیعت باقى نمى‏ ماند مگر اینکه در آن دوره کشف مى‏ شود. 


"فَیُریکُمْ کَیْفَ عَدْلُ السّیرَةِ" آن وقت او به شما نشان خواهد داد که عدالت واقعى یعنى چه ... . 


"وَ یُحْیى مَیِّتَ الْکِتابِ وَ السُّنَّةِ" قوانین کتاب و سنت را که متروک مانده و به حسب ظاهر مرده و از میان رفته است، زنده خواهد کرد. و نیز فرمود: اذا قامَ الْقائِمُ حَکَمَ بِالْعَدْلِ... .


هریک از ائمه ما یک لقبى دارد. مثلا امیرالمۆمنین: علىٌّ المرتضى. امام حسن: الحسن المجتبى. امام حسین: سیدالشهداء، و ائمه دیگر: السجاد، الباقر، الصادق، الکاظم، الرضا، التقى، النقى، الزّکىّ العسکرى. حضرت لقبى دارد، مخصوص به خود، لقبى که از مفهوم "قیام" گرفته شده است، آن که در جهان قیام مى ‏کند: الْقائم.


اصلًا ما مهدى (عج) را به قیام و عدالت مى‏ شناسیم. هر امامى به یک صفت شناخته مى‏ شود، این امام به قیام و عدالت شناخته مى‏ شود.


آیا مى ‏دانید ناراحتى مردمِ آن وقت چیست؟ ناراحتى مردم فقط این است که اگر بخواهند یک صدقه‏ اى بدهند و یک کمکى به کسى بکنند، یک نفر [مستحق‏] پیدا نمى‏ کنند؛ یک فقیر در روى زمین پیدا نخواهد شد.

 

"وَ ارْتَفَعَ فى ایّامِهِ الْجَوْرُ" جور و ظلمى دیگر در کار نیست. 


"وَ امِنَتْ بِهِ السُّبُلُ" همه راه ها، راه هاى زمینى، دریایى و هوایى امن مى‏ شود، چون منشأ این ناامنی ها ناراحتی ها و بى‏ عدالتى ‏هاست. وقتى که عدالت برقرار بشود، [چون‏] فطرت بشر فطرت عدالت است، دلیل ندارد که ناامنى وجود داشته باشد. 


"وَ اخْرَجَتِ الْارْضُ بَرَکاتِها" و زمین تمام برکات خودش را بیرون مى‏ آورد. 


"وَ لا یَجِدُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ یَوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لا بِرِّهِ ... وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعالى‏: وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ" آیا مى ‏دانید ناراحتى مردمِ آن وقت چیست؟ ناراحتى مردم فقط این است که اگر بخواهند یک صدقه‏ اى بدهند و یک کمکى به کسى بکنند، یک نفر [مستحق‏] پیدا نمى ‏کنند؛ یک فقیر در روى زمین پیدا نخواهد شد.


راجع به "توحید الهى" مى ‏فرماید: "حَتّى‏ یُوَحِّدُوا اللَّهَ وَ لا یُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً" و راجع به "امنیت" مى ‏فرماید: "وَ تَخْرُجُ الْعَجوزَةُ الضَّعیفَةُ مِنَ الْمَشْرِقِ تُریدُ الْمَغْرِبَ لا یُۆْذیها احَدٌ" یک پیر زن ناتوان، از مشرق تا مغرب دنیا را مسافرت مى ‏کند بدون کوچکترین آزار و اذیتى.


............................................................................. 

پی نوشت ها:


نهج البلاغه، خطبه 138 و مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج ‏18مجموعه‏ آثار، ص 164.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۱۴
Seyed Meisam Jasemi