مهدویت و آخرالزمان

مقالاتی در رابطه با مهدویت و آخرالزمان

مهدویت و آخرالزمان

مقالاتی در رابطه با مهدویت و آخرالزمان

مهدویت و آخرالزمان

با عرض سلام و احترام خدمت شما خوانندگان محترم این وبلاگ.

هدف از ایجاد این وبلاگ گردآوری مقالات و مطالبی که در رابطه با مهدویت و آخرالزمان در صفحات مختلف منتشر شده است آنهم با ذکر منبع آن مطلب می باشد .

۱۰ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

رئیس مرکز مطالعات و پژوهش‌ های اسلامی گفت: برخی از ادیان جعلی و عرفان‌ های نوظهور در کشور ما فعال هستند که آسیب‌ های اعتقادی این عرفان‌ ها در حوزه خداشناسی بوده و فروپاشی بنیان خانواده را نیز به دنبال دارد.

به گزارش روابط عمومی فرهنگسرای خاوران، حجت‌ الاسلام والمسلمین «حمید رضا مظاهری‌ سیف» مؤسس و رئیس مرکز مطالعات و پژوهش‌ های اسلامی در همایش دشمن‌ شناسی «دین زاو» در فرهنگسرای خاوران گفت: امروز در دنیا پدیده‌ای به نام ادیان جدید را داریم، که تعداد آنها از تمامی ادیان در دوران گذشته بیشتر است.

مؤسسه‌ای در انگلستان اعلام کرده است که در دوران معاصر بیش از 10 هزار جنبش دینی جدید شکل گرفته است که متاسفانه بسیاری از این ادیان و عرفان‌ های نوظهور وارد کشور ما نیز شده است.

مظاهری‌ سیف، جریانات نوظهور معنوی در ایران را به دو گروه تقسیم کرد و اظهار داشت: دسته اول خواستگاه داخلی دارند و در داخل کشور خودمان ایجاد شده است که با کار تشکیلاتی و تبلیغی گسترده، موفق به جذب افراد زیادی شده‌اند که بزرگترین آنها عرفان حلقه است که در همه شهرها ورود پیدا کرده است، دسته دوم این ادیان شبه معنوی، خواستگاه خارجی دارند که در کشورهای دیگر پدید آمده‌اند و در حال حاضر در کشور ما در حال فعالیت هستند و گستره جغرافیایی گسترده‌ای دارند.

وی ادامه داد: من مدت زیادی تحقیق و بررسی کردم و متاسقانه متوجه شدم تمامی این ادیان و عرفان‌ های نوظهور و خودساخته وارد کشور ما شده است، اما به دلیل اینکه این ادیان با نام اصلی خود وارد کشور ما نشده‌اند بلکه بیشتر در قالب مؤسسات فرهنگی بوده‌اند که تشخیص آن را بسیار سخت می‌ کند.

مدیر گروه مطالعات جنبش‌ های معنوی نوین گفت: در بسیاری از موارد گمان می‌ کردیم این عرفان‌ ها و گروه‌ ها در ایران وارد نشده است، اما بعدها بررسی‌ های ما نشان داد که مثلا فلان عرفان در قالب یک کتاب ورک بوک و کتاب تمرینات در سال 75 ترجمه شده و ما مطلع نبودیم.

مظاهری‌ سیف تصریح کرد: تمامی این عرفان‌ ها آسیب‌ های متعددی در حوزه‌ های مختلف از جمله آسیب‌ های روانی، سیاسی، اجتماعی و اعتقادی دارند و پیروان این فرقه‌ها و عرفان‌ ها دچار بیماری‌ های شدید روانی شده و بنیان خانوادگی آنها نیز از هم فرو می‌ پاشد.

وی آسیب‌ های اعتقادی این عرفان‌ ها را خطرناک و غیرقابل جبران دانست و گفت: آسیب‌ های دیگر این عرفان‌ ها مانند آسیب‌ های روانی را می‌ توان با فرآیندهای مشاوره‌ای و درمانی جبران کرد ولی فردی که اعتقادات خود را از دست می‌ دهد حتی برای حل بحران‌ های روانی خود نیز دیگر پایگاهی ندارد و این آسیب در مورد افرادی که قبلا اعتقادات محکمی داشته‌اند بیشتر است.

مظاهری‌ سیف، شروع آسیب‌ های اعتقادی این عرفان‌ ها را در حوزه خداشناسی و توحید عنوان کرد و ادامه داد: ما در برخی از این عرفان‌ ها اصلا صحبتی از خدا نداریم که نمونه بارز آن «دالای لاما» رهبر بوداییان «تبت» است که اعلام می‌ کند من دین و مذهبی را ترجیح می‌ دهم که خدا نداشته باشد که دقیقا این حرف را برخی افراد در داخل کشور هم می‌ زنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۴۹
Seyed Meisam Jasemi

کارگردان مستند «خدا و دیگر هیچ» گفت: شیطان‌ پرستی نداریم بلکه باید گفت شیطان‌ گرایی. ضمن اینکه نباید در نماد شناسی دچار افراط شویم و هر چیزی از جمله «تیر برق» را یک نماد ماسونی بدانیم.

به گزارش فارس، اسماعیل حاجی حیدری، کارگردان مستند «خدا و دیگر هیچ» در همایش «دین‌ زاو» که در فرهنگسرای خاوران برگزار شد، درباره ساخته خود که به موضوع شیطان‌ گرایی در ایران می‌ پردازد، گفت: این مستند طی سال‌ های 83 تا 85 در دو استان تهران و اصفهان و شهرستان‌ های اطراف آنها تصویر برداری شده است.

وی با بیان اینکه عنوان شیطان‌ پرستی به غلط رایج شده است، افزود: در واقع شیطان‌ گرایی نوین امروزی که به سال 1966 باز می‌ گردد که یک فرد یهودی این جریان را مطرح کرد، جریانی است که به خدا و شیطان اعتقادی ندارد، و آنها انسان‌ گرا هستند، هر چند که ادعای پرستش شیطان را دارند.

حاجی‌ حیدری با تاکید بر اینکه نوع شیطان‌ گرایی که در آمریکا وجود دارد با آنچه در کشور ماست تفاوت دارد، مدعی شد: شیطان‌ گرایی در کشور ما مانند آنچه در افغانستان و لبنان وجود دارد شیطان‌ گرایی کاذب و از نوع موسیقیایی است که بیشتر در گروه سنی جوانان رایج است و منشا اصلی این گرایش شیوع موسیقی «بلک متال» است.

وی با بیان اینکه حدود هفت سال پیش که به دنبال ساخت این فیلم مستند بوده است، هیچ کس برای این موضوع ارزش و اهمیتی قائل نبود، تصریح کرد: حتی یکی ـ دو بار سر ساختن این فیلم دستگیر شدم.

این مستند ساز با لحنی گلایه‌ آمیز ادامه داد: نه به آن زمانی که به موضوع گسترش شیطان‌ گرایی توجه نمی‌ کردند و نه الان که همه چیز را به شیطان‌ پرستی ربط می‌ دهند!

این مستند ساز با هشدار دادن نسبت به بی‌ توجهی به مسایل جنسی به عنوان مسئله و مشکل مهم امروز کشور تاکید کرد: متاسفانه هیچ ارگان و سازمان و فردی جرئت ورود به این موضوع را نکرده است به عنوان مثال صدا و سیما هیچ گاه به طور جدی به بحث‌ های کارشناسی نپرداخته و موضوع را به طور صریح مطرح نکرده است چرا رسانه‌ ها در مورد ازدواج موقت ورود نمی‌ کنند، من نمی‌ گویم راه حل تنها ازدواج موقت است بلکه می‌ گویم باید این موضوع و مسئله را دریابیم.

وی مدعی شد: یک بار نزد یکی از مسئول فرهنگی کشور رفتم، دوستان به من گفتند که درباره رشد هرزه‌ نگاری و پرنوگرافی گزارش و هشدار دهم و بگویم فلان استان در دنیا رتبه اول را در سرچ پرنو و هزره‌ نگاری دارد. پس از ملاقات با آن مسئول و بعد از نیم ساعت صحبت کردن، وی از من پرسید: این پرنوگرافی که شما می‌ گویید به چه معناست؟!

کارگردان مستند «خدا و دیگر هیچ» اظهار داشت: در حالی که در رسانه‌ ها از محدود شدن شیطان‌ گرایان و مسدود شدن وبلاگ‌ های آنان و انهدام حلقه‌ های شیطانی اخباری منتشر می‌ شود که اغلب دور از واقعیت است.

وی مدعی شد: بنده بزرگترین مبلّغ شیطان‌ گرایی در کشور را می‌ شناسم که سال‌ هاست به فعالیت‌ های تبلیغی خود ادامه می‌ دهد به طوری که هم‌ اکنون روی «بودیسم تبتی» کار می‌ کند و کسی هم مزاحمتی برای او ایجاد نمی‌ کند!

کارگردان مستند «خدا و دیگر هیچ» با تاکید بر اینکه موضوع شیطان‌ گرایی محدود به تهران و اصفهان نیست، افزود: متاسفانه باید بگوییم این مشکل مناطقی مانند کرج، شاهین‌ شهر اصفهان، سمنان، زنجان، ورامین، گرمسار و بسیاری از نواحی دیگر است.

وی گفت: کشیش‌ های مسیحی 50 سال پیش تحقیقاتی را در مورد خاصیت برعکس نمایی در موسیقی انجام دادند آنها این موسیقی‌ ها را به صورت برعکس ضبط کردند و متوجه شدند که در آنها مفاهیم شیطانی وجود دارد از این رو عرفان حلقه به کشور ما وارد شد و شعرهایی را کار کردند و وقتی شما از آخر به اول می‌ شنوید مفاهیم شیطانی در آن به گوش می‌ رسد.

این مستند ساز مدعی شد: یکی از معضلات در قشر کارشناس ما بحث نماد بازی‌ هاست؛ مثلا اینکه که اصرار می‌ کنند که فلان بنا نمای درستی ندارد، یک زمانی کسی توجهی به این موضوع نمی‌ کرد، اما حالا هر بنایی را به عنوان نماد فراماسونری فرض می‌ کنیم؛ مثلا 19 عدد بهائیت است، آیا کسی نباید از 19 استفاده کند؟!

حاجی‌ حیدری در پایان سخنان خود اظهار داشت: اینکه بدانیم و متوجه باشیم خوب است اما اینکه یک کارشناس به «تیر برق» گیر دهد دیگر افراط است و درست نیست، نمادها می‌ توانند تاثیر جادویی داشته باشند؛ اما نباید به این موضوع افراطی نگاه کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۱۵
Seyed Meisam Jasemi

مشرق: با شنیدن واژه بیوتروریسم آنچه که در ابتدا به ذهن می رسد مجموعه ای از اتفاقات مربوط به بیماری های خطرناک و یا اسامی باکتری ها، ویروس ها، سموم و عوامل شیمیایی است که توسط نیروهای نظامی یا گروه های خرابکار معارض در بین مردم و یا واحدهای نظامی در حال جنگ پراکنده می شوند.

در واقع آنچه که تاکنون در مورد بیوتروریسم از سوی رسانه های عمومی القا شده است منشاء شکل گیری این تصویر محدود از آن در اذهان مردم است.



بیوتروریسم، پدیده ای فراتر از باکتری ها و ویروس ها

از زمان های دور به دلیل مزیت های موجود در استفاده از روش های بیولوژیک برای مقابله با دشمنان چه در حد یک شخص و چه در حد واحدهای نظامی و مردم شهرها، این روش ها مورد توجه قدرت های متخاصم بوده است. این روش ها در حالی که بدون سر و صدا و در خاموشی کامل اعمال می شوند قدرت تخریب کنندگی بسیار وسیع تری نسبت به تسلیحات مورد استفاده در جنگ ها و درگیری های کلاسیک دارند. اما امروز دیگر این نگاه به بیوتروریسم نمی تواند به عنوان بنیان نظری کاملی برای برنامه ریزان یک کشور محسوب شود.

تعاریف سنتی ارائه شده از واژه بیوتروریسم نیز به نوعی همراهی کننده همین نگاه محدود به این پدیده بوده و سعی در نگه داشتن حدود آن صرفا در اعمال مربوط به سوء استفاده از عوامل میکروبی و ویروسی یا فراورده های آنها به منظور ارعاب یا هلاکت انسان ها و نابودی دام ها یا گیاهان دارند. طبق یک تعریف سنتی بیوتروریسم عبارت است از ایجاد ترس و وحشت، با بهره گیری از عوامل بیولوژیک مختلف و جنگ افزار بیولوژیک نیز عبارت است از وسیله ای که به منظور انتشار عمدی ارگانیسم های مولد بیماری یا فراورده های آنها توسط غذا، آب، حشرات ناقل یا به صورت افشانه، به کار برده می شود.

بیوتروریسم تعاریف سنتی را پشت سر گذاشته است

به طور کلی آنچه که از رسانه های بین المللی در مورد بیوتروریسم تبلیغ می شود این است که بیوتروریسم عملی مجرمانه است که در آن از تسلیحات بیولوژیکی و شیمیایی علیه شهروندان و غیرنظامیان استفاده می شود و عاملان این جرایم بیولوژیکی عمدتا از میکرو ارگانیسم هایی همچون باکتری ها، ویروس ها و قارچ ها یا از سموم ناشی از این میکرو ارگانیسم ها در تسلیحات، بمب و یا اعمال خود بهره می برند.



بیوتروریسم دیگر محدود به بمب های میکروبی نیست.

اما با روشن شدن ابعاد جدید بیوتروریسم، این پدیده اخیرا در سطح وسیعی در محافل پزشکی، بهداشتی، سیاست گذاری های بلند مدت دفاعی، کشاورزی و سطوح امنیت ملی کشورها مطرح گردیده است.

رویکرد اخیر معتقد است که اگرچه بیش از بیست جنگ افزار بیولوژیک شناسائی و طبقه بندی شده است؛ اما نگاه به پدیده بیوتروریسم نباید صرفا در محدوده به کارگیری این بیست عامل بیولوژیک بر علیه شهروندان کشورهای مختلف محدود بماند و زمان آن رسیده است که اعمال و رفتارهای سازماندهی شده برخی قدرت های اقتصادی و صنعتی را نیز در فهرست اعمال بیوتروریستی در نظر گرفت.

نگاه جدید به بیوتروریسم در برنامه ریزی های غرب

لزوم داشتن نگاه جدید و وسیع به این پدیده حتی در برنامه های عاملان اصلی بیوتروریسم و تولید کنندگان اصلی عوامل خطرناک بیولوژیکی نیز دیده می شود. برای مثال سی ان ان گزارش داده است که چون بنا به پیش بینی کارشناسان آمریکایی در سال 2013 حملات بیوتروریستی افزایش خواهد یافت؛ هیاتی در کنگره امریکا در سال 2008 به بررسی بیوتروریسم و تبعات آن پرداخته است و به این نتیجه رسیده که تا 5 سال دیگر گرایش به بیوتروریسم در جنبه های مختلف آن حتی بیشتر از تسلیحات هسته ای خواهد بود و ممکن است حمله ای از این نوع به این آمریکا ده ها برابر 11 سپتامبر تلفات در بر داشته باشد. در نتیجه برنامه ریزان آمریکایی باید برای مقابله با این نوع حملات آمادگی لازم را داشته باشند.



پروپاگاندای رسانه ای آمریکا دور جدیدی از هیاهو در مورد بیوتروریسم را شروع کرده است.

نگاه جدید به پدیده بیوتروریسم از محدوده عملیات های تروریستی و نظامی خارج شده و هرگونه عمل برنامه ریزی شده ای را که به طور مستقیم یا غیر مستقیم سلامتی فردی و بهداشت عمومی شهروندان یک جامعه را در دراز مدت یا کوتاه مدت از طریق تهدید امنیت جسمی، غذایی و زیست محیطی آن جامعه به خطر بیاندازد؛ نوعی بیوتروریسم می داند. با این نگاه، شهروندان کشورهای در حال توسعه همیشه در خطر اعمال بیوتروریستی کشورهای صنعتی و قدرت های نظامی بزرگ می باشند که گاهی در نتیجه عدم آگاهی شهروندان و برنامه ریزان و یا ضعف قوانین این کشورها روی می دهد.

در این نوع نگاه به بیوتروریسم، دیگر صرفا باکتری ها و ویروس ها نیستند که عامل حمله بیوتروریستی و تهدید تلقی می شوند. بلکه از لوازم آرایشی آلوده و ارزان قیمت گرفته تا داروهای ناشناخته ای که با بهای کم و تبلیغات وسیع ماهواره ای در اختیار مردم کشورهای جهان سوم قرار می گیرند؛ غذاهای حاصل از مهندسی ژنتیک که تایید نشده و اثر آنها بر روی انسان بر روی مردم جهان سوم آزمون می شود، داروهای جدید کمپانی های بزرگ داروسازی که به صورت هدیه به کشورهای جهان سوم فرستاده می شود، زباله های خطرناک که با نام اقلام مصرفی دست دوم به کشورهای فقیر صادر می شوند، مکمل های غذایی حاوی مواد خطرناک جهت نابودسازی تدریجی سلامتی افراد، آلوده سازی بخش کشاورزی و دامی یک کشور (محصولات غذایی همواره در معرض سوء قصد عوامل تروریستی جهت نیل به اهداف شوم هستند: آگروتروریسم) و و و... همگی در حیطه اعمال یک شبکه به هم پیوسته بزرگ بیوتروریستی دیده می شود.



امنیت غذایی از مهمترین اهداف بیوتروریسم وسیع است.

برنامه های محتمل بیوتروریستی خاموش علیه ملت ایران

خوشبختانه دیده می شود که در کشور ما در نتیجه فعالیت ها و اطلاع رسانی های پیوسته در سال های اخیر نگاه جامع به بیوتروریسم در حال توسعه بوده و برنامه ریزان کشور کمابیش از دریچه چنین نگاهی به پدیده بیوتروریسم می پردازند. همانطور که اشاره شد دارو و غذا دو هدف استراتژیک مهم برای اعمال بیوتروریستی با مقیاس وسیع هستند که گاهی در برنامه های حملات بیوتروریستی علیه مردم یک کشور قرار می گیرند.

برای مثال در بهمن ماه سال 1390 معاون دارویی سازمان غذا و داروی وزارت بهداشت ایران در مورد مکمل‌ های بدنسازی غیر مجاز که اغلب در باشگاه های ورزشی عرضه می‌ شوند، هشدار داد و اعلام کرد که این مکمل ها به علت داشتن هورمون های غیر مجاز مصرف کنندگان را عقیم می کنند. معاون دارویی سازمان غذا و دارو اضافه می کند فراوانی این مکمل ها حاکی از آن است که توطئه‌ای در قالب بیوتروریسم برای از بین بردن نسل ایرانی در حال اجراست و می‌ خواهند نسل ایرانی را منقرض کنند و این بخشی از بیوتروریسم علیه ایرانیان است که بسیار فراتر و خطرناک ‌تر از سودهای اقتصادی فروش این مکمل‌ ها می باشد.



صنعت داروسازی می تواند به عنوان سلاحی اقتصادی و بهداشتی علیه ملت های دیگر مورد استفاده قرار گیرد.

و یا در مهرماه سال 1389 معاون تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی وزارت جهاد کشاورزی در مورد تب برفکی شایع در میان دام های بخشی از کشور در آن زمان اظهار می کند: گفته شده است تب برفکی دام به دلیل ورود دام قاچاق بوده است، اما احتمال بیوتروریسم از جانب کشورهای اروپایی یا همسایه منتفی نیست، هرچند با تلاش پژوهشگران کشور در سریع ترین زمان ممکن با آن مقابله شد. وی همچنین مقابله با آگروتروریسم را در تامین امنیت غذایی کشور موثر خواند و گفت: در این زمینه زیرساخت های لازم انجام شده و کار اصلی ایستگاه های تحقیقاتی، مبارزه با آگروتروریسم در کشور است.

بیوتروریسم دارویی آمریکا علیه مردم فقیر جهان



مردم فقیر کشورهای مختلف هدف بیوتروریسم دارویی آمریکا هستند.

با توجه به مقدمات مذکور در این گزارش به طور اختصاصی به بررسی بیوتروریسم دارویی آمریکا علیه مردم فقیر جهان می پردازیم. مردمی که کمپانی های داروسازی آمریکا از ایشان به عنوان موش آزمایشگاهی استفاده می کنند تا داروهایی که قرار است برای استفاده آمریکایی ها از سازمان غذا و داروی این کشور مجوز بگیرند را آزمایش کنند.

بودجه های اختصاص داده شده به بخش های اجرایی بر اساس قوانین مصوب در آمریکا در راستای تسریع در توسعه داروهای جدید برای کودکان، در نهایت برای تست این داروها در کشورهای فقیر خرج می شود. کشورهایی که در آنها خدمات بهداشتی بسیار پایین بوده و اعمال کمپانی های داروسازی آمریکایی نوعی تدابیر انسان دوستانه تلقی می شود! در حالی که یک بیوتروریسم خاموش و وسیع در میان مردم فقیر و کودکان بی گناه این کشورها در حال روی دادن است.




دکتر پاسکالی: کودکان آسیب پذیرترین بخش این برنامه هستند.

دکتر سارا پاسکالی (Dr. Sara K. Pasquali) متخصص اطفال در مرکز بهداشتی دانشگاه دوک آمریکا طی مقاله ای به این موضوع پرداخته و ارائه گزارشی در مورد عملکرد غیر انسانی شرکت های آمریکایی در کشورهای فقیر اذعان می کند: <موضوعی که ما آن را شرح داده ایم برخی مشکلات اخلاقی و علمی را آشکار کرده است. گاهی در کشورهای فقیر داروهای آزمایشی تنها خدمات پزشکی موجود است که خانواده ها به آن دسترسی پیدا می کنند و البته کودکان جمعیت آسیب پذیری هستند.>



دکتر آنگل: افراد آسیب پذیر را به آزمایشگاه های داروسازی خود تبدیل کرده ایم.

دکتر مارسیا آنگل (Dr. Marcia Angell) از استادان پزشکی اجتماعی در دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد معتقد است: <هم اکنون ما افراد آسیب پذیر کشورهای ضعیف را به آزمایشگاه های داروسازی خود تبدیل کرده ایم. این کار به کلی در رابطه با پول و سرمایه است. نباید در کشورهای فقیر آزمایش داروهای جدید انجام بگیرد؛ نه بر روی اطفال و نه بر روی افراد بالغ. مگر این که آزمایش در مورد داروی بیماری خاصی باشد که فقط و فقط در آن کشور و مردم اتفاق می افتد.>



کمپانی های داروسازی آمریکایی کودکان هندوستان را هدف مناسبی برای خود می دانند.

علی رغم مشکلات به وجود آمده در آفریقا و کشورهای دیگر از سوی کارخانه های تولید کننده مواد دارویی آمریکایی، این کارخانه ها همچنان به آزمایش داروهای جدید در کشورهای فقیر ادامه می دهند و در حال گسترش این آزمایش ها نیز هستند. کمپانی های داروسازی هند را یک هدف خوب پر جمعیت برای خود می دانند که با وجود آن می توانند به خوبی از قوانین سخت گیرانه آمریکا در مورد تست داروها نجات پیدا کرده و مردمی فقیر و بی اطلاع را برای رسیدن به اهداف اقتصادی خود استثمار کنند.



یک کودک هندی که سلامتی جسمی خود را در نتیجه آزمایش دارو از دست داده است.

این کمپانی ها با هزینه های بسیار پایینی حتی می توانند از بین جمعیت فقیر هند داوطلبانی را نیز برای آزمودن داروهای جدید خود به دست بیاورند. یک کارگر معمولی در هند روزانه حدود 50 سنت درآمد دارد و یک کمپانی داروسازی آمریکایی برای تست داروهایش به هر نفر 100 تا 400 دلار پیشنهاد می کند. این داروها به ظاهر در رابطه با کنترل زاد و ولد، دیابت، میگرن و یا فشار خون بالا و یا بیماری های عفونی می باشند. آمارهای دولت هند میزان مرگ و میر در اثر تست داروها را سالانه فقط حدود 1500 اعلام کرده است!

کمپانی های داروسازی آمریکا در طی دهه های گذشته بخشی از فعالیت های تحقیقاتی خود را به خارج از مرزهای آمریکا انتقال داده اند و طی این فعالت ها داروهای جدید خود را بر روی مردم فقیر کشورهای مختلف از جمله روسیه، چین، برزیل و رومانی آزمایش می کنند. این کار در برخی کشورها با اطلاع دولت ها انجام می شود و گردش مالی مربوط به این جنایت بی سر و صدا سالانه تا 30 میلیارد دلار تخمین زده می شود.



منحنی افزایش مرگ و میر ناشی از تست داروهای آمریکایی در هندوستان در سال های اخیر

در این میان هندوستان گوی سبقت را از بقیه کشورها ربوده و با توجه به وجود فراوان افرادی که قادر به تکلم به زبان انگلیسی هستند؛ کمپانی های داروسازی آمریکا فقرای این کشور را بیشتر ترجیح می دهند. موضوع استفاده از مردم هند به جای موش آزمایشگاهی توسط کمپانی های آمریکایی در سال 2011 بحث هایی را در سطح بین المللی موجب شد تا جایی که بخش انگلیسی شبکه تلوزیونی الجزیره با ارسال گزارشگر ویژه خود به هندوستان برنامه ای در این مورد تهیه کرد.

گزارشگر الجزیره، زینا عواد معتقد است بر اساس آمار سازمان ملل 40 درصد از مردم هند بی سواد هستند و شرکت های تست کننده داروها از بی سوادی این مردم سوء استفاده می کنند و حتی برخی از شرکت ها با توجه به اهداف خاص آزمایشی خود افراد را از میان بیماران بستری در بیمارستان ها انتخاب می کنند! خانواده هایی وجود دارند که در اثر آزمایش واکسن های ساخته شده برای بیماری های گوناگون کودکان خود را از دست داده اند.



کودکان آفریقایی نیز مانند کودکان هندی موش آزمایشگاهی کارخانه های داروسازی آمریکایی شده اند.

نبیل غیور (Nabeel Ghayur) از دانشگاه مک مستر کانادا که اصالتا پاکستانی است می گوید: شرایط در پاکستان نیز شبیه به هند است و مردم اعتماد کور کورانه ای به پزشکان خود دارند. مردم هیچ اطلاعاتی در مورد برنامه های ساخت داروهای جدید ندارند و چیزی در مورد آزمایش های پزشکی مربوط به آن نمی دانند. مردم به ندرت در مورد اثرات جانبی داروها می پرسند و قوانین نیز در این مورد ضعیف است و همه چیز به راحتی اتفاق می افتد و زنان و کودکان آسیب فراوانی می بینند.



زنان کشورهای فقیر هدف آزمایش داروهای کنترل زاد و ولد کمپانی های آمریکایی هستند.

هم اکنون بیش از 80 درصد از داروهای تایید شده توسط سازمان غذا و داروی آمریکا در خارج از این کشور آزمایش های انسانی را می گذرانند. طبق آمارهای موجود در سال 1990، 271 مورد از داروهای ساخته شده برای آمریکایی ها بر روی مردم کشورهای دیگر تست شده است. این رقم در سال 2008 به 6485 مورد رسیده است و آمار سازمان غذا و داروی آمریکا نشان می دهد که بیش از 80 درصد از داروهایی که خواستار مجوز بوده اند اسنادی مبنی بر آزمایش در خارج از آمریکا یه این سازمان ارائه داده اند. شرکت مرک یکی از شرکت های بزرگ دارو سازی است که دارای سابقه طولانی در تست داروهایش بر روی مردم فقیر است.



مرک (Merck) ، یکی از غول های داروسازی جهان

آیا این آمار نشان دهنده ارتکاب یک حمله خاموش بیوتروریستی وسیع علیه مردم فقیر جهان نیست؟ آیا سکوت و حمایت قوانین حقوق بشر آمریکایی از این جنایت نباید برای برخی اذهان فریب خورده کشورهای در حال توسعه حقیقت حقوق بشر استثماری و استعماری آمریکا را آشکار سازد؟!

منابع و مآخذ:


http://www.wired.com/medtech/drugs/news/2005/12/69595

http://alaiwah.wordpress.com/2012/03/07/poor-indians-being-recruited-for-clinical-drug-trials

"http://www.reuters.com/article/2010/08/23/us-drug-tests-idUSTRE67M1VO20100823"20100823

http://www.allgov.com/US_and_the_World/ViewNews/US_Drug_Companies_Save_Money_by_Testing_New_Products_on_Poor_Foreigners_110809

http://douglassreport.com/2009/03/12/should-big-pharma-be-testing-drugs-overseas/

http://cardiobrief.org/2010/12/02/vanity-fair-article-eviscerates-globalization-of-clinical-trials/

http://www.twnside.org.sg/title2/health.info/twninfohealth034.htm

http://www.allgov.com/US_and_the_World/ViewNews/Drug_Companies_Still_Outsourcing_Dangerous_Trials_to_Poor_Nations_120313

http://www.gather.com/viewArticle.action?articleId=281474979849784

http://www.aljazeera.com/programmes/faultlines/2011/07/2011711112453541600.html

http://newamericamedia.org/2011/08/us-pharmaceutical-companies-testing-drugs-on-indias-poor.php

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۳۹
Seyed Meisam Jasemi

به گزارش مشرق: بر اساس گزارش مرکز جرایم آمریکا، روزانه در این کشور به طور میانگین 1871 زن مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند. این آمار نشان دهنده عدم کارایی نظام امنیت اجتماعی کشوری است که به بهانه امنیت و حقوق بشر و دفاع از این مفاهیم خودساخته هر از گاهی آتش جنگی را در گوشه ای از جهان بر پا می کند. جالب است که در ساختار ابزار دفاع از امنیت شهروندان آمریکایی، یعنی ارتش این کشور، جسم و روان شهروندان نظامی آمریکا در امان نبوده و از زن تا مرد هر لحظه در معرض خطر تجاوز و آزار و اذیت جنسی است!


و باز جالب است که آمار تجاوز به زنان در ارتش آمریکا از میانگین جامعه غیر نظامی بالاتر بوده و به حدی رسیده است که مدیران ارتش اقدام به راه اندازی "یگان ویژه قربانیان" برای تجزیه و تحلیل صحنه های جرم و مصاحبه با قربانیان کرده اند تا این کارگروه ویژه بتواند اجرای عدالت در مورد مجرمان را ممکن سازد.


بحران تجاوز در ارتش متجاوز


تجاوز جنسی در ارتش، واقعیتی ساختاری!


بحران تجاوز جنسی در ارتش آمریکا که در زیر چتری از سکوت همچنان وسیع تر می شود؛ نگرانی هایی را در بین مردم و حتی کارشناسان نظامی آمریکا ایجاد کرده است. کارشناسان این پدیده را به صورت واقعیتی سیستماتیک و حتی هدفمند در ارتش آمریکا ارزیابی می کنند که ممکن است از بعضی جهات سبب ناکارآمدی یگان های ارتش این کشور شود.


از سوی دیگر برخی نیز موضوع را از دیدگاه دیگری بررسی کرده و سکوت مقامات مسئول را نشانه ای از دستوری بودن عدم برخورد می دانند و مطرح می کنند که شاید استخدام نیروها و سربازان زن در ارتش آمریکا به خصوص در عملیات ها و پایگاه های خارجی صرفا جهت سرخوشی فرماندهان و ... انجام می گیرد.




در ارتش آمریکا از هر سه زن دست کم یک نفر مورد تجاوز قرار می گیرد


نگهبانان امنیت ملی گوی سبقت را از اراذل و اوباش شهری ربوده اند


در جامعه آمریکا از هر شش زن یک نفر مورد آزار و اذیت جنسی قرار می گیرد در حالی که این رقم در ارتش بنا به آمارهای رسمی یک مورد از هر سه نفر است. برخی معتقدند آن دو نفر دیگر نیز نمی خواهند چیزی در این مورد بگویند و الا شاید آمار دقیق تری در دست بود.


این در حالیست که تجاوز جنسی از مهمترین جرایم اجتماعی در آمریکا محسوب می شود و گروه های فعال اجتماعی شدیدترین بازخواست ها را در این مورد نشان می دهند. حال چگونه ممکن است بدون دستوری بودن سهل گیری در قبال این جرایم آمار تجاوز در ارتش حداقل دو برابر این آمار در جامعه غیر نظامی باشد در حالیکه هم اکنون زنان فقط پانزده درصد نیروهای ارتش امریکا را تشکیل می دهند.




تجاوز به زنان نظامی در ارتش آمریکا اتفاقی است که ممکن است برای هر زنی در هر مکان و زمانی روی دهد


تجاوز به زنان نظامی در ارتش آمریکا اتفاقی است که ممکن است برای هر زنی در هر مکان و زمانی روی دهد و این زنان باید در مورد آن سکوت کرده و تحمل کنند. شرایط به گونه ای است که در برخی از پایگاه های نظامی زنان از دوش گرفتن در حمام های صحرایی و یا تنها بودن در شب می ترسند. زیرا در وضعیت های مذکور هر آن ممکن است از سوی یکی از همکاران مرد خود مورد تجاوز قرار بگیرند.


وجود این مناسبات در بین اعضای ارتش برخی کارشناسان نظامی را به این عقیده سوق داده است که این اتفاقات یکپارچگی کل ارتش آمریکا را تهدید کرده و موجب عملکرد ضعیف دسته های نظامی در پایگاه های مختلف خواهد شد. در واقع هم اکنون فرهنگ تجاوز به عامل بزرگ تضعیف کننده ارتش آمریکا بدل شده است تا جایی که برخی خواستار ممنوعیت ورود زنان به ارتش شده اند.


تجاوز جنسی در ارتش آمریکا موضوع نوظهوری نیست


طبق مطالعات انجام شده، در سال 1995 نود درصد زنان موجود در دسته های نظامی اعزام شده به جنگ خلیج فارس از آزار جنسی مصون نبوده اند. این آمار همواره از سوی ارتش دست کاری و جرح و تعدیل می شد تا این که در سال 2003 کنگره آمریکا وزارت دفاع این کشور را مامور کرد که تعداد تجاوزهای جنسی رخ داده در ارتش این کشور را گزارش دهد.




90 درصد زنان شاغل در ارتش آمریکا در طی جنگ خلیج فارس مورد تجاوز قرار گرفتند

در سال 2005 بازرسان جرایم نظامی 2374 مورد ادعانامه در مورد آزار و اذیت جنسی دریافت کردند که مربوط به اعضای نظامی ارتش آمریکا در سراسر جهان بود. این رقم نسبت به سال 2004 چهار درصد افزایش نشان می داد. آمار سال 2004 نیز نسبت به سال 2003 بیست و پنج درصد افزایش داشت. با این حساب در طی دو سال 65 درصد افزایش رخ داده بود. در سال 2006 تعداد تجاوزات 2974 مورد گزارش شد.

این موضوع مقامات وزارت دفاع را مجبور به دست کاری آمار و پنهان کردن تعداد دقیق زنان نظامی مورد تجاوز قرار گرفته کرد؛ به طوری که در سال 2007 وزارت دفاع آمریکا وقوع تنها 2200 مورد تجاوز جنسی را در ارتش آمریکا گزارش داد!


در سال 2009 این آمار در پرشی ناگهانی به 3300 مورد افزایش یافت و بعدها اعلام شد که یک زن از هر سه زن شاغل در ارتش آمریکا به نوعی در معرض تجاوز جنسی است!



گروه های اجتماعی در آمریکا به وضعیت زنان در ارتش معترضند

پنتاگون برای سال 2010 نیز 64 درصد افزایش در تجاوز به زنان ارتشی را اعلام کرد. در بین زنان مذکور 37 درصد از این زنان بیش از یک بار و به کرات مورد تجاوز قرار گرفته بودند و تجاوز جنسی به 14 درصد از آنان نیز به صورت گروهی بوده است. تجاوز گروهی اکثرا در جنگ های درگرفته بین دول متخاصم گزارش شده است و به صورت حربه ای از سوی "دشمن" به کار گرفته می شود.


تاریخ جنگ های جهانی و جنگ هایی که در آفریقا روی می دهد خالی از این جنایت نبوده است. اما شاید ارتش آمریکا از معدود نمونه ها و یا تنها موردی در تاریخ باشد که در آن همرزمان با همکاری و همراهی یک دیگر به صورت گروهی به همکار، همرزم یا سرباز خود تجاوز می کنند!


براساس تحقیقات وزارت دفاع آمریکا، در سال 2010 بیش از 19 هزار مورد تجاوز جنسی در ارتش صورت گرفت که فقط کمتر از 3 هزار مورد آن گزارش شده است.


روزنامه آمریکایی کریستین‌ ساینس مانتیور در اوایل می 2011 با اشاره به افزایش خشونت‌ های جنسی در میان ارتش آمریکا تصریح کرد 19 درصد از زنان ارتش آمریکا و 2 درصد از مردان ارتش این کشور مورد حملات و خشونت های جنسی در ارتش آمریکا قرار می‌‌ گیرند اما گزارش چندانی در این‌ باره منتشر نمی‌ شود.




احتمال تجاوز به یک زن نظامی آمریکایی حداقل دو برابر احتمال تجاوز به یک زن غیر نظامی آمریکایی است!


با این حال اوکیناوای ژاپن، کره جنوبی، عراق، افغانستان و دیگر پایگاه های نظامی آمریکا از جمله جاهایی بوده اند که اسنادی از تجاوز به نظامیان زن و مرد در پایگاه های مستقر در آنها افشا شده است. کارشناسان ارتش افزایش تجاوز جنسی به زنان ارتشی را از پیامدهای جنگ عراق و افغانستان اعلام کردند در حالیکه تحقیقات مستقل حاکی از آن است که پدیده تجاوز در ارتش آمریکا واقعیتی ورای توسعه خواهی و جنگ طلبی داشته و بیشتر یک فرهنگ است تا یک اتفاق!


تجاوز با سلسله مراتب: دشمن داخلی


در سال 2007 دو روزنامه نگار به نام های (Pascale Bourgaux and Mercedes Gallego) در طی مسافرتی به عراق با زنان نظامی شاغل در ارتش مصاحبه کرده و از شنیدن ماجراهای مربوط به فرهنگ تجاوز در ارتش شوکه شدند. این دو روزنامه نگار با 4 سرباز زن در عراق مواجه شدند که به کرات از سوی همرزمان خود مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند. حاصل کار این روزنامه نگاران به صورت یک فیلم مستند به نام (تجاوز با سلسله مراتب: دشمن داخلی) در فستیوال فیلم مستقل نیویورک به نمایش در آمد. از میان این چهار زن یکی چند هفته بعد از تجاوز در خوابگاه خود به قتل رسیده بود.



پاسکال بورگاش، سازنده مستندی در مورد تجاوز به سربازان زن در عراق


جنگ نامرئی


مستند دیگری که در اوایل سال 2012 در این مورد در آمریکا به اکران عمومی درآمد «جنگ نامرئی» (The Invisible War) بود. کربی دایک (Kirby Dick) کارگردان این مجموعه، که سابقه ساختن فیلم مستندی در مورد تجاوز جنسی در کلیسای کاتولیک را در کارنامه دارد، در این فیلم نشان می دهد که تجاوز جنسی در تمامی نیروهای ارتش آمریکا اعم از دریایی، گاردهای مرزی، هوایی و دیگر نیروها روی می دهد.




در درون ارتش آمریکا جنگ نامرئی تجاوز جنسی شعله ور است


برعکس برخی از ادعاها که وقوع تجاوز را به دلیل عملیات های برون مرزی ارتش آمریکا صرفا در بین دسته های نظامی خارج از آمریکا وانمود می کنند؛ این مجموعه نشان می دهد که در این مورد تفاوت چندانی بین نیروهای داخل و نظامیان خارج از مرزها وجود ندارد و تجاوز جنسی به صورت یک الگوی فرهنگی سراسری در تمامی کمپ ها، ستادها و حتی دانشکده های نظامی ارتش روی می دهد.


دایک در این مجموعه با زن هایی مصاحبه می کند که در مورد آنچه بر سرشان آمده گفتگو می کنند و به رفتارهایی همچون ضرب و شتم گرفته تا بیهوش کردن فرد برای انجام تجاوز اشاره می کنند که از سوی فرماندهان، مربیان نظامی، همکاران و یا سربازان دیگر انجام می گیرد. این زنان پس از انجام شکایت یا با بی تفاوتی مقامات مواجه شده اند و یا از خدمت در ارتش عزل گردیده اند. دایک امیدوار است که فیلم او بتواند توجه جامعه و مقامات مسئول را به این موضوع جلب کند.




زنان پس از انجام شکایت یا با بی تفاوتی مقامات مواجه شده اند و یا از خدمت در ارتش عزل گردیده اند


متجاوزین به راحتی تبرئه می شوند


از یک نظر فضای تبرئه و عفوی که در این مورد به کار گرفته می شود شاید از خود ماجرا مهم تر باشد. در سال 2010 شبکه خبری الجزیره که خود به نوعی در خدمت پروپاگاندای جهانی نظام سلطه است گزارشی تهیه و پخش کرد که در آن اذعان شد بیش از پنجاه درصد موارد گزارش شده به دلایلی همچون عدم اثبات یا نبود اطلاعات کافی از رسیدگی کتار گذاشته می شوند. در مورد مجرمینی هم که واقعا محاکمه می شوند؛ بالاترین چیزی که روی می دهد این است که تنها 10 درصد از آنها به پرداخت جریمه سبک و یا کاهش درجه محکوم می گردند.


هشتاد درصد متهمین نیز به راحتی تبرئه می شوند. ساندرا پارک (Sandra Park) از فعالین پیگیری کننده پرونده های تجاوز به نظامیان زن در ارتش می گوید: «آنچه به کرات از نظامیان می شنویم این است که در مورد تجاوز جنسی یک فرهنگ سکوت جا افتاده وجود دارد.


هنگامی که یک زن نظامی از سوی یک نظامی دیگر مورد آزار جنسی قرار می گیرد؛ این زن مجبور است موضوع را از طریق مراتب فرماندهی خود گزارش دهد که اساسا احتمال وقوع آن چیزی نزدیک به صفر است. زیرا که فرمانده و احتمالا افراد دیگری نیز بلافاصله از وضعیت زن آسیب دیده آگاه خواهند شد.



ساندرا پارک: در مورد تجاوز جنسی یک فرهنگ سکوت جا افتاده وجود دارد


سیستم طوری طراحی شده است که شکایت های مربوط به آزار جنسی تاثیر نامناسبی در ارزیابی کارایی فرماندهی دارند. در نتیجه فرماندهان اشتیاقی برای گزارش مواردی که به سابقه خود آنها لطمه می زند ندارند. هنگامی که زنی برای شکایت اقدام می کند یا عزل می شود یا بد تر از آن با اقدام تلافی جویانه در برابر شکایت خود مواجه می شود».


دکتر کای وایتلی (Dr Kaye Whitley) مدیر اداره پیشگیری از جرایم جنسی در پنتاگون اعتراف می کند که «با توجه به ترس و ننگ مرتبط با جرایم جنسی، این نوع جرایم هم در جوامع نظامی و هم در جوامع غیر نظامی یکی از پنهان ترین جرم ها در میان ملت ما است». دکتر وایتلی اضافه می کند که افزایش آمار تجاوزهای جنسی گزارش شده صرفا به معنی افزایش تعداد جرم نیست؛ بلکه می تواند به دلیل عدم ترس قربانیان برای افشای این جرم نیز باشد.




دکتر وایتلی: افزایش آمار تجاوزهای جنسی می تواند به عدم ترس قربانیان برای افشای این جرم نیز مربوط باشد.


سربازان مرد و سکوتی سنگین تر


تجاوز جنسی در ارتش آمریکا صرفا متوجه زنان نبوده و سربازان مرد نیز از این خطر در امان نیستند. اما طبق آمارهای اداره پیشگیری از جرایم جنسی در ارتش آمریکا 79 درصد زنان و 78 درصد مردانی که در ارتش آمریکا مورد تجاوز قرار می گیرند این موضوع را افشا نکرده و از پیگیری قانونی موضوع صرف نظر می کنند. تنها یک نفر از 5 زن نظامی آمریکایی و یک نفر از 15 مرد نظامی زمانی که توسط نظامیان دیگر آمریکایی مورد خشونت جنسی قرار گرفته اند، گزارش آن را به مقامات بالاتر خود داده اند.




سازمان امور نظامیان سابق آمریکا اجتماع های اعتراضی متعددی برای محکوم کردن تجاوز در ارتش آمریکا برگزار می کند.


بر اساس آمار سازمان امور نظامیان سابق آمریکا (U.S. Department of Veterans Affairs) بیش از نصف سربازان مذکری که در تست های روان شناسی شرکت کرده اند علایم مثبتی در مورد بیماری روانی "آسیب روحی جنسی نظامی" نشان می دهند.

آیا ارتش آمریکا برای شکستن عزت و شخصیت انسانی سربازان و از بین بردن هرگونه حس مقاومت و پرسشگری و در نتیجه انقیاد کامل در برابر دستور کشتار و تجاوز به زنان و کودکان کشورهای دیگر و ارتکاب انواع جنایت ها، تجاوز جنسی به سربازان خود را در دستور کار خود قرار داده است؟


جرات داری اسلحه ات را زمین بگذار ...!




مارتی ریبیرو: من فقط برای لحظه‌ای اسلحه ام را زمین گذاشتم!


شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی در سال 2008 در گفت‌وگو با یکی از سربازان زن شاغل در نیروی هوایی آمریکا، "مارتی ریبیرو " به موضوع تجاوز به زنان در ارتش آمریکا پرداخته و افشا می کند که بسیاری از زنان شاغل در ارتش آمریکا مورد آزار و اذیت همکاران مرد خود قرار می‌گیرند و مقامات آمریکایی با وجود اطلاع از این جرایم کار در خوری برای جلوگیری یا محاکمه مجرمین انجام نمی دهند.

"
ریبیرو" می گوید: «با ورود به ارتش چیزی را دیدم که انتظار دیدن آن را نداشتم. وی با اشاره به اینکه پدربزرگ و پدرش نیز در نیروی هوایی آمریکا خدمت می‌کردند، گفت: آن ویژگی‌های شخصیتی که در پدرم هرگز مشاهده نکردم، در ارتش آمریکا دیدم.

این سرباز آمریکایی که قربانی تجاوزات جنسی در ارتش آمریکا قرار گرفته بود، در چگونگی این اقدام گفت: در ارتش آمریکا به هر فرد دستور داده می‌شود که در مناطق جنگی اسلحه خود را به روی زمین نگذارند، اما من برای لحظه‌ای برای استراحت و کشیدن سیگار این کار را کردم و این زمانی بود که از سوی همکار مرد خود مورد تجاوز قرار گرفتم. این موضوع را با مسئولان ارتش آمریکا در میان گذاشتم؛ اما آنها به من اخطار دادند، در صورتی که علیه آنها تشکیل پرونده دهم، از آن به اتهام ترک وظیفه (رها کردن اسلحه!!) بر علیه خودم استفاده خواهند کرد!


کیت اورژانسی تجاوز جنسی


شاید تنها کار مفیدی که ارتش آمریکا در مورد تجاوز به عنف به اعضای خود انجام داده است این باشد که کیت های بهداشتی و اورژانسی خاصی به نام "کیت تجاوز" تهیه کرده و به تمامی پایگاه ها و ادارات خود تحویل داده است تا از آن برای رسیدگی بهداشتی و پزشکی به قربانیان و مستند سازی تجاوز به خصوص در مواقعی که زنان مورد تجاوز دسته جمعی همکاران خود قرار می گیرند؛ استفاده شود.




کیت های اورژانسی تجاوز جنسی در ادارات و پایگاه های ارتش آمریکا توزیع شده است.

 

تجاوز به زنان در ارتش آمریکا از بدو ورود یعنی از اداره استخدام شروع شده تا میدان های جنگ ادامه دارد که نشان دهنده برنامه روانی پیچیده و غیر انسانی ارتش آمریکا برای شکستن حس مقاوت در سربازان تازه وارد است.


شبکه سی بی اس آمریکا طی گزارشی در سال 2009 افشا کرد که بیش از 100 زن و دختر جوان هنگام مراجعه به ادارات استخدام ارتش در دفاتر اداری مورد تجاوز قرار گرفته و سپس برگه ثبت نام و امتحانات مربوط به آن تایید شده است. از آنجا که بعضی از این دختران در سنین دبیرستانی بوده اند نیاز مبرم به وجود چنین کیت هایی در ادارات ثبت نام ارتش آمریکا امری واضح است.




این زنان پس از شکایت یا با بی تفاوتی مقامات مواجه شده و یا از خدمت در ارتش عزل گردیده اند.


منابع و مآخذ:


http://www.guardian.co.uk/society/2011/dec/09/rape-us-military

http://www.huffingtonpost.com/sandra-park/military-sexual-assault-rape_b_1398474.html

http://theweek.com/article/index/212187/the-us-militarys-rape-epidemic

http://edition.cnn.com/2012/04/14/health/military-sexual-assaults-personality-disorder/index.html

http://edition.cnn.com/2012/02/07/opinion/speier-military-rape/index.html

http://www.aljazeera.com/indepth/features/2010/12/2010122182546344551.html

http://www.msmagazine.com/fall2004/scandalpatrol.asp

http://www.thedailybeast.com/articles/2010/07/02/sex-crimes-in-the-military-rep-jane-harman-on-what-to-do.html

http://ipsnews.net/news.asp?idnews=54485

Speier Critical Over Military’s Handling of Rape, KGO-TV, March 7, 2012

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=44755

http://militaryrapecrisiscenter.org/

http://madmikesamerica.com/2010/12/rape-rampant-in-us-military/

http://abcnews.go.com/Blotter/story?id=4099514

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۵۱
Seyed Meisam Jasemi

به گزارش فارس، اگر کنجکاوانه به اطراف خود نگاهی بیاندازیم، از نگین انگشتر، ‌گردنبند، تصاویر روی دست‌ بندها، پیراهن، شلوار، کفش،‌ ادکلن و ساعت گرفته تا برخی ساختمان‌ های سر به فلک کشیده و بعضی از میادین شهر به نمادهایی برخورد می‌ کنیم که رنگ و بوی فرقه‌ های انحرافی و شیطانی را با خود به همراه دارد.


بسیاری از جوانان بدون آنکه بدانند در پس این نمادهای وسوسه‌ برانگیز چه محتوا و مضامینی نهفته است، برای خرید آنها اقدام می‌ کنند. البته برخی نیز که پیرو فرقه‌ های ضاله هستند، تعمدا و از روی آگاهی اقدام به تهیه این اقلام می‌ کنند.


حال با وجود گسترش نمادهای معنویت‏ های جدید بر آن شدیم که نمادهای مهم و رایج شیطان‌ پرستان را به بحث بگذاریم، از این رو با حجت‌ الاسلام والمسلمین «حمزه شریفی دوست» مدیر گروه‏ های پژوهشی مرکز مطالعات بهداشت معنوی گفت‌وگویی ترتیب دادیم که مشروح آن در پی می‌ آید:

* شیطان‌ پرستان امروزه از نمادهای عاریه‌ای استفاده می‌ کنند

شریفی‌ دوست با بیان اینکه نباید کاری کرد که نمادها موضوع بحث به صورت تفسیری باشد و لازم است ابتدا زاویه دیدمان را در مورد نمادها تصحیح کنیم تا رویکردمان در این گفتگو معلوم باشد، اظهار داشت: درباره نمادهای شیطانی سه نکته اساسی باید مورد توجه قرار گیرد و غفلت از این سه امر، ممکن است به شناخت و تحلیل ناصواب فرقه شیطان‌ پرستی منجر شود یا باعث ترویج ناخواسته آیین شیطانی شود: اول اینکه؛ جریان شیطانی بسیاری از نمادهایی را که در دیگر آیین‌ ها و مسلک‌ ها ریشه دارد، امروزه به سود خویش و در خدمت خود به کار گرفته است.

وی افزود: بسیاری از نمادهایی که امروزه به نام شیطان‌ پرستی مشهور شده، متعلق به جریان شیطانی نیست و آنها این نمادها را تصاحب کرده‌اند، هدف از این تردستی، اثبات ریشه‌ دار بودن آیین‌ شیطان پرستی و تثبیت آن و اعتماد‌ بخشی به یاران شیطان است، پاره‌ای از این نمادها در تمدن‌ های باستانی مصر و یونان ریشه دارد و بعضی دیگر متعلق به شرق است.

* شیطان‌ پرستی؛ فرزند نامشروع عرفان یهود و فراماسونری

مدیر گروه‏ های پژوهشی مرکز مطالعات بهداشت معنوی با اشاره به نمونه‌ای از تردستی شیطان‌ پرستان در استفاده از نمادها، ابراز داشت: چنانکه «آنتوان لاوی» در کتاب خویش «کالی» و «شیوا» را که در میان هندوها و یوگی‌ ها جایگاه خاصی دارند و از خدایان هندو به ‌حساب می‏ آیند، همان شیطان معرفی می‌ کند! بعضی از نمادهای «ماسون‌ ها» یا «کابالا» نیز اکنون در خدمت این آیین قرار گرفته است، هر چند جریان شیطانی محصول عرفان یهود و فراماسونری و نتیجه نامشروع این دو جریان است، جریان شیطانی، امروزه خود را آیینی برخوردار از سنت‌ های منحصر به‌ فرد، نمادهای ویژه، مبانی مجزا و در یک کلمه، یک «جریان مستقل تاریخی» معرفی می‌ کند.


* نمادها نه ریشه واحد و نه معنای واحد دارند

وی در خصوص دومین ویژگی نمادها، ادامه داد: نمادها لزوما معنای واحد ندارند، علت این است که فرهنگ‌ های مختلف از همدیگر تأثیر پذیرفته‌اند و اقوام و ملت‌ ها، در تعامل با دیگر فرهنگ‌ ها، دست به اقتباس زده و به سود خود، تغییراتی در محصولات دیگران ـ البته به نسبت آرمان‌ ها و ارزش‌ های بومی خود ـ داده‌اند و به مرور، این فرآورده جدید، نماد ارزش‌ ها و باورهای ایشان شده است؛ بنابراین نمادها نه ریشه واحد و نه معنای واحد دارند.

نویسنده کتاب «نیم‌ نگاهی به کتاب خود خدایی شیطان‌ گرایان» با اشاره به نکته سوم درباره نمادها، بیان داشت: نکته سوم این‌ که چون نماد ابزاری قوی و نافذ است و چون برخورداری از نمادهای گویا و متنوع، قدرتی بی‌ بدیل محسوب می‌ شود، نسبت دادن نمادهای دیگر آیین‌ ها به شیطان‌ پرستی، تلاش غیر مستقیم برای تبلیغ این مرام انحرافی و کمک ناخواسته به آن است؛ بنابراین منظور ما از نماد در این گفت‌وگو، نمادهایی است که امروزه شیطان‌ گرایان به سود خود استخدام کرده‌اند.

* توجه به نماد شیطانی در واقع توجه به عقبه سیاسی و مبانی استکباری آن است

وی افزود: آنچه نباید از آن غفلت شود، این است که نمادهایی که امروزه در خدمت این جریان ضد دینی و ضد توحیدی ایفای نقش می‌ کند؛ باید برای انتساب این جریان به عقبه سیاسی خود و فهم ریشه‌ ها و مبانی استکباری آن مورد توجه قرار گیرد؛ نه استقلال دادن به این جریان و در نتیجه تبلیغ و تثبیت آن.


* «بافومت» و ردپای آن در کابالا

عضو هیئت مؤسس مؤسسه بهداشت معنوی با اشاره به برخی از نمادهای استفاده شده شیطان‌ پرستان خاطر نشان کرد: «بافومت» (Baphomet) یکی از نمادهایی است که شیطان‌ گرایان برای معرفی خود استخدام کرده‌اند، این نماد که در عرفان کابالا نیز جایگاهی دارد، بز یا قوچی به نام بافومت (Baphomet) است که هم با جانور شاخ‌ دار «یوحنا» در کتاب «مکاشفات یوحنا» همانندی دارد.

وی با تاکید بر اینکه تأویل تک‌ گزینه‌ای از این نماد چندان واقع‌ بینانه نیست، ادامه داد: تفسیرهای دیگری هم برای این نماد گفته‏ اند که پرداختن بیشتر به آن لطفی ندارد.

* ستاره پنج‌ پر نمادی که در مکتب «لاوی» استفاده می‌ شود

شریفی‌ دوست نماد سر بز در میان ستاره پنج پَر وارونه (inverted pentagram)، ستاره پنج پَر (pentagram) را نماد ونوس الهه زیبایی و عشق شهوانی زنانه دانست که سر یک بز (بافومت) نیز در آن قرار گرفته است و به خبرنگار فارس گفت: این نماد ترکیب ستاره پنج‌ پَر وارونه با سر بافومت، نماد روشن و گویایی برای تعالیم مکتب شیطان‌ گرایی «کرولی» و «لاوی» است؛ چرا که شیطان را سمبل انسان محوری و اصالت هوس‌ ها و لذت‌ طلبی بشر می‌ دانند، از همین روی، این نشانه به ‌نحو گسترده‌ای در شاخه «سیتنیسم» کاربرد دارد؛ از آن جمله می‌ توان به نصب نماد مذکور روی لباس افرادی که به عضویت رسمی کلیسای شیطان در می‌ آیند و رنگ به‌ کار رفته در آن نشانه درجه عضویت فرد است و همین‏ طور نصب این نشان در بالای محراب هنگام اجرای آیین‌ های شیطان‌ گرایی اشاره کرد.

* شیطان‌ پرستان چه عددی را عدد شیطان می‌ دانند

نویسنده کتاب «نگاهی کلی به عرفان‌ های نوظهور» درباره علامت ۶۶۶ یا FFF، بیان داشت: عدد ۶۶۶ و FFF که ششمین حرف از حروف انگلیسی است و متناظر عددی آن ۶۶۶ می‌ شود، این عدد به گفته «یوحنا» در بخش «مکاشفات یوحنا» در کتاب مقدس، «عدد شیطان» است، به طوری که در مکاشفات یوحنّا آمده است: «و دیدم وحش دیگری را که از زمین بالا می‌ آید و دو شاخ مثل شاخ‌ های بره دارد و مانند اژدها تکلّم می‌ کند و با تمام قدرت وحش نخست در حضور وی عمل می‌ کند و زمین و سکنه آن ‌را بر این وا می‌ دارد که وحش نخست را که از زخم مهلک شفا یافته بپرستند و معجزات عظیم به‌ عمل می‌ آورد تا آتش را نیز از آسمان در حضور مردم به زمین فرود آورد ... و همه را از کبیر و صغیر و دولتمند و فقیر و غلام و آزاد بر این وا می‌ دارد که بر دست راست یا بر پیشانی‌ خود نشانی گذارند و اینک هیچ‌ کس خرید و فروش نتواند کرد جز کسی که نشان، یعنی اسم یا عدد اسم وحش را داشته باشد، در اینجا حکمت است؛ پس هر که فهم دارد، عدد وحش را بشمارد؛ زیرا عدد انسان است و عددش ششصد و شصت و شش است».

* شیطان‌ پرستان و خصومت با مسیحیت

وی ادامه داد: صلیب وارونه (Upside down cross) بر اساس تفکرات ضد مسیحی شیطان‌ گرایان و به نشان خصومت با دین مسیحیت و توهین به آن استفاده می‌ شود، همچنین نمادی دیگری با عنوان دست شاخدار (Horned Hand)؛ دو انگشت بر افراشته در این نماد، نشان از دو شاخ بز بافومت است که به همراه عبارت «Hail Satan» به معنای «درود بر شیطان» استفاده می‌ شود، البته این نماد در موارد دیگری نیز به‌ کار رفته که شاید لزوماً ارتباطی بین آن معانی و جریان‌ های شیطان‌ گرا وجود نداشته باشد؛ مثلا گاهی به نشانه حرف W که حرف اول کلمه «War» (جنگ) است، خصوصاً از طرف سیاستمداران و جنگ طلبان دنیا استفاده می‌ شود؛ به معنای اصرار و استقامت در جنگیدن است، البته استفاده آن در مراسم شیطانی و از طرف شیطان‌ گرایان مشاهده می‌ شود.


* «ابلیسک» و قدمت تاریخی آن

شریفی دوست از اُبِلیسک (obelisk) به عنوان هفتمین نماد یاد کرد و بیان داشت: «اُبِلیسک» ستونی است با قاعده چهار ضلعی و رأس هرمی است که ظاهراً سمبل «اُبِلیسک» در زمان حضرت ابراهیم علیه‌ السلام هم وجود داشته است، لذا پیامبر بزرگ خدا با این ذهنیت در حرم الهی نماد شیطان را به صورت «ابلیسک» می‌ سازد و آن را رمی می‌ کند، تا با این عمل تمام اوهامی را که تا امروز هم ادامه یافته است، طرد کند، این نماد، امروزه در میدان‌ های بزرگ کشورهای اروپایی و آمریکا ساخته شده و مردم هرروز به گِرد آن می‌ چرخند! این درحالی که سنگ بنای «ابلیسک» از مصر باستان باقی و در شهرهایی نظیر سیسیل،‌ پاریس، لندن، نیویورک و سزاریا در قسمت اشغال شده فلسطین نصب شده است.

بزرگ‌ ترین «ابلیسک» دنیا در واشنگتن

* بزرگ‌ ترین ابلیسک جهان در کجاست ؟ / مراسم تحلیف ریاست‌ جمهوری آمریکا در کجا برگزار می‌ شود

نویسنده کتاب «نیم‌ نگاهی به کتاب خود خدایی شیطان‌ گرایان» با بیان اینکه بزرگ‌ ترین «ابلیسک» دنیا در واشنگتن ساخته شده، اظهار داشت: رئیس‌ جمهورهای‌ آمریکا در پای آن، سوگند یاد می‌ کنند، «ابلیسک» نماد قدرت «ست» در زمین و حیات و حمایت جاودانی «اوزیریس» در دنیای مردگان است؛ از این رو سنگ‌ هایی که شبیه آن تراشیده شده است، در قبرستان‌ های آمریکا بسیار به چشم می‌ خورد.


*تبلیغات پر هیاهوی شیطان‌ پرستان در دهکده جهانی

وی با بیان اینکه شیطان‌ گرایان و مراکز قدرت حامی آنها، برای ترویج نمادهای یادشده در حوزه فرهنگ عمومی، از ابزارهای مختلفی استفاده می‌ کنند؛ افزود: از آن جمله می‌ توان به استفاده از این نمادها در ساخت زیورآلات، پوشاک، ‌طراحی ساختمان، نقاشی بر روی دیوار و اماکن عمومی و غیره اشاره کرد، بنابراین از این واقعیت نباید غفلت شود که امروزه شیطان‌ پرستی با ابزارهای فراگیری مثل سینما، نمادهای متنوع و رسانه‌ های مختلف صوتی و تصویری، به عنوان «دینِ دهکده جهانی» مطرح و تبلیغ می‌ شود.


*بیان نارسایی و نقص آموزه‏ های شیطان پرستی به جوانان

مدیر گروه‏ های پژوهشی مرکز مطالعات بهداشت معنوی با تاکید بر اینکه کسانی که قصد دارند جلسات و محافل نقد شیطان‏ پرستی برگزار کنند، باید توجه کنند که با تشریح نمادها به گسترش بیشتر شیطان‏ پرستی کمک نکنند، تصریح کرد: چرا که جلساتی که با توضیح نمادها شروع شده و با آشنایی بیشتر جوانان با شیطان‏ پرستی خاتمه می‏ یابد، نه تنها مقابله با این جریان نیست؛ بلکه بیشتر این جریان را معرفی کرده و به ترویج آن کمک کرده‏ اند، به همین جهت ما تنها بخشی از این نمادها را در اینجا آورده‏ ایم و تلاش کرده‏ ایم که نمادها در راستای ضدیت این ایین با آموزه های وحیانی قلمداد شوند.

وی ادامه داد: کسانی که می‏ خواهند با نقد شیطان پرستی کار مهمی در این زمینه انجام دهند، تلاش کنند نارسایی و نقص آموزه‏ های شیطان پرستی را تبیین کنند و زمینه‏ های که در غرب باعث شکل گیری این جریان شده را مورد کاوش قرار دهند و مهم‏تر از همه سستی جهان بینی شیطانی را به بحث گذارند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۳۳
Seyed Meisam Jasemi

در حالی که روز گذشته اخباری مبنی بر حمایت باراک اوباما از همجنس گرایان منتشر شده بود، وی شخصا با حضور در یک مصاحبه تلویزیونی حمایت رسمی خود از همجنس گرایان را اعلام کرد.

فارس به نقل از شبکه بی‌ بی‌ سی نوشت: پس از رای منفی مردم یکی از ایالت‌ های آمریکا به قانونی شدن ازدواج همچنس گرایان، باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در یک مصاحبه تلویزیونی، بار دیگر به حمایت از همجنس گرایان پرداخت.

باراک اوباما که این اظهارات را در آستانه انتخابات آمریکا مطرح می کند، اولین رئیس جمهوری است که به حمایت از ازدواج همجنس گرایان پرداخته است.

علاوه بر باراک اوباما، جو بایدن معاون وی، و آرنه دونکان هم از دیگر مقامات بلند مرتبه آمریکایی هستند که در چند روز اخیر از گروه های همجنس گرا حمایت کرده اند.

اوباما در مصاحبه ای که روز گذشته با شبکه تلویزیونی ای بی سی انجام داد، در حمایت از همجنس گرایان گفت: در یک نقطه مشخص من به این نتیجه رسیدم که برای من شخصا این بسیار مهم است که به جلو حرکت کنیم و بپذیریم که، فکر می کنم زوج های همجنس باید بتوانند ازدواج کنند.

اوبامه همچنین در ادامه صحبت‌ هایش از تعهد خود و دولتش برای کمک به افزایش حقوق همجنس بازان خبر داد.

بحث ها در رابطه با ازدواج همجنس گرایان از آنجا آغاز شد که مردم ایالت کارولینای شمالی آمریکا، در نظرسنجی که برای قانونی اعلام کردن ازدواج همجنس گرایان انجام شده بود، شرکت کرده و رای منفی خود به این طرح را اعلام کردند. هم اکنون همجنس بازی و ازدواج همجنس گرایان در شش ایالت آمریکا به صورت قانونی انجام می‌ شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۰۳
Seyed Meisam Jasemi
پس از گذشت سال‌ ها از مصرف گسترده لامپ‌ های کم‌ مصرف و جاگزینی کامل آن از سوی خانوار‌های ایرانی، به‌ صورت رسمی اخبار تایید نشده پراکنده مبنی بر سرطان‌ زا بودن این لامپ‌ ها و سایر زیان‌ های عمیق فیزیکی و عصبی ناشی از استفاده از این لامپ‌ های بر بدن انسان مورد تایید قرار گرفته است.

به گزارش جهان؛ در میان انبوه خبرهای منتشره شده از سوی رسانه‌ های مختلف و در این آشفته بازار اخبار داخلی و خارجی، هفته گذشته خبری از سوی یکی از مقامات وزارت بهداشت و درمان منتشر شد که البته در هیاهوی رسانه‌ای حاکم بر کشور، انعکاس مناسبی نداشت و کسی را متوجه "خطری" که برای نخستین بار به صورت رسمی از سوی وزارت بهداشت مورد تایید قرار می‌ گرفت، نکرد.

اما این خبر چه بود؟

رئیس اداره بهداشت پرتوهای وزارت بهداشت طی گفتوگویی به صورت رسمی نسبت به ضایعات و عوارض شدید استفاده از لامپ‌ های کم‌ مصرف (لامپ‌ های فلورسنت فشرده یا CFL) هشدار داد و از احتمال نشت "اشعه ماورای بنفش" و بخار جیوه از این نوع لامپ‌ اعلام خطر کرد و گفت: «در فرآیند تولید نور در لامپ‌ های کم مصرف، 2 خطر مهم وجود دارد اول اینکه به هر علت از جمله کیفیت پایین لامپ، اندود نشدن کامل سطح لامپ با پودر فلورسنت یا هر دلیل دیگری، اشعه ماورا بنفش از لامپ نشت کند که بسیار خطرناک است و بیماری‌ های پوستی و چشمی را برای افراد به دنبال دارد و تهدید دیگر مهم این لامپ‌ ها استفاده از بخار جیوه است، جیوه یک فلز سنگین خطرناک است که نشت آن در محیط موجب بروز بیماری‌ های عصبی می‌ شود.»

بله؛ لامپ‌ های کم‌ مصرفی که در حدود 10 سال است استفاده و جایگزینی آن با سایر انواع لامپ‌ ها از سوی مراجع رسمی توسط نهاد‌های دولتی و از طرق مختلف ترویج و توصیه می‌ شود و حتی دولت برای تشویق مردم به استفاده از لامپ‌ های کم‌ مصرف توسط اقشار مختلف مردم، یارانه نیز در‌نظر گرفته و این نوع از لامپ‌ ها با قیمتی پایین‌ تر از قیمت تمام‌ شده در اختیار مردم قرار می‌ گیرد، عوارض مختلف جسمی و عصبی در پی دارد و در نهایت می‌ تواند منجر به ایجاد سرطان در انسان شود.

اما امروز و پس از گذشت سال‌ ها از مصرف گسترده این نوع از لامپ‌ ها و جاگزینی کامل آن از سوی خانوار‌های ایرانی، به‌ صورت رسمی آن هم از سوی وزارت بهداشت، اخبار تایید نشده پراکنده مبنی بر سرطان‌ زا بودن این لامپ‌ ها و سایر زیان‌ های عمیق فیزیکی و عصبی ناشی از استفاده از لامپ‌ های کم‌ مصرف بر بدن انسان مورد تایید قرار گرفته است.

رئیس اداره بهداشت پرتوهای وزارت بهداشت در خبر مورد اشاره درباره چرایی سرطان‌ زا بودن لامپ‌ های کم‌ مصرف با تاکید بر این نکته که این لامپ‌ ها می‌ توانند به علت "نشت اشعه ماورا بنفش" بیماری پوستی و چشمی به وجود ‌آورند تاکید دارد که بخار جیوه آن نیز می‌ تواند موجب بروز بیماری‌ های عصبی و عوارض شدید جسمی ‌شود.

حال باید از مسئولان محترم دولتی و وزات بهداشت پرسید آیا موضوع سرطان‌ زا بودن استفاده از لامپ‌ های کم‌ مصرف و سایر مخاطرات جبران‌ ناپذیر آن به تازگی از سوی این مسئولان محترم کشف و به اثبات رسیده که حالا و پس از یک دهه اصرار بر مصرف این لامپ‌ ها و تحریک مردم به استفاده از آن باید نسبت عواقب خطرناک استفاده از آن هشدار داد؟!

آیا مدت زمان 10 سال برای اثر گذاری کامل و زیان‌ بار لامپ‌ های کم‌ مصرف بر تمام اعضای خانوار‌هایی که به توصیه خردمندانه مسئولان فهیم دولتی از این نوع لامپ‌ ها استفاده می‌ کردند، زمان کمی است یا در طول این مدت، استفاده از این نوع لامپ‌ ها هیچ اثر سوئی بر سلامت جسمی و روحی مردم این دیار نداشته است؟!

آیا صرفا می‌ توان با توجیهات به ظاهر اقتصادی به صورت رسمی مروج کالاها و محصولاتی شد که جان و سلامت مردم را به مخاطره می اندازد و حتی برای تثبیت و تحریک هرچه بیشتر مردم به استفاده از این محصولات، یارانه نیز اختصاص داد که البته اگر هزینه‌ هایی که در دراز مدت برای درمان و سایر پیامد های سوء استفاده از این نوع لامپ‌ ها به مردم و کشور تحمیل می‌ شود درنظر گرفته شود، چنین تصمیماتی حتی از جنبه اقتصادی نیز نمی‌ تواند به‌ صرفه و معقول باشد.

آیا نباید پیش از جایگزینی گسترده و ترویج استفاده از یک کالا، کار کارشناسی مختصری در خصوص جنبه‌ های مختلف آن از حیث برخورداری از حداقل استاندارهای لازم برای سلامتی انسان صورت می‌ گرفت؟

دیگر اینکه در طول سالیان اخیر بسیاری از کارشناسان امر در مراکز مختلف پژوهشی و تحقیقاتی آزاد و غیر دولتی نسبت به عوارض و پیامدهای خطرناک استفاده از لامپ‌ های کم‌ مصرف هشدار داده بودند اما متولیان امر در وزارت بهداشت و سایر دستگاه‌ های مرتبط نه تنها هیچ اقدامی برای جلوگیری از تولید و مصرف لامپ‌ های کم‌ مصرف در سطح کشور به عمل نیاوردند بلکه حتی از تایید رسمی عوارض آن نیز طفره رفتند.

اما حداقل انتظاری که در شرایط امروز از مسئولان دولتی به‌ ویژه در وزارت بهداشت و وزارت صنایع وجود دارد این است که سریعا کالا و محصولات جایگزین مناسبی را برای لامپ‌ های کم‌ مصرف فعلی (لامپ‌ های فلورسنت فشرده یا CFL) انتخاب و معرفی کنند که البته چند سالی است تکنولوژی‌ های جایگزین مناسبی نیز برای این لامپ‌ ها وارد بازار‌های جهانی و داخلی شده که از جمله می‌ توان به لامپ‌ های LED و LMD اشاره داشت که این نوع از لامپ‌ ها در عین حالی که مصرف آنها از لامپ‌ های کم‌ مصرف فعلی نیز پایین‌ تر (مصرفی پایین‌ تر از 4 وات) است هیچ یک از عوارض و آثار سوء استفاده از لامپ‌ های کم‌ مصرف را نیز ندارند و البته انواع جدید این لامپ‌ ها از نوردهی بسیار بالاتری نیز برخوردار است.

همچنین این مسئله باید سریعا در دستور کار هیئت دولت و وزارتخانه‌ های مرتبط قرار گیرد و به‌ صورت رسمی جلوی تولید و ورادات لامپ‌ های کم‌ مصرف گرفته شود و از سوی دیگر اطلاع‌ رسانی صریح و شفافی به مردم از سوی متولیان و مسئولان امر درخصوص عوارض خطرناک استفاده از این لامپ‌ ها صورت گیرد و هیچ کتمان‌ کاری درباره اثرات خطرناک استفاده از آن انجام نشود.

در پایان باید بر این نکته تاکید داشت که سرعت عمل و اهتمام جدی مسئولان امر در این خصوص شاید بتواند اندکی از عواقب و پیامد‌های سوء این طرح غلط که مبدع و مروج آن خود دولت‌ های حاکم (در طول یک دهه گذشته) بوده‌اند را جبران کند و پاسخی حداقلی به مطالبات و افکار عمومی جامعه باشد.

"جابر سعادتی صدر"
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۴۲
Seyed Meisam Jasemi

مهر: رئیس اداره وحدت و همبستگی و هویت ملی وزارت کشور با اشاره به فعالیت ۱۰۳ فرقه انحرافی در کشور تاکید کرد: مسیحیت تبشیری فعال‌ ترین گروه در ایران است.

حجت الاسلام جواد محرابی، شامگاه یکشنبه در نشستی با موضوع واکاوی فعالیت‌ های سیاسی و اجتماعی مکاتب اعتقادی و گروه‌ های معنویت‌ گرا در مدرسه فیضیه قم گفت: امروز دشمنان نه تنها وارد جنگ تمام عیار فرهنگی علیه ایران بلکه اسلام شده‌اند.

وی ادامه داد: ایران به عنوان تنها حکومت شیعه جهان مورد بیشترین تهاجم قرار دارد و با وجود هشدارهای مکرر مقام معظم رهبری درباره تهاجم فرهنگی عدم توجه جدی مسئولان فرهنگی شاهد خسارت‌ هایی در این عرصه هستیم.

حجت الاسلام محرابی با اشاره به موفقیت‌ های علمی و سیاسی نظام اسلامی در دنیا تصریح کرد: اگرچه در این عرصه ها موفقیت‌ های زیادی داشته‌ایم اما از عرصه فرهنگی غفلت شده و با مشکلاتی روبرو شده‌ایم که از جمله آنها مسایل اخلاقی در جامعه است.

وی تاکید کرد: تلاش برای سکولار کردن جامعه و همچنین تلاش برای تغییر مذهب و انحراف در تشیع از جمله تلاش هایی است که دشمنان در عرصه فرهنگ شروع کرده‌اند.

محرابی با بیان اینکه یک مثلث برای سکولار سازی جامعه شکل گرفته است اظهار داشت: کسانی مانند سروش در ضلع این مثلث قرار دارند و حسین بشریه در راس این مثلث است.

رئیس اداره وحدت و همبستگی و هویت ملی وزارت کشور با بیان اینکه تشیع ستون خیمه نظام اسلامی است که در راس آن ولایت قرار دارد گفت: شیعه هراسی و شیعه ستیزی با هدف دور کردن جوانان از تشیع از سوی دشمنان دنبال می‌ شود.

محرابی فعالیت مسیحیت تبشیری، صوفیه، بهائیت، وهابیت و عرفان های کاذب را به عنوان مهم‌ ترین فرقه‌ های انحرافی در کشور برشمرد و بیان داشت: هم اکنون ۱۰۳ فرقه انحرافی در کشور فعال‌ اند که مسیحیت تبشیری بیشترین فعالیت را دارد.

محرابی اضافه کرد: این فرقه انحرافی که با عنوان صهیونیسم مسیحی فعالیت دارد علاوه بر سرمایه‌ های کلان دولت‌ های غربی، سرویس‌ های امنیتی دشمنان همچون موساد و سیا آن را مدیریت می‌ کنند.

رئیس موسسه فرق و ادیان با تاکید بر رسالت حوزه‌ های علمیه در این باره تصریح کرد: حوزه باید بیش از گذشته در این عرصه فعال و به رسالت خود عمل کند.

وی با بیان اینکه بیشتر کسانی که جذب این فرق می‌ شوند بدون هیچ علاقه و پشتوانه ذهنی هستند اضافه کرد: جوانانی بیشتر به این فرقه‌ ها جذب می‌ شوند که خالی الذهن هستند و از سویی اسیر تبلیغات فراوان ماهواره‌ای و تبلیغ چهره به چهره مسیحیت تبیشیری و دیگر فرق انحرافی می‌ شوند.

محرابی تضعیف اسلام انقلابی، کسب درآمد و ترویج فساد و بی‌ بند و باری را از مهم‌ ترین اهداف این فرقه‌ ها دانست و تاکید کرد: حوزه‌ های علمیه بنابر فرمایشات رهبری باید تلاش مضاعفی برای مقابله با تهاجم فرهنگی و جنگ نرم داشته باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۰۸
Seyed Meisam Jasemi

در مدرسه علوم دینی یهودیان محافظه کار، مسئله خاخام شدن همجنس‌ گرایان زن و مرد به بحث و تبادل نظر گذاشته شد و در نهایت رأی آورد که بر این اساس هم جنس‌ گرایان می‌ توانند خاخام بشوند.


به گزارش جام نیوز، این اجازه در حالی به همجنس‌ گرایان داده شد که از سوی رهبران دینی یهودی، سالیان دراز با خاخام شدن این همجنس گرایان مخالفت می شد.

این مدرسه علوم دینی یهودی که به جنبش های یهودیان محافظه کار در اسرائیل وابسته است، اعلام نمود که از پاییز امسال ثبت نام دانش آموزان همجنس‌ گرای زن و مرد را آغاز خواهد کرد.

رئیس این مدرسه مدعی شد که این مدرسه هم به قوانین یهودیت پایبند است و هم ارزش های پلورالیستی را مورد توجه قرار می دهد.

وی افزود که این نوع نگاه، به شاخه های متنوع و مختلف دین یهودیت اشاره دارد.

گفتنی است که انتصاب خاخام های یهودی زن و دیگر تصمیمات جنبش های یهودی محافظه کار، از طرف یهودیان ارتدوکس تندرو مورد مخالفت واقع شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۵۷
Seyed Meisam Jasemi

مدیر گروه عرفان‏ های نوظهور نهاد رهبری در دانشگاه‏ ها با اشاره به اینکه نظام سرمایه‌ داری بر اساس خوی استکباری خود به رواج شیطان‌ پرستی روی آورده است، «انجیل شیطانی» را مصداقی برای مدعای خود عنوان کرد.

به گزارش جهان، شیطان‏ پرستی معاصر، با داعیه دین و معنویت به میدان آمده‏ است، این مرام بر خلاف تصوّر رایج، جذابیت‏ هایی دارد که فهم و درک آن برای کسانی که تصوّر روشنی از آموزه‏ های این آیین ندارند، بسیار دشوار است، هر چند شیطان‏ پرستی جدید به تقلید از شیطان‏ پرستی قرون وسطایی شکل گرفته و بسیاری از آموزه‏ های آن را در خود جای داده است، این جنبش، در نوع خود حرکت جدیدی است که باید با نگاه به ریشه‏ های تاریخی ـ اجتماعی آن در غرب تحلیل شود.

به همین منظور فارس با حجت‌ الاسلام والمسلمین «حمزه شریفی دوست» مدیر گروه عرفان‏ های نوظهور نهاد رهبری در دانشگاه‏ ها درخصوص نقد محتوایی «انجیل شیطانی» سلسه‌ گفت‌و‌گو هایی انجام داده است که بخشی از آن از نظر می‌ گذرد:

* به طور کلی جریانات نقد شیطان‌ پرستی امروزه در چه قالبی به فعالیت خود می‌ پردازند؟

- آن‏چه برای فهم این جریان به تحلیل و کاوش کم‏تری نیاز دارد، دو محور زیر است:

1. نمادهایی که امروزه در خدمت این مسلک قرار گرفته است.

2. ظواهر و پوشش (مد لباس و مو) که با نام این جریان شهرت یافته است.

متأسفانه در کشور ما جلسات نقد شیطان‏ پرستی هیچ‏ گاه ضابطه‏ مند و هوشمندانه برگزار نشده است، کسانی که قصد نقد این فرقه را داشته‏ اند، بیشتر به تبلیغ این جریان دامن زده‏ اند؛ نه نقد و آسیب‏ شناسی صحیح، علت این است که بیش از آن‏که به ایدئولوژی شیطان‏‏ گرایان بپردازند، به توضیح نمادها پرداخته‏ اند و از قضا این همان کاری است که شیطان‏ پرستان می‏ خواهند، توضیح نماد و تفسیر آن، توصیف است نه آسیب‏ زدایی، ناقدان این جریان (که اتفاقأ دلسوزانه این کار را کرده‏ اند) همواره در کشور ما یا به مد لباس و مو گیر داده‏ اند و یا به رمزگشایی از نمادهایی پرداخته‏ اند که اصالتاً از آن شیطان‏ پرستان نبوده است.

بسیاری از نمادهای شیطان‌ پرستان متعلق به این گروه نیست.

کسانی که قصد مبارزه با شیطان‏ پرستی از طریق نمادها را دارند، باید در باب نمادها سه نکته اساسی را مورد توجه قرار دهند، غفلت از این سه امر، ممکن است به شناخت و تحلیل ناصواب این فرقه منجر شود و یا باعث ترویج ناخواسته آیین شیطانی شوند:

اول این ‌که جریان شیطانی، بسیاری از نمادهایی را که در دیگر آیین‌ ها و مسلک‌ ها ریشه دارد، امروزه به سود خویش و در خدمت خود به کار گرفته است، بسیاری از نمادهایی که امروزه به نام شیطان‌ پرستی مشهور شده، متعلّق به جریان شیطانی نیست و آنها این نمادها را تصاحب کرده‌اند، هدف از این تردستی، اثبات ریشه‌ دار بودن آیین‌ شیطان پرستی و تثبیت آن و اعتماد ‌بخشی به یاران شیطان است.

پاره‌ای از این نمادها در تمدن‌ های باستانی مصر و یونان ریشه دارد و بعضی دیگر متعلّق به شرق است؛ چنان‌ که «آنتوان لاوی» در کتابش «کالی» و «شیوا» را که در میان هندوها و یوگی‌ ها جایگاه خاصی دارند و از خدایان هندو به‌ حساب می‏ آیند، همان شیطان معرفی می‌ کند، بعضی از نمادهای ماسون‌ ها یا کابالا نیز اکنون در خدمت این آیین قرار گرفته است.

هر چند جریان شیطانی محصول عرفان یهود و فراماسونری و نتیجه نامشروع این دو جریان است، جریان شیطانی، امروزه خود را آیینی برخوردار از سنّت‌ های منحصر به‌ فرد، نمادهای ویژه، مبانی مجزّا و در یک کلمه، یک «جریان مستقل تاریخی» معرفی می‌ کند.

نمادهای شیطانی نه ریشه واحد دارند و نه معنای واحد

دوم اینکه؛ نمادها لزوماً معنای واحد ندارند، علّت این است که فرهنگ‌ های مختلف از هم‌ دیگر تأثیر پذیرفته‌اند و اقوام و ملت‌ها، در تعامل با دیگر فرهنگ‌ ها، دست به اقتباس زده و به سود خود، تغییراتی در محصولات دیگران ـ البته به نسبت آرمان‌ ها و ارزش‌ های بومی خود ـ داده‌اند و به مرور این فرآورده جدید، نماد ارزش‌ ها و باورهای ایشان شده است؛ بنابراین نمادها نه ریشه واحد دارند و نه معنای واحد.

استفاده ابزاری از نماد شیطانی در جهت خوی استکباری

نکته سوم اینکه؛ چون نماد ابزاری قوی و نافذ است و چون برخورداری از نمادهای گویا و متنوّع، قدرتی بی‌ بدیل محسوب می‌ شود، نسبت دادن نمادهای دیگر آیین‌ ها به شیطان‌ پرستی، تلاش غیر مستقیم برای تبلیغ این مرام انحرافی و کمک ناخواسته به آن است؛ بنابراین منظور از نمادهای شیطان‏ پرستان، نمادهایی است که امروزه شیطان‌ گرایان به سود خود استخدام کرده‌اند، آنچه نباید از آن غفلت شود، این است که نمادهایی که امروزه در خدمت این جریان ضد دینی و ضد توحیدی ایفای نقش می‌ کند؛ باید برای انتساب این جریان به عقبه سیاسی خود و فهم ریشه‌ ها و مبانی استکباری آن مورد توجه قرار گیرد؛ نه استقلال دادن به این جریان و در نتیجه تبلیغ و تثبیت آن.

از سوی دیگر آن‏چه تاکنون مورد غفلت قرار گرفته، نگرش‏ های مؤسس این جریان در باب جهان‌ بینی و هستی شناسی است، «آنتوان لاوی» که شخصیت مطرح جریان شیطانی است و سهم زیادی در پی‏ ریزی این بنای ضد دینی داشته است، افکارش را در کتاب مقدس شیطان‏ پرستان مطرح کرده و تلاش دارد از حیث نرم افزاری این جریان را تقویت کرده و به مرز قبول نزدیک کند.

* شیطان‌ پرستی معاصر یا به تعبیر خود مبتلایان «شیطان‌ گرایی» چگونه شکل گرفت؟

- شیطان‏ پرستی معاصر با بحران‏ های بعد از جنگ جهانی دوم پیوند خورده‏ است، جنگ جهانی دوم شرایطی ناامید کننده ایجاد کرده بود، فریاد مبارزه و اعتراض از هر کوی و برزن بلند بود، جوانان دریافتند که نظام سرمایه‏ داری، جهان را به مرز نابودی و انهدام رسانده است، ظلم و خفقان شدید باعث شد گروهی از جوانان عصیان کنند و اعتراض خود را با ترویج هیپی‏ گری نشان دهند؛ بلکه بتوانند با طرح تفکری نو در حوزه اخلاق و امنیت اصلاح‏ گری کنند، سرانجام جوانان، به ویژه دانشجویان برخاستند و با استفاده از ظرفیت موسیقی، با شعار «سرانجام اصلاحی باید» جنبش متال را به وجود آوردند، شاید اولین گام در به انحراف کشاندن این حرکت اصلاحی، استفاده از این ابزار (موسیقی) بود.

نظام سرمایه‌ داری برای مهار بحران جنگ جهانی دوم به ترویج شیطان پرستی روی آورد

در دهه اول موسیقی متال، تقریباً تمامی اشعار و ترانه‏ های آن دارای خمیر مایه اعتراض‏ آمیز بر ضد جنگ، عشرت‏ طلبی و سلطه سیاسی بود، در این ترانه‏ ها مبارزه با مدرنیته و سلطه تجاری موج می‏زد و بخش قابل توجهی از محتوای ترانه‏ ها هم مربوط به مسائل معنوی، بیداری ضمیر انسان‏ ها و ندای درون بود.

اما گردانندگان و طراحان نظام سرمایه‏ داری بیکار نبودند، مهار بحران برای آن‏ها بسیار حیاتی بود، سرانجام با کشاندن کنسرت‏ های اعتراض به دامن شیطان‏ پرستی، توانستند از همراهی توده مردم با این جنبش جلوگیری کنند و با ترویج نمادها و پوشش‏ های شیطانی در پاره‏ ای از کنسرت‏ ها، عملاً به شناساندن این مرام به مردم کمک کنند، یقیناً خواست اولیه جوانان معترض، ترویج و گسترش شیطان‏ پرستی نبود، خواننده مشهور گروه انگلیسی «بلک سبت» یعنی «آزی آزبورن»؛ اولین کسی بود که به این ایده واکنش نشان داد، او در سال 1976 در مصاحبه‏ ای تأکید کرد: «من و بچه‏ ها هرگز دنبال تفکرات شیطانی نرفته‏ ایم... من به آفریننده‏ ام ایمان دارم، بلک سبت هرگز گروهی شیطان‏ پرست نبوده است، من از دیدن بعضی از طرفداران‏ مان که با لباس‏ های سیاه و صورتی رنگ شده و شمعی در دست در سالن کنسرت حضور پیدا می‏ کنند، واقعاً می‏ترسم... واقعاً ما آن‏گونه که آن‏ها فکر می‏ کنند نیستیم، ما فقط معترضیم».

ترویج سبک‌ های موسیقی «راک» و «متال»

اما کار از کار گذشته بود، دستان پشت صحنه توانستد با نفوذ عوامل خود به کنسرت‏ های موسیقی و به ‏دنبال آن پوشش رسانه‏ ای در تلویزیون و روزنامه‏ ها، توجه به شیطان را در کانون توجه توده مردم قرار دهند و زمینه‏ ای فراهم کنند که گروه‏ های جدید هم با تحمل این هزینه و قبول بر چسب شیطان‏ گرایی به گروه‏ های «راک» و «متال» ملحق شوند، در پی آن گروه‏ های جدید به جای این‏که به آرمان اولیه جنبش پایبند باشند، به تخلیه انرژی اعضای خود و پرداختن به محتوای شیطانی در کنسرت‏ ها سرگرم شدند، در نتیجه یکی از فراگیر‏‏ترین جنبش‏ های ضد‏ سرمایه‏ داری در غرب که در ابتدا با آرمان‏ ها‏ی انسان‏ دوستانه شروع شد، نه فقط مهار که با ایده شیطان‏ پرستی تغییر ماهیت یافت. چنین دست‏کاری در ماهیت این حرکت، چنان رسوایی بپاکرد که هوادران «متال» هم در تاریخچه آن از این لکه ننگ یاد می‏ کنند: «موسیقی «متال» به عنوان نوعی جنبش هنری ـ اجتماعی، به مانند تمام مقولات بشری، پس از گذشت مدتی کوتاه از روزهای آغازین خود بازیچه دست سودجویان شد، گویی دالانی کثیف و تو در تو که به جیب سرمایه‏ داران و ابرقدرت‏ های بزرگ ختم می‏ شود و هیچ‏ کس را توان راه‏یابی به آن نیست، مگر در جهت برآورده ساختن اهداف آنان».

از کلیسای شیطان تا معبد ست

* درخصوص جریانات مهم شیطان پرستی توضیحاتی را ارایه بفرمایید؟

- باید دانست که دو جریان اصلی در شیطان‏ پرستی حضور دارند و شیطان‏ پرستی با این دو نگرش شناخته می‏ شود؛ به عبارت دیگر امروزه شیطان‌ پرستی در قالب دو جریان و شاخه رواج دارد:

1- سِیتنیسم (Satenism): همان شیطان‌ گرایی لاوایی است و با سرکردگی «آنتوان ساندور لاوی» شناخته می‌ شود، او کلیسای شیطان را در 1966 تأسیس و خود را پاپ کلیسای شیطان معرفی کرد و در سال 1969 انجیل شیطانی را منتشر کرد.

                                                                  کلیسای شیطان

این گروه معتقدند که موجودی به نام شیطان وجود خارجی و عینی ندارد و شیطان فقط نماد هوا و هوس، آرزوها و لذت طلبی انسان است.



                                                             «آنتوان ساندور لاوی» و سِیتنیسم

2- شاخه ستیانیسم (setians): این شاخه از سوی «مایکل اکینو»، دوست «آنتوان لاوی» پایه ریزی شد، وی «معبد ست» را در سانفرانسیسکو با نگاهی متفاوت از لاوی نسبت به وجود شیطان، بنا نهاد، «مایکل آکینو» برخلاف «لاوی» قائل به وجود خارجی شیطان و قدرت شگرف شیطان در تدبیر جهان هستی بود. 



                                                                            معبد ست

«اکینو» برای تسلّط خارجی شیطان بر هستی و زمینه‌ سازی برای این تسلّط، مسیر خود را از «لاوی» جدا کرد و در مقابل «کلیسای شیطان» لاوی، «معبد ست» را تأسیس کرد.



                                                              «مایکل اکینو» و شاخه ستیانیسم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۱۷
Seyed Meisam Jasemi